۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

گل بوسه شهادت

گل بوسه شهادت

گل بوسه شهادت

جزئیات

یادداشت

20 شهریور 1403
از روزی که خبر شهادت فرزندان و نوه‌هایت را شنیدی و تصویرت را در قاب تلویزیون دیدم، در چهره‌ات ناگفته‌های زیادی نمایان بود. زندگی در اردوگاه آوارگان فلسطینی و شروع مبارزاتت از سنین جوانی شروع شده بود. درد و رنج در وجودت سرکشی می‌کرد؛ اما تو آن‌قدر بزرگ شده بودی که برای ۶۳سالگی‌ات لحظه‌به‌‌لحظه برنامه ریختی و خود را آماده کردی که سال‌به‌سال از دنیا هیچ نخواهی. به خدا فکر می‌کردی و برای مردمت شکنجه و زندانی می‌شدی. با مردم زندگی می‌کردی و آن‌ها را از خانواده‌ات بیشتر دوست داشتی. اسماعیل؛ چه اسم با مسمایی! اسمی که برای تو مانند الگویی بود تا از روی آن بِبُری دنیا را و برای آخرت خود اعمالت را بدوزی تا لباس آخرت را در ۶۳سالگی برای پوشیدن و رسیدن به خدای خود آماده کنی. چقدر تو را دیر شناختیم و تو چه مهمان خوبی بودی که در ضیافت ایرانی‌‌‌اسلامی در نیمه‌های شب، وقتی برای دیدن رخ یار و مناجات با او خدا‌خدا می‌کردی تو را در آغوش کشید. ای ‌اسماعیل! برای‌مان دعا کن. سختی‌هایت چون به رنگ خدا بود، زود تو را قبول کردند؛ همه مومنین با این رنگ و بو آشنا هستند. صدای صوت قرآنت را که آیه وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ* تلاوت می‌کرد به هر انسان آزاده‌ای که صدای مادران و فرزندان غزه‌ای، قلبش را خراش داده و پرده گوشش را پاره کرده، چنان آرامشی می‌دهد که خدا می‌داند و بس.
تو در روز تشییع حاج‌قاسم در افکار خود غوطه‌ور بودی و در عالمی دیگر سیر می‌کردی. می‌دانستی که دستت در دست‌های ترکش‌خورده حاج‌قاسم است و او تو را رها نمی‌کند. در کلامت او را سه مرتبه شهید‌القدس نامیدی و غبطه خوردی که چقدر مردم قدر او را دانستند و مانند پروانه دورش چرخیدند و آرزوی این مقام را در قلبت گذراندی.
ای ‌شهید! ای ‌اسماعیل، ای ‌مبارز و آزاده، ای ‌امید تمام مردم فلسطین و ای ‌امید جبهه مقاومت! از خانواده‌ات که خداحافظی کردی، شاید می‌دانستی که دیگر برگشتی نداری. آن‌ها را برای آخرین بار به خدا سپردی. چقدر آرام و با‌صلابت بود لحظه‌ای که حضرت‌آقا تو را در آغوش کشید. گویا او هم به سرّ رفتنت پی برده بود. لحظه‌ها برایت چه شیرین می‌گذشت تا لحظه دیدار با معبودت، بچه‌هایت به استقبال آمدند. نه! کل شهدای فلسطین آمده بودند، اصلا تمامی شهدای جبهه مقاومت! و چه زیبا حضرت‌آقا بر پیکر بی‌سر و پاره‌پاره‌ات نماز عشق خواند و تو در آغوش جمعیتی که حاج‌قاسم و رییسی را تشییع کرده بودند، آرام و زیبا تشییع شدی و دیگر خسته نبودی. ما را هم دعایی کن، ای از همه‌چیز رهاگردیده، ای ‌اسماعیل!
تو اسماعیلی بودی که این بار خنجر رحمت و تقدیر الهی گل‌بوسه شهادت بر گلویت نشاند تا بعد از شب‌ها جهاد، بالاخره صبح شهادت چشمت را روشن کرد.

پی‌نوشت:
*سوره آل‌عمران، آیه ۱۶۹

نویسنده: محمدمهدی

مقاله ها مرتبط