تورم بالای ۴۰درصد، کسری بودجه، رشد منفی سرمایهگذاری، ریزش بازار بورس، افزایش فاصله طبقاتی و حرکت جامعه به سمت بیعدالتی، افزایش بیسابقه و کمرشکن خرید و اجاره مسکن و مواد غذایی، بیماری کرونا و تهدید جان و سلامت مردم با پیکهای پیدرپی، کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، بیکاری، تعطیلی صنایع و رکود تولید، تحریم و چالشی به نام برجامِ بیسرانجام، رشد سرسامآور نقدینگی با چاپ پول بدون پشتوانه، کمبود آب و برق و نارضایتی مردمی و ایجاد پتانسیل اعتراضهای خیابانی و مشکلات امنیتی و غیره ارثی است که از بیعملی گذشتگان به سیزدهمین دولت رسیده است.
در آغاز دولت سیزدهم، حجتالاسلام رئیسی با بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزههای مختلف و مسئولان صحبت داشت، با مدیران رسانههای اصلاحطلب دیدار کرد، همچنین دفترش با راهاندازی سامانه «یاران رئیسی» از مردم عادی نظر و مشورت خواست، اعلام کرد که ایرانیان خارج از کشور درخواستهای خودشان را از رئیسجمهور منتخب مطرح کنند، از دفتر ایشان با فعالان عرصه سیاست و چهرهها و جناحهای فکری مختلف تماس گرفته شد و... فرصت گفتوگو برای خیلیها فراهم شد. فرصتی بهخصوص برای کسانی که خود را صاحبنظر میدانند که اگر قصدشان سنگاندازی نیست، اگر اطوار اپوزیسیونی ندارند، اگر خیرخواه هستند و اگر حرفی منطقی و قابل شنیدن دارند، بگویند. در این بین، برخی نظراتی دادند، بعضی به دیده تردید نگاه کردند و برخی هم بسنده کردند به شوخی و لودگی و نظری ندادند.
امروز در کشور، داریم کسانی را که علنی میگویند کِیف میکنند اگر ایران در عرصههای بینالمللی و داخلی ببازد. کسانی که برای شکست ایران و ایرانی انتظار میکشند و بهطور کلی دوست ندارند ایران هیچ کجا صدرنشین شود و ایرانیان را در قعر جدول میپسندند. این عده اگر خودشان را نخبه میدادند، در روند عاقلانۀ دعوت به گفتوگو نظرشان را بگویند، وگرنه خواهش میکنیم قدری ساکت باشند.
مشکل ما امروز، پذیرش یا عدمپذیرش تقابل تفکراتِ موجود در جامعه نیست. مشکل این است که کسانی در هشت سال گذشته سر در گریبان فروبردند و بر بیتحرکیِ دولت گذشته سکوت کردند که خودشان را صاحب فکر و نفوذ میدانند. در عین حال، هرگاه عرصه مقابل را مناسب ببینند، مته به خشخاش میگذارند و مو را از ماست میکشند.
جبهه مدعی روشنفکری که پز استقلال از قدرت و آزادگی میدهد، یکبار برای همیشه بفهمد که منتقد قدرت بودن با اپوزیسیون و برانداز بودن تفاوت دارد. با کسی که برای شکست طرف مقابل و حذف شدنش از صحنه، ثانیهشماری میکند فرق دارد. با کسی که فقط دنبال درگیری و گرفتن آتو از رقیب است تفاوت میکند. مدعی آزادگی باید بفهمد که نمیشود هم قهر کرد و هم یکسره نظر داد و نق زد و فرش از زیر پاها کشید. بفهمد که برچسب زدن انتخابات به غیررقابتی بودن و قبول نداشتن نظارت استصوابی شورای نگهبان و اعتراض به عدم اجازه برای برپایی تجمعات خیابانی با یک پایان نامعلوم و ادعای بیمدرکِ محدود و مسدودسازی فضاها و... از مد افتاده.
در انتخابات ریاستجمهوری، نامزدها هرکدام برنامههای راهبردی خودشان را تعریف کردند و شعارهایی دادند، از قبیل اصلاح حکمرانی اقتصادی، چند برابر کردن یارانه نقدی، رفع سریع تحریمها، ارتباط با جهان به هر بها و بدون در نظر گرفتن هزینهها، پرداخت وامهای گوناگون به اقشار گوناگون، صیانت از آزادی شبکههای اجتماعی و حقوق اساسی شهروندان و غیره. منطقی نیست در نقد دولت جدید، صداها به مطالبهگریِ شعارهای دیگر داوطلبها بلند شود.
حرف این نیست که دهان نقادان بسته شود، نکته این است که اگر عقل و منطق یا دلشان راضی نمیشود به فرد منتخب کمک کنند، حداقل برای مدت زمان معقولی سکوت کنند، دشمنیها را کنار بگذارند و آرزوی باخت کشور را در سر نپرورانند.
نویسنده: زهره علیعسگری