۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

سازش با شیطان

سازش با شیطان

سازش با شیطان

جزئیات

نگاهی به عادی‌سازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی

15 مهر 1399
یک طرف ماجرا غده سرطانی رژیم صهیونیستی است که از ۱۹۴۸ به عنوان فرزند شوم استکبار و استعمار یعنی آمریکا و انگلیس، وجود نحسش را به جهانیان نشان داد و طرف دیگر دو کشور به نام‌های امارات و بحرین هستند که اولی در ۱۹۷۱(۱۳۵۰.ش) بعد از استقلال از بریتانیا به وجود آمده و دومی هم در ۱۹۷۱ با بی‌تدبیری و بی‌کفایتی محمدرضا پهلوی و خباثت انگلیس و آمریکا از ایران جدا شده است. موضوع مورد بحث در این ماجرا به سازش و عادی‌سازی روابط دو کشور امارات و بحرین با رژیم جعلی صهیونیستی برمی‌گردد که این روزها سروصدای زیادی به راه انداخته و صدالبته موضوع کم‌اهمیتی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
***
نگاهی به قدمت تاریخی دو کشور امارات و بحرین بیندازیم متوجه می‌شویم که هر دو با سابقه استقلال کم‌تر از ۵۰ سال، بسیار نوپا هستند و در برابر کشورهای بزرگ و تمدن‌های اصیلی مثل ایران، قدرتی برای عرض‌اندام ندارند. از نظر مساحت و وسعت در مقایسه با کشوری مثل ایران، هر دو را که روی هم بریزیم به اندازه یک استان پهناور آن نمی‌شوند. از لحاظ عدد و رقم جمعیت هم نمی‌توان جایگاهی برای امارات و بحرین که بسیار مهاجرپذیر هستند و از ملیت‌های مختلفی تشکیل شده‌اند در نظر گرفت. اقتصاد این دو کشور کاملا وابسته به نفت است و با درآمدهای هنگفت نفتی اداره می‌شوند. حال با در نظر گرفتن این موارد به بررسی چرایی عادی‌سازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی می‌پردازیم.
***
در تاریخ رژیم جعلی صهیونیستی چیزی جز اشغال، غارتگری، کودک‌کشی، تجاوز و زورگویی پیدا نمی‌کنیم. اصلا وقتی هر انسان عاقلی به دور از تعصب قومی و مذهبی، به فلسفه وجودی این رژیم فکر می‌کند دلیلی برای بقای آن نمی‌یابد. حال که بسیاری از کشورهای منطقه از داشتن روابط با رژیم کودک‌کش اِبا دارند، دلیل عادی‌سازی روابط امارات و بحرین، این دو کشور کوچک و کم‌جمعیت چه می‌تواند باشد؟
همان‌طور که در سال‌های اخیر شاهد هستیم، محور مقاومت با همدلی و همکاری کشورهایی نظیر ایران، عراق، لبنان و سوریه در منطقه شکل گرفته است و با قدرت به کار خود ادامه می‌دهد. این محور از همه جنگ‌ها و تهدیدهایی که از طرف استکبار جهانی به رهبری آمریکا به راه افتاده، با موفقیت و سربلندی بیرون آمده است به عنوان مثال می‌توان به در هم ‌شکستن فتنه داعش و پیروزی در عراق و سوریه اشاره کرد. رژیم صهیونیستی با ظهور محور مقاومت، خطر سقوط را بیش از پیش حس کرده و دست به دامن مقامات آمریکایی زده تا به گمان خود بتواند، همراهان و متحدانی در منطقه و در برابر محور مقاومت برای خودش دست ‌و پا کند. از طرف دیگر، آن‌چه به نظر می‌رسد امارات و بحرین- که در دنیا حرفی برای گفتن ندارند و حاکمان آن‌ها دست‌نشانده و تابع سیاست‌های انگلیس و آمریکا هستند- تن به چنین ننگی داده‌اند تا شاید چند صباحی بر سر زبان‌ها بیفتند و به خیال خام خودشان اندک اعتباری کسب کنند.
***
تاریخ و اتفاق‌های آن به ما می‌گوید که سرنوشت سازش با رژیم صهیونیستی چیست. انورسادات، رئیس‌جمهور مصر که در ۱۹۷۳ با همکاری سوریه به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد و درگیر جنگ شد، در نهایت با تن دادن به آتش‌بس و قبول پیشنهاد سازش با رژیم صهیونیستی از طرف آمریکا در ازای گرفتن بعضی امتیازها مثل وعده توسعه مصر که هرگز عملی نشد، پیمان ننگین صلح کمپ‌دیوید را امضا کرد. صلح مصر با رژیم صهیونیستی در نهایت به ترور انورسادات انجامید و ننگ این صلح نیز برای همیشه در تاریخ این کشور باقی ماند. نتیجه این سازش و دادن فرصت به رژیم جعلی کودک‎کش چیزی جز حملات بیش‌تر به لبنان، سوریه و مردم بی‌دفاع فلسطین و جنایت و ترور در سطح منطقه نبود که تا به امروز ادامه دارد. برای مردم و کشور مصر هم این سازش هیچ فایده‌ای نداشت و توسعه‌ای در کار نبود و باعث منزوی و منفعل شدن این کشور شد. هم‌چنین، ناامنی و بی‌ثباتی دامن آن را تاکنون گرفته است.
حال کشورهایی نظیر امارات و بحرین باید از چنین سرنوشتی بترسند و خطای مصر را تکرار نکنند. وصف حال افرادی نظیر محمد مُرسی، یاسر عرفات و محمود عباس نیز که جزو سازشکاران با رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، مزید بر علت است که نشان دهد انتهای این راه چیزی جز نابودی نیست.
***
از جمله دلایلی که به عنوان انگیزه کشوری مثل امارات در عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها مطرح است می‌توان به دو مورد اشاره کرد. اول این که امارات در رقابت با عربستان سعودی و برای این که نشان دهد در شورای همکاری خلیج فارس، کشوری تابع عربستان و تحت فرمان آن نیست و مستقل عمل می‌کند، دست به چنین اقدامی زده که به گمان خود دارای قدرت و استقلال نشان داده شود. در حالی که نقش آمریکا در این میان بسیار پررنگ است و بازیگر اصلی در این ماجرا محسوب می‌شود. یعنی امارات به خودی خود، جرات و توانایی انجام چنین اقدامی را نداشت. علت دوم هم می‌تواند به بافت جمعیتی امارات مرتبط باشد و این که قومیت‌های مختلف با ساکن شدن در امارات، یک کشور ناهمگون از نظر فرهنگی ایجاد کرده‌اند. همین مسئله باعث شده که روی موضوع به این مهمی، حساسیت اجتماعی خاصی در داخل امارات به وجود نیاید و حاکمان اماراتی بتوانند دست به چنین اقدامی بزنند.
***
حاکمان دست‌نشانده و وابسته بحرین نیز که از خود اختیاری ندارند، با وجود مخالفت شدید مردم کشورشان، زیر بار ننگ عادی‌سازی روابط با رژیم جعلی صهیونیستی رفته‌اند. دست‌نشاندگی آل‌خلیفه به حدی است که بنا به نقل خبرنگار روزنامه صهیونیستی هاآرتص، آن‌ها در واشنگتن حتی نمی‌دانستند چه سندی را باید امضا کنند و از محتوای آن بی‌اطلاع بودند. اعضای هیات بحرینی از نماینده کاخ‌سفید می‌خواهند که نسخه‌ای از سند عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و بحرین را در اختیار آن‌ها قرار دهد تا بدانند وزیر امورخارجه بحرین چه چیزی را باید امضا کند.
***
معضلات داخلی رژیم صهونیستی که هر از گاهی خبرهای اعتراضات مردمی‌اش منتشر می‌شود؛ فراگیری فساد همه‌جانبه در بدنه دستگاه‌های اداری آن و بی‌کفایتی نتانیاهو در اداره امور است. این‌ها باعث شده نتانیاهو و حزبش محبوبیت و مقبولیت اجتماعی کمی داشته باشند. همین‌ها سبب شده تا او برای برقراری و عادی‌سازی روابطِ بیش‌تر با کشورهای عربی و اسلامی منطقه تلاش کند. در حقیقت نتانیاهو با ترفند سیاست خارجی و گسترش روابط دنبال به دست آوردن اعتماد داخلی است. البته این تلاش مذبوحانه با هوشیاری مردم مسلمان کشورهای منطقه حتما محکوم به شکست است.
***
کلام آخر این که سرنوشت چنین سازش‌هایی هرگز ختم به خیر نخواهد شد و سازش‌کنندگان باید در انتظار عقوبتش بمانند. رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با روسا و مدیران آموزش و پرورش در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، خطاب به حاکمان اماراتی ‌فرمودند «دولت امارات متحده عربی، هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئله مهم فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتی‌ها کردند، لکه ننگی است. البته این از بین خواهد رفت، لکن این لکه ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند.»
 
نویسنده: مصطفی زمانی‌فر
 

 

مقاله ها مرتبط