۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

و اینک ۲۰۰

و اینک ۲۰۰

و اینک ۲۰۰

جزئیات

گفت‌وگوی صمیمانه با ماهنامه فکه به مناسبت چاپ شماره دویستم‌اش

2 دی 1398
شاید کمی غریب باشد وقتی بفهمید مصاحبه‌شونده، این‌بار خود ماهنامه فکه است! اما امروز، بعد از ۲۰ سال انتشار پیاپی در شماره دویست‌ام ماهنامه، خودمان را در معرض پرسش قرار داده‌ایم. این شما و این ماهنامۀ ۲۰ ساله فکه.


گفت‌وگوی صمیمانه با ماهنامه فکه به مناسبت چاپ شماره دویستم‌اش
به شماره دویستم رسیدهای تو که وقتی مرورت میکنیم از شماره اول تا همین شمارهات که حالا پیش روی ماست، بین صفحههای سیاه و سفید و رنگیات، ارادهای به چشم میآید که در این وانفسای روزگار، برای زنده نگهداشتن یاد شهدا، با تمام کجخلقیها و بدسلیقگیها ثابتقدم ماندهای.
تو تنها نشریه ادبیات پایداری هستی که در دهه دوم انتشارت، هر روز بالندهتر و پویاتر در قبال ارزشهای بحق جامعهمان تلاش میکنی.
فکه عزیز!
حال که از فرازونشیب این سالها سر سلامت به دربردهای و به لطف خون مطهر شهدایی که سینه سپیدت قصهگوی رشادتهای بیمثالشان است، رنگ سیاسی و جناحی به خود ندیدهای، ما و همه دوستدارانت را بر خوان پربرکت و سرخ شهدا متنعم نگهدار.
 
شاید کمی غریب باشد وقتی بفهمید مصاحبه‌شونده، این‌بار خود ماهنامه فکه است! اما امروز، بعد از ۲۰ سال انتشار پیاپی* در شماره دویست‌ام ماهنامه، خودمان را در معرض پرسش قرار داده‌ایم. این شما و این ماهنامۀ ۲۰ ساله فکه.

- دقیقا از کجا آغاز شدی؟ از خاطرات تولدت برای‌مان بگو؟
چند سالی از پایان جنگ گذشته بود که عده‌ای از جوانان بازمانده، دور هم جمع شد‌ند و دغدغه‌های‌شان را روی‌ هم گذاشتند تا نتیجه‌اش بشود تاسیس یک موسسه فرهنگی و هنری به نام «موسسه جنات فکه» با هدف زنده نگه‌داشتن یاد و نام شهدا و فرهنگ ایثار و دفاع مقدس. همان روزها بود که من متولد شدم.

- سال‌های کودکی‌ات چگونه گذشت؟
ابتدا کار چاپ فکه با مشکلات زیادی مواجه بود. بماند که قبل از چاپ شماره اول، برای مجوز گرفتن چقدر دوندگی کردیم، اما آن‌قدر سماجت به خرج دادیم تا اولین شماره‌ام چاپ شد. یادش به خیر که چقدر شوق ‌و ذوق داشتم از این که بین جوانان دست ‌به‌ دست می‌چرخیدم. آن اوایل که هنوز فضای مجازی وجود نداشت، روزانه حدود سی چهل نامه به دستم می‌رسید که غالبا از طرف جوانانی بود که جنگ را درک کرده بودند و دلتنگ فرهنگ و خاطراتش بودند. من شده بودم مامنی برای پناه آوردن عده‌ای دل‌سوخته که تعدادشان کم هم نبود.

- یعنی مخاطبینت فقط ایثارگران بودند؟
نه، اصلا! از همه اقشار نسبت به خواندن من ابراز علاقه می‌کردند. یادم هست یک‌بار یکی از اهالی فرهنگ و هنر تعریف می‌کرد در مشهد جلوی کیوسک روزنامه‌فروشی از پشت سر، صدای خانمی را شنیده که از فروشنده درباره‌ فکه می‌پرسیده. می‌گفت: «برایم خیلی جالب بود بدانم چه کسی آمده و سراغ فکه را می‌گیرد. ۹۹ درصد مطمئن بودم یک خانم چادری و محجبه است، اما در کمال ناباوری دیدم دختری جوان و کم‌حجاب است
یا جوانان بسیاری که تنها به‌خاطر علاقه به شهدا و فرهنگ و مرام آنان، با من ارتباط برقرار می‌کردند و از این که می‌دیدند سمت ‌و سوی سیاسی ندارم و به ارگان و گروه خاصی خدمت نمی‌کنم، پاگیر می‌شدند.
- پس در تمام این ۲۰ سال هیچ مطلب سیاسی نداشتی؟
خوب شد این سوال را پرسیدی. ما، یعنی من و هیات تحریریه‌ام که در این ۲۰ سال همیشه ثابت نبوده‌اند، ابدا اعتقاد نداریم که نباید حرف سیاسی بزنیم. اتفاقا برعکس، ما موظفیم چهارچشمی مسائل سیاسی را دنبال کنیم، البته قدم‌به‌قدم پشت‌ سر رهبرمان. پس در این ۲۰ سال زیاد مطلب سیاسی داشتم، اما اصلا سمت ‌و سوی جناحی نداشته‌ام. بارها و بارها بسیاری از ارگان‌ها و سازمان‌ها به ما پیشنهاد کردند هزینه چاپ را بر عهده بگیرند به‌ شرط این که در حمایت از آن‌ها مطلب بنویسیم. حتی چندبار کاندیداهای مجلس از ما درخواست تبلیغات داشتند که جواب‌شان منفی بود. نه این که جسارتی به آن‌ها باشد بلکه نمی‌خواستیم از دنیای غیرجناحی و غیر‌ابزاری خودمان بیرون بیاییم.
گاهی من را با بعضی نشریات که اسم‌هایی شبیه فکه داشته‌اند و مطالب سیاسی و جناحی چاپ می‌کردند اشتباه می‌گیرند، اما از همین تریبون اعلام می‌کنم که فکه 20 سال است با همین نام، مرام و سبک چاپ می‌شود. حتی قطع و سایز و اندازه‌ام تغییر نکرده، چه برسد به محتوایم.

- بهترین خاطراتت در این ۲۰ سال چه بوده؟
بهترین خاطره من برمی‌گردد به دیدار خصوصی اعضای تحریریه با حضرت‌آقا. دوستان پشت سر ایشان نماز خواندند و از دست مبارک‌شان هدیه گرفتند. بزمی به ‌یاد ماندنی بود. بعد از آن، دیگر توفیق نداشتیم به محضرشان شرفیاب شویم. حتی هر سال که اهالی فرهنگ و هنر با آقا دیدار می‌کنند، متاسفانه اهالی فکه سهمی از آن نداشته‌اند. البته از دفتر رهبر انقلاب پیگیر فکه هستند. چندین‌بار با ما تماس گرفتند و گفته‌اند فکه را می‌خوانند. همین برای ما کافی‌ست.

- بدترین خاطره چه؟ اصلا خاطرۀ بد داری؟
بد که نه، اما سخت چرا. راستش را بخواهید در این سال‌ها سختی زیاد کشیده‌ایم، اما سختی‌ها هم برای‌مان شیرین است. سختی‌هاست که باعث می‌شود روزهای راحتی معنای زیبا پیدا کنند. خیلی وقت‌ها بی‌مهری اطرافیان و بعضی افراد همسو، متعجب و افسرده‌مان کرده. از طرفی، تحریم و گرانی هم بر کار ما اثر سوء گذاشته. هزینه‌های چاپ و پست چند برابر شده و به‌تبع، قیمت من هم افزایش داشته. همین موضوع باعث شده تعدادی از مشترکان‌مان را از دست بدهیم، اما یاد گرفته‌ایم برای هدفی والاتر، باید از کنار همه سختی‌ها بگذریم و هرچند آرام، راه‌مان را ادامه دهیم و هیچ‌گاه متوقف نشویم. در این میان، از دنیا رفتن سردار آزاده علی‌اکبر مصطفوی که چند سالی عضو تحریریه فکه بود، غمگین‌مان کرد. دوری ایشان برای تمامی خانواده فکه سخت است.

- چرا تو را روی کیوسک نمی‌بینیم؟
واقعیت این است که چندین سال توزیع سراسری می‌شدم. در این مدت با چندین شرکت پخش کار کردیم، اما هربار نتیجه مطلوبی نمی‌گرفتیم. خیلی وقت‌ها درست توزیعم نمی‌کردند. بیش‌تر اوقات، فروشنده‌های کیوسک‌های مطبوعاتی هم پیشخوان‌شان را به مجلات و روزنامه‌های رنگین و زرد که مخاطب بیش‌تری دارند و اکثرا تصاویر بازیگرها را روی جلدشان چاپ می‌کنند، اختصاص می‌دادند. آخر ماه بسته‌های فکه دست‌نخورده و البته کثیف و گاهی باران‌خورده به دفتر ماهنامه برمی‌گشت.
یک‌بار یکی از بچه‌های تحریریه با یکی از همین کیوسک‌ها سر من بحث کرد که: «چرا فکه را آن پشت قایم کرده‌ای و روی پیشخوان نمی‌گذاری؟!» او ‌گفته بود: «برای فکه جا ندارم.» بعد از همه این داستان‌ها به این نتیجه رسیدیم که تنها از طریق اشتراک با مخاطبانم در ارتباط باشیم. این‌طوری بهتر است.

- چه برنامه‌هایی برای آینده داری؟
خب، شاید برای هر مطبوعه‌ای آرزو باشد که در شمارگان بیش‌تری چاپ شود و به دست جامعه آماری بزرگ‌تری از مخاطبان برسد. قطعا اضافه کردن چهار صفحۀ انتهایی به زبان عربی هم بابت همین موضوع بوده است. از برنامه‌های آینده، چندزبانه شدنم است و البته ارسالم به کشورهای دیگر. یکی دیگر از برنامه‌ها که مدتی است تیم تحریریه روی آن فکر می‌کند اضافه کردن ضمیمه کودک و نوجوان به من است. برای پر کردن خلأ و کمبود تغذیه فکری در زمینه ایثار و مقاومت برای  نسل آینده‌مان باید کاری کرد.

- از وضعیت فعلی خودت راضی هستی؟
قطعا ناراضی نیستم، اما می‌توان بهتر از این بود. خدا را شکر، ما در کار خود استوار و ثابت‌قدم بوده‌ایم و همین امر باعث پیشرفت‌مان شده است. شاید به نظر بیاید حوزه دفاع مقدس و ایثار محدود است و ما بعد از ۲۰ سال انتشار مطالب، باید با کمبود محتوا مواجه شویم، اما به‌راستی حرف رهبرمان درست است که این گنج دفاع مقدس را هرقدر از آن برداری، باز هم تمام نمی‌شود. من عینیتِ به حقیقت پیوستۀ این کلام هستم.
 
- ان‌شاءالله در مسیر دفاع مقدس، مثل این ۲۰ سال ثابت‌قدم بمانی و مایه خیرات و برکات فراوان باشی. خیلی دوستت داریم.

نویسنده: زهرا عابدی

پی‌نوشت
* فکه گاهی با وقفه‌های یک‌ماهه یا یک شماره برای دو ماه نیز منتشر شده است.
 

مقاله ها مرتبط