کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را میتوان از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا، بررسی نقش و عملکرد سه گروه اصلی ایجادکننده نهضت ملی کردن صنعت نفت و نسبت آنها با مردم در جریان انجام کودتا است. این سه گروه شامل مذهبیون، جبهه ملی و حزب توده میشود.
این مطلب به وضعیت سیاسی هر سه گروه در روزهای منتهی به کودتا پرداخته و نسبت آنها را با بدنه مردم بررسی میکند.
ایران بعد از جنگ دوم جهانی گرچه در جریان جنگ دوم جهانی، کشور ایران اعلام بیطرفی کرده بود، اما متفقین این بیطرفی را به هیچ گرفتند. سربازان آنها(آمریکا، انگلیس و شوروی) با ورود غیرقانونی به ایران، رسما کشورمان را به اشغال خود درآوردند.
در آن شرایط، ارتش رضاخانی که با آن همه سروصدا و ادعا در طول سالهای سیاه سلطنت، تجهیز شده بود هیچ مقاومتی در برابر اشغالگران نکرد و بسیاری از شهرها و روستاهای ایران به زیر چکمه اشغالگران انگلیسی، آمریکایی و شوروی رفت. اتفاق شومی که ارمغانش برای مردم ایران، شیوع بیماریهای همهگیر از یک طرف و بلوای نان و گرسنگی از طرف دیگر بود.
این صدمه و تحقیر، به علاوه حدود دو دهه سرکوب مظاهر دینی در کشور به وسیله رضاشاه باعث شده بود که بعد از پایان جنگ دوم جهانی روحیه دینخواهی و استقلالطلبی در میان ایرانیان شدیدا به غلیان و جوشش دربیاید. جوشش و غلیانی که از یک طرف خودش را با سرازیر شدن جوانان به سوی حوزههای علمیه برای کسب علوم دینی و برپایی هیاتهای مذهبی و از طرف دیگر با شروع نهضتی برای ملی کردن صنعت نفت و خلع ید انگلیس از غارت طلای سیاه کشور نشان میداد.
سه جریان سیاسی فعال کشور و داستان نفت مذهبیون جریان مذهبی که در راس آن آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی قرار داشت از سالهای بسیار دور به دنبال استقلالخواهی در مقابل استعمارگران انگلیسی بود.
آیتالله کاشانی از زمانی که طلبه بسیار جوانی بود، یعنی در آخر دوره مشروطه و همزمان با جنگ اول جهانی مبارزه با استعمار را آغاز کرده بود. در میانسالی همراه با عشایر عرب عراق با فتوای مرجعیت عظام نجف به جنگ با اشغاگران انگلیسی رفته بود و با شروع دوران پیری با سلطه انگلیسیها بر شریانهای اقتصادی و سیاسی کشور مبارزه وسیعی داشت. در تمام این سالها زندان، شکنجه و تبعید را پیدرپی تجربه کرده بود و با این جهادها و ایثارگریها محبوب قلوب بسیاری از مردمان ایران بود. به همین دلیل با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت در حالی که در زندان انگلیسیها بود با نوشتن نامهای به دکتر مصدق حمایت خود را از حرکت او و دوستانش اعلام کرد و علیرغم حضور در زندان، با رای مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی در دوره شانزدهم انتخاب شد.
باید در نظر داشت که در کنار آیتالله کاشانی، گروه فداییان اسلام به رهبری شهید سیدمجتبی نوابصفوی از مهمترین و تاثیرگذارترین جریانها در ملی کردن صنعت نفت بودند. نقش این گروه در حذف رزمآرا نخستوزیر شاه و مهمترین مهره انگلیس که مخالف ملی کردن صنعت نفت بود، برای پیشبرد برنامههای دکتر مصدق در ملی کردن صنعت نفت بر هیچ کس پوشیده نیست.
جبهه ملی در سال ۱۳۲۸ و بر سر برگزاری انتخابات دور شانزدهم مجلس شورای ملی، عدهای از روزنامهنگاران و شخصیتهای ملیگرا از جمله حسین مکی، دکتر کریم سنجابی، دکتر حسین فاطمی، مظفر بقایی و... که عمدتا از دوستان دکتر مصدق بودند، در منزل ایشان تحصن کردند. این افراد بعدها به اعضای جبهه ملی معروف شدند.
اعضای این حزب از یک طرف با استبداد پهلوی مخالف بودند و از طرف دیگر با استعمار انگلستان. عمده هدف آنها روی کار آوردن یک دولت دموکراتیک و در مرحله بعدی «ملی کردن صنعت نفت ایران» بود.
با تلاش اعضای جبهه ملی و با حمایت جوانانی که بیشترشان گوش به فرمان آیتالله کاشانی بودند، انتخابات شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی با سختی زیاد و مقابله شدید و با دخالت و دستکاری دولت و دربار در رایگیری و شمارش آرا برگزار شد و در نهایت، نمایندگان مستقل رای آورده و دکتر مصدق را به ریاست مجلس انتخاب کردند.
طرح «خلع ید انگلیس از نفت ایران و ملی شدن آن» از همان سال اول در دستور کار مجلس قرار گرفت. این طرح با فرازونشیبهای بسیار و در شرایطی که آیتالله کاشانی از زندان و تبعید آزاد شده و با استقبال باشکوه مردم به وطن برگشته بود، در اسفند ۱۳۲۹ تصویب شد.
حزب توده ایران حزب توده ایران در شهریور ۱۳۲۰ و بعد از رفتن رضاشاه به شکل رسمی تاسیس شد. مرام این حزب، کمونیستی بود ولی موسسان آن منافقانه وجه الحادی عقاید خود را پنهان کرده و با شعار حمایت از کارگر شروع به تبلیغ و عضوگیری در شهرها و روستاهای ایران میکردند. از طرف دیگر عدم استقلال سیاسی این حزب و وابستگی آن به کشور شوروی مسئلهای بود که در چند سال اول فعالیت حزب از مردم مخفی بود. همین دو پنهانکاری، عمدهترین دلیل گرایش اقشار زیادی از مردم به حزب توده شده بود.
با شروع جریان ملی شدن صنعت نفت، رهبران حزب توده ابتدا مخالف حرکت دکتر مصدق و مذهبیها بودند. احسان طبری به عنوان یکی از نظریهپردازان حزب توده، در تاریخ ۱۹ آبان ۱۳۲۳ در روزنامه مردم ارگان رسمی حزب توده، در مقالهای نوشته بود: «ما به همان ترتیب که برای انگلیس در ایران منافعی قائلیم و علیه آن سخن نمیگوییم، باید معترف باشیم که دولت شوروی در ایران منافعی دارد و باید برای اولین و آخرینبار به این حقیقت پیبرد که حریم شمالی ایران در حکم حریم امنیتی شوروی است.»
بعدها بر سر حمایت حزب توده از بلوای پیشهوری و اعضای فرقه دموکرات در آذربایجان و حمایت این حزب از واگذاری نفت دریای خزر به شوروی، نگاه مردم به آن کمکم منفی شد ولی به یکباره حزب توده ایران موافق و دوست دولت دکتر مصدق و حامی خلع ید انگلیس از نفت ایران شد!
از وحدت ۳۰ تیر تا فاصلهگیری از مردم با شروع کار مجلس هفدهم در سال ۱۳۳۰ اختلافات دربار و مجلس شورای ملی به اوج خود نزدیک میشد. بعد و در حالی که دکتر مصدق بهتازگی نخستوزیر شده بود و همزمان به دنبال احقاق حق ایران در زمینه نفت در صحنه بینالملل بود، از شاه تقاضای افزایش اختیارات و گرفتن حکم مسئولیت وزارت جنگ را کرد. اما وقتی با مخالفت شاه مواجه شد، در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۳۱ استعفا کرد.
شاه بلافاصله استعفایش را پذیرفت و به سرعت قوامالسلطنه را به نخستوزیری برگزید. قوام هم که وابستگیاش به دولت استعمارگر انگلیس بر هیچکس پوشیده نبود، کارش را با تهدید حامیان ملی شدن صنعت نفت و افراد ضداستعمارگری آغاز کرد. رفتار زورمدارانهای که با عکسالعمل شدید آیتالله کاشانی مواجه شد. واکنشی جهادی که با گفتن یک جمله، منجر به لبیک مردم و قیام ۳۰ تیر شد. آن جمله این بود: «اگر تا ۲۴ ساعت دیگر مصدق به قدرت بازنگردد، دهانه تیر انقلاب را متوجه
دربار خواهم کرد.» به این ترتیب، قوام مجبور به استعفا شد و دکتر مصدق به مقصودش رسید.
در این مقطع بود که به یکباره از یکسو حزب توده شدیدا طرفدار دکتر مصدق و خلع ید انگلستان از نفت کشور شد و از سوی دیگر متاسفانه بعد از آن حرکت باشکوه و وحدتآفرین، کمکم اختلاف میان رهبران نهضت(مذهبیون و ملیگراها) خودش را نشان داد. اختلافی که منشا آنها تفاوتهای دیدگاهی میان مذهبیون و ملیگراها و همچنین عملکرد اجرایی دکتر مصدق بود.
در واقع بعد از قیام ۳۰ تیر، مردم همراهیکننده با نهضت، امیدوارانه منتظر اقدامات موثر مجلس و دولت برای بهبود وضع سیاسی و اقتصادی کشور بودند. آنها حرکت خودباورانه و استقلالخواهانه دولت و مجلس را در ایستادگی جلوی زیادهخواهی دولت انگلستان تحسین میکردند، اما با گذشت زمان و عملکرد جریانهای دخیل در ملی شدن صنعت نفت، به ویژه حزب توده، مردم از حوادث پیش آمده دلخور میشدند و از رهبران نهضت دلسرد.
نسبت سه جریان سیاسی با مردم قبل از کودتا حزب توده و مقابله با اعتقادات مردم اعضای حزب توده به جهت عقیدتی، نسبتی با اعتقادات محکم بدنه مردم نداشتند و از دستگاه روحانیت هم بهخاطر مقابله با تفکراتشان کینه به دل داشتند. به همین دلیل، سخنرانها و مقالهنویسان این حزب در برنامههای رسمی خود و در روزنامه مردم ضمن حمله به اعتقادات دینی، رسما به روحانیت و از جمله شخص آیتالله کاشانی که رئیس مجلس شورای ملی هم بود، توهین میکردند.
این رفتار باعث جریحهدار شدن احساسات مردم و موضعگیری آنها علیه حزب توده شد. در نتیجه، بخشی از طرفداران فریب خورده حزب که اعتقادات مذهبی داشتند شروع به جدایی از آن کردند.
دولت دکتر مصدق و مردم با ممانعت فروش نفت به وسیله انگلستان در سطح بینالملل، دولت و کشور دچار مشکلات اقتصادی شدند. ناتوانی برخی از وزای دولت نیز در خدماتدهی، بر حجم انتقادات مردم از عملکرد اقتصادی دولت میافزود. انتخاب این وزرا حتی باعث شده بود که سایر وزرا و طرفداران دکتر مصدق به ایشان اعتراض کنند که چرا باید امثال فضلالله زاهدی در کابینه باقی بمانند. از طرف دیگر، سکوت دکتر مصدق در برابر اقدامات موهن طرفدارانش(اعم از تودهایها و برخی ملیگراها) علیه مذهب و مذهبیون و شخص آیتالله کاشانی موجب ناراحتی مردم از ایشان شده بود.
یکی دیگر از اقدامات دکتر مصدق که موجب ناراحتی شدید مردم شد، انحلال مجلس هفدهم شورای ملی به دست او بود. این در حالی بود که اکثریت نمایندگان مجلس، جزو طرفداران ایشان بودند، اما به دلیل انتقادات کوچکی که همین نمایندگان طرفدار جبهه ملی از عملکرد اقتصادی دولت میکردند، دکتر مصدق تاب نیاورد و مجلس را منحل کرد.
البته باید در نظر داشت که رفتارهای دکتر مصدق، برخلاف نظر افراد مشکوکالحالی چون مظفر بقایی خیانت به کشور نبود، اما اشتباهات محرزی محسوب میشد که شرایط فاصله گرفتن مردم با او و جبهه ملی را فراهم میکرد.
مذهبیون و آیتالله کاشانی مدتی بعد از ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ کمکم اختلافهای مذهبیون و دکتر مصدق بروز کرد که کاملا برگرفته از اشتباهات هر دو طرف بود.
بهطور مثال دکتر مصدق بعد از خدماتی که فداییان اسلام در حمایت از او و نهضت کردند، به بهانه شورش مردم شهر ساری بعد از سخنرانی مهیج شهید سیدمجتبی نوابصفوی و حمله به مشروبفروشیها، او و تعدادی از یارانش را به زندان انداخت. در مقابل، برخی از اعضای فداییان اسلام، در حالی که رهبرشان در زندان بود و بدون مشورت با وی شروع به رفتارهای خودسرانه کردند. ترور دکتر فاطمی به بهانه این که همسرش بیحجاب است و یا درگیری با مردمی که چندان مقید به اجرای احکام اسلامی نبودند، باعث انتقاد مردم از ایشان میشد. قطعا رفتارهای خودسرانه این اعضا به هیچوجه مورد تایید آیتالله کاشانی و شهید نواب نبود، اما متاسفانه کارهای آنها به پای مذهبیون نوشته میشد.
در واقع آیتالله کاشانی شخصا اشتباهی در مسیر حرکت نهضت نداشت، اما برخی سکوتها و انفعالها در برابر عملکرد غلط برخی از رجال سیاسی، اعم از جبهه ملی و مذهبی باعث شده بود مردم تا حدودی از ایشان دلسرد شوند.
کودتایی علیه نهضت با وجود اشتباههای رهبران ملی و مذهبی در عمیق شدن اختلافات، نباید از نقش شبکه مخوف «بدامن» در اختلافافکنی میان دکتر مصدق و آیتالله کاشانی غافل بود. شبکه مخوفی که از طرف ام.آی.شش سازمان اطلاعات انگلستان و سیا سازمان اطلاعاتی آمریکا راهاندازی شده بود و نفوذیهای آنها گاهی از نزدیکترین افراد به دکتر مصدق و آیتالله کاشانی بودند.
با توطئهآفرینی دشمنان آمریکایی و انگلیسی و به دلیل اشتباهات دکتر مصدق به عنوان رهبر ملیها و انفعال و تاثیرپذیری آیتالله کاشانی از افراد مشکوکالحالی چون شمس قناتآبادی، مردم در سال ۱۳۳۲ به شدت از رهبران نهضت فاصله گرفته بودند. در نتیجه، حرکت خائنانه حزب توده و حمله شدید آنها به اعتقادات مردم موجب شد که بدنه جامعه، از بزرگان دینی همچون آیتالله بروجردی گرفته تا مردم کوچه و بازار، خطر سلطه حزب توده بر کشور را محتمل دیده و سکوت دکتر مصدق در برابر آنها را تایید عمل ایشان تلقی کنند. برداشتی که موجب شد وقتی کودتاگران علیه نهضت خودباورانه و استقلالخواهانه مردم وارد عمل شدند، از سوی مردم با واکنشی روبهرو نشد و شاه و آمریکا پیروز میدان شدند.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتایی علیه حرکت ضداستعماری و استقلالخواهی مردم ایران بود. به دلیل خیانت اعضای ملحد حزب توده، اشتباهات دکتر مصدق در مدیریت اقتصادی و فضای سیاسی داخل و انفعال و کمتحرکی سیاسی آیتالله کاشانی در برابر حوادثی که مردم را از برخی افراط و تفریطها رنجیده خاطر میکرد، دشمنان ملت مسلمان ایران توانستند با کودتا، نهضت ملی کردن نفت را با شکست کامل مواجه کنند.
گرچه این شکست و عبرتگیری از آن، اندوخته ارزشمندی برای مردم ایران و مبارزان مسلمان انقلابی و بعدها مسئولان نظام جمهوری اسلامی شد تا در جریان نهضت اسلامی علیه حکومت پهلوی و سپس ایستادگی مقابل آمریکا به کار آید و باعث فایق آمدن بر توطئههای دشمنان، یکی بعد از دیگری شود.
منابع
۱- امیرتیمور، محمدابراهیم،
ناگفتههایی از دولت دکتر مصدق، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۲- بزرگمهر، جلیل،
مصدق در محکمه نظامی، جلد دوم، چاپخانه نقش جهان، ۱۳۶۳.
۳- خوشنیت، سیدحسین،
سیدمجتبی نوابصفوی؛ اندیشهها، مبارزات و شهادت او، انتشارات منشور برادری، چاپ اول، ۱۳۶۰.
۴- دهنوی، محمد،
مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتالله کاشانی، جلد سوم، انتشارات چاپخش، چاپ اول، ۱۳۶۱.
۵- شهبازی، عبدالله،
ظهور و سقوط پهلوی، جستارهایی از تاریخ معاصر، جلد دوم، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۲.