برای رسیدن به هدف دو راه بیشتر نیست یا ولایت الله و یا ولایت شیطان. این از آنجا شروع شد که خداوند به شیطان امر کرد که به انسان سجده کند، اما چون شیطان در ولایت الله نبود و تکبر کرد، منحرف شد و قسم خورد که بندگانت را منحرف میکنم و اولین انحراف در آدم ابوالبشر اتفاق افتاد و بعد از آن در عالم هستی هر کس از طاعت خدا سرپیچی کرد خود را در ولایت شیطان دید. غیر از این دو راه که یکی ضلالت و گمراهی است و دیگری مسیر درست و صحیح، و عَلَم آن پرچم توحید است، راه دیگری نداریم.
این مقدمهای است تا همه انسانها بدانند که فرجامِ راه متقین رستگاری است برای بندگان خوب خدا و آنهایی که در این مسیر هستند به منبع فیض الهی میرسند. شرح این سیر و بیان حق را از زبان پیامبران، که خاتمه آنها محمد مصطفی(ص) است، باید شنید. رفتار و سلوک آن حضرت الگویی است که حق نام گرفته و بعد از آن باید به جانشین او، علی(ع) و اولادش(س) اقتدا کرد. آنها که در مسیر مخالفِ این بزرگواران هستند راه شیطان را انتخاب کردند و به غیر از این انتخاب، انتخاب دیگری نیست که بیشک هرکس جزء دسته سوم باشد خنثی و مهمل است.
اما قصه ما از اینجا شروع میشود که در این مسیر که یا حق است یا باطل چه تصمیمی باید گرفت. اگر جزء لشکر امام حسین(ع) در عاشورا باشیم پس باید سختیهای این راه را بپذیریم و اگر در لشکر یزید بودیم باید در مقابل نمازِ اول وقت روز عاشورا و امام خود قد علم کنیم. لشکر کفر و الحاد هم نماز میخواند و پیشانی پینهبسته داشت و به بالای منبر موعظه میکرد، اما خون فرزند پیامبر(ص) را بر زمین ریخت و ناموس خدا را به اسارت کشید.
امروز که سالیانی از دوران دفاع مقدس میگذرد، در نبرد با کفر و داعش در سوریه و عراق جوانانی رفتند که عنان دشمنان را گرفتند و پوزه آنها را به خاک مالیدند. ما باید ببینیم در گفتار و کردار در کدام جبهه سخن میگوییم و عمل میکنیم. اگر در جبهه حق هستیم باید مانند همین شهدایی باشیم که این روزها بعد از سالیان سال پیکرهای مطهرشان از خانطومان برگشته است. عبدالله اسکندری باشیم که جهاد خود را در دفاع هشتساله در کنار همرزمانش انجام داد و بعد در مقابل داعش ایستاد و با سری از تن جدا «هیهات منا الذله» را فریاد زد. یعنی اینکه یا فرمان خدا را بپذیر و لاغیر و یا در جبهه جمود و انحراف در ذلت بمان و مخالف اوامر الهی عمل کن. ولایت شیطانِ امروز یعنی در جبهه داعشِ امریکا و اروپا باشی؛ نماز بخوانی، اما بگویی سوریه، افغانستان و مظلومانی که در زیر ظلم و ستم استخوان خرد میکنند به من ربطی ندارد!
آری، دوستان و همکیشان ما از جبهه حق آمدهاند تا این درس را بدهند که بودن برای حسین(ع) و اشک ریختن برای اهلبیتش(س) سختیهای زیادی دارد که با توکل به خدا و به امید سرافرازی عَلَم حضرت مهدی(عج) صبح صادق نزدیک است.
بچههای خانطومان برگشتند تا این را بگویند که درست است سر و دست دادهایم، اما از ولایت امام حسین(ع) و اولادش و امامزمانمان دست برنمیداریم.
نویسنده: زهرا عابدی