در فاصله شهادت اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس، در ۱۰مرداد ۱۴۰۳ در تهران تا شهادت سیدحسن نصرالله در۶مهر۱۴۰۳ در ضاحیه بیروت توسط رژیم صهیونیستی، که دوران خویشتنداری و صبر راهبردی ایران در خونخواهی از تروریستهای صهیون بود، عملیات روانی دشمن بیوقفه ادامه داشت و در داخل کشور نیز برخی با نشر اخبار کذب و نقلقولهای ناخوشایند، موجِ این عملیات را تندتر و ناخواسته ساختار محکم جمهوری اسلامی و قدرت قانونی و شرعی فرماندهی کل قوا و التزام تمام دستگاهها به این قدرت را تضعیف میکردند. شرایط کشور در آن دوماهه نشان داد که علیرغم دست بالای ایران در معادلات منطقهای و جهانی و واهمه قدرتهای استکباری از قدرت و شجاعت جمهوری اسلامی، تناسبی منطقی بین عملیات سخت و نرم بهخصوص در حوزه تبیین و آگاهسازی داخلی برای پدافند منطقی مقابل هجمه روانی دشمن وجود نداشت.
در این دوران، برخی از نیروهای مومنِ داخلی با فراموش کردن خطوط حساس و راهبردی کشور و با توهمی برگرفته از تحلیلهای غلط، مسئولان اجرایی، امنیتی و حتی نظامیِ کشور را زیر سوال بردند. همین موارد ما را بر آن داشت که با نگاهی دیگر به عملیات وعدهصادق۲بنگریم و آسیبشناسی محدود و در حد بضاعتمان را از این دوران ارائه نماییم.
یادمان هست که در دوره خویشتنداری ایران اسلامی، در رسانههای بیگانه چه میگذشت؟ روایتهای ضدایرانی با کمک رسانههای تاثیرگذار، شهادت هنیه را بهعنوان نشانهای از شکاف میان ایران و جبهه مقاومت عنوان میکردند و از ایران بهعنوان یک متحد غیرقابل اعتماد در قضیه فلسطین یاد میکردند!
داخل ایران نیز چه فضای ناخوشایندی حاکم شد و چه دوستانی که آتشبیار این معرکه شیطانساز شدند. سخنانی همچون «...چه کسی با سرپیچی از دستور رهبری و متوقف کردن عملیات انتقام شهید هنیه باعث ترور سیدحسن نصرالله شد!» ازسوی صاحبان تریبون گفته شد و تیترهایی همچون «چهل روز تاخیر در انتقام ترور اسماعیل هنیه؛ تاکتیک یا عقبنشینی غیرتاکتیکی؟» در امتداد همین جنگ روانی و چند روز بعد شهادت سیدحسن نصرالله، ویدیویی از یک فرد معلومالحال در شبکه العربیه منتشر شد که ایران بر سر سیدحسن نصرالله معامله کرده است! این خبر دروغ و جهتدار و ساخته دشمن، درحالی به شکلی عجیب در شبکههای مجازی و رسانههای فارسیزبان بیگانه دستبهدست میشد که بهصورتی آشکارا از همکاری سازمان منافقین و مرتجعین منطقه در نقش بازوان رسانهای اسراییل برای جنگ روانی این رژیم علیه ایران رونمایی مجدد میکرد.
در کوران ورود اخبار کذب و شایعات دستساز دشمن، در نشانه گرفتن امنیت روانی جامعه انقلابی و مسلمان ایران و همچنین جبهه مقاومت، سلاح دیگری از دشمن در جنگ روانی وارد کارزار شد و انقلابیون و نخبگان کشور را هدف قرار داد؛ شایعه نفوذ جاسوس در بخشهای دیپلماتیک، نظامی و امنیتی کشور! این سلاح نیز خوراک خوبی برای مانور رسانههای معاند و پررنگ کردن آن توسط برخی شهروندان شد. یادمان هست که در ماجرای ترور شهید اسماعیل هنیه، نیویورکتایمز چگونه از حضور دو جاسوس در محل اقامت هنیه سخن میگفت؟ در امتداد همین خط و در جریان شهادت سید مقاومت، سیدحسن نصرالله، رسانهای فرانسوی از لو رفتن محل جلسه سیدحسن نصرالله بهواسطه یک جاسوس ایرانی سخن میراند!
حساسیت و اهمیت پروژه نفوذ و جاسوسی در جریان عملیات روانی دشمن، در سطحی کلان ذهن مخاطبان خاص را نیز به موازات مخاطبان عام درگیر کرد و از آنجا که اطلاعات امنیتی درست، با توجه به شرایط و مقتضیات نبرد با دشمن نمیتوانست ازسوی منابع اطلاعاتی و امنیتی خودی در اختیار همگان قرار گیرد، برخی رسانهها تلاش کردند ازطریق گفتوگو با اهالی فن، چرایی و چگونگی این نفوذ و تاثیرات آن را بر خویشتنداری ایران، مورد بررسی کارشناسانه قرار دهند. بحث و کارشناسی بر سر موضوعی که اصل آن دستساز دشمن بود و در راستای بدبین کردن مردم به نظام و مسئولانشان و همچنین ایجاد شکاف در جبهه مقاومت طراحی شده بود.
تجربه نشان داده است که رژیم صهیونیستی، عملیات روانی را مقدم بر تمام اقدامات خویش میداند و در زمان جنگ و صلح از این حربه برای تاثیرات روحی و روانی بر اهداف خویش، بهرهگیری میگیرد و به تعبیر مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) «هدف دشمن از جنگ روانی در عرصه نظامی ایجاد ترس و عقبنشینی است.» بیشک ملت بزرگ ایران باید در تمام مقاطع زندگی خویش، بهخصوص در دوران جنگ و گریز با دشمنان، بهخصوص نبرد با رژیم کودککش و جانی صهیونی، درباره وجود و شکل عملیات روانی و جنگ رسانهای و تبلیغی دشمن آگاهی یابد و همگام با سیاستهای نظام اسلامی، نسبتبه شناسایی و خنثی کردن آن، با دستگاههای امنیتی کشور همراهی و همکاری داشته باشد. ملت ایران و رسانههای انقلابی باید بدانند که رژیم صهیونیستی و شبکههای معاند، هیچگاه شایعهپراکنی و نشر اخبار کذب را با هدف ایجاد جراحت بر امنیت روانی ایران و جبهه مقاومت فراموش نخواهند کرد و با شکست در هر مقطع، متوسل به راهکُنش دیگر میشود. یادمان هست پس از عملیات وعدهصادق۲ با حضور چندمیلیونی ملت ایران در نمازجمعه نصر و سخنان قاطع مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) در آن آیین سیاسیمذهبی، بزرگترین ضربه به امنیت روانی رژیم صهیونیستی وارد شد. پساز این حماسه باشکوه، شایعه غیبت فرمانده لشکر قدس مطرح گردید و این همان شگرد برملاشده رژیم اشغالگر قدس در میدان عملیات روانی علیه جبهه مقاومت است. گرچه با حضور سردار قاآنی در مراسم تشییع پیکر شهید نیلفروشان، این حربه روانی شکست خورد؛ ولی باید به یاد داشته باشیم که از هماکنون دشمن شکستخورده بهدنبال استفاده از حربهای نظامی و روانیِ دیگر برای انحراف اذهان از شکستهای مفتضحانه خویش در میدان نبرد نظامی و روانی است.
جمهوری اسلامی ایران عملیات وعدهصادق۲ را مشروع و بر پایه ماده ۵۱منشور سازمان ملل متحد و حق دفاع از خود انجام داد و صراحتا هشدار داد که هرگونه واکنش ازسوی اسراییل، اقدامی بهمراتب سختتر و سنگینتر را در پی خواهد داشت.
اقدامات قاطع ایران یک نقطهعطف را رقم زد
عمده مردم منطقه، اقدامات ایران را دفاعی لازم برای حاکمیت منطقه برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی میدانند. برای اولین بار کشورهای منطقه سعی میکنند از شرکت در یک جشن منطقهای عقب نمانند. این عملیات، وحدت در کشورهای منطقه را افزایش داد و تمایل به اقدام جمعی برابر یک دشمن مشترک را دوباره شعلهور کرد. قطعا این پیروزی بزرگ و این اتفاق میمون و مبارک، خشم استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی را بهدنبال خواهد داشت و تجربه نشان داده است که اینان عزم خود را برای مقابله با این نصرت عظیم، جزم خواهند کرد؛ با تهاجمهای وسیع به جبهه مقاومت و انجام عملیات روانی بزرگتر برای ایجاد ناامیدی و تفرقه بین مردم و مسئولان منطقه.
ایجاد بدبینی نسبتبه حزبالله لبنان یکی از حربههای عملیات روانی دشمن در این مقطع است. هماکنون دستگاههای رسانهای و تبلیغاتی معاند بیشاز هر زمانی به بحث درباره عملکرد این سازمان میپردازند و تلاش دارند تا حزبالله را نیروی نیابتی ایران معرفی کنند. بیبیسی، سرآمد رسانههای معاند نیز، که در خط مقدم این عملیات روانی قرار دارد، در تحلیلی جهتدار و هدفمند مینویسد «...مردم لبنان حزبالله را نیروی نیابتی ایران میدانند که تعیین میکند لبنان در جنگ باشد یا در صلح و علاوهبراین معتقدند که این گروه دولت لبنان را هم تضعیف میکند. آنها خواهان خلعسلاح این نیروی قدرتمند نظامی هستند...» چنین تحلیل دشمنانه با هدف خدشهدار کردن وحدت در جبهه مقاومت، درحالی به مخاطبان القا میشود که مردم مقاوم لبنان، حزبالله را بازوی نظامی قوی ارتش لبنان برابر تجاوزگری بیگانگان میدانند.
ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیتالله خامنهای(مدظلهالعالی) در بیانات خویش در نمازجمعه سیزدهم مهرماه، چهره واقعی دشمنان ایران، امت اسلام و جبهه مقاومت و راهبرد و همچنین
راهکنشهای استکبار را در اینگونه دشمنی اینگونه ترسیم کردند «....دشمن ملت ایران همان دشمن ملت فلسطین است، همان دشمن ملت لبنان است، همان دشمن ملت عراق است، همان دشمن ملت مصر است، دشمن ملت سوریه است، دشمن ملت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوههای دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمبهای دوتُنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند، دشمنان ما دارند این سیاست را پیش میبرند؛ اما اتاق فرمان یک جا است، از یک جا دستور میگیرند، از یک جا فرمان حمله به جمعیتهای مسلمان و ملتهای مسلمان را دریافت میکنند. اگر این سیاست در یک کشور موفق شد، یعنی موجب سیطره بر یک کشور شد، وقتی خاطرشان از یک کشور آسوده شد، بهسراغ کشور دیگر میروند. ملتها نباید بگذارند...»
ایشان در بخشی دیگر از خطبهها، ضمن اعلام آمادگی کامل ایران اسلامی برای مقابله با هرگونه اقدام جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی اینگونه بیان داشتند «...کاری که نیروهای مسلح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود؛ رژیم خونآشام، رژیم گرگصفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیت انجام خواهد داد...»
معظمله در بخشی دیگری از سخنان خویش بهزیبایی دلیل صبر جمهوری اسلامی ایران را در دوران خویشتنداری بیان نمود و ضمن حمایت از تصمیمگیران سیاسی و نظامی ایران در پاسخِ بهوقت، منطقی و معقول، نقشهای ماندگار برای تداوم راه را ترسیم و بیان داشتند «...در انجام این وظیفه، نه تعلل میکنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، بهنظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت...»
این سخنان، بهترین تبیین برای دریافت عبرتها و آموزههای دوران صبر راهبردی و نابترین درسها برای ملت ایران و جبهه مقاومت، برای پدافند هوشمندانه مقابل عملیات نظامی و روانی دشمن صهیونی است. دشمنان جبهه مقاومت باید بدانند، راه نبرد با استکبار همچنان تداوم خواهد یافت و پرچمِ جهاد فی سبیلالله، تا پیروزی نهایی در اهتزاز خواهد ماند و «قطعا سننتصر!»
نویسنده: فتحالله نادعلی