۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
محراب مین
محراب مین

محراب مین

جزئیات

پرونده‌ویژه شهید مین‌زدایی احمد گلبان

31 خرداد 1404
به یاد تو می‌نویسم که با خطر مانوس بودی؛ تویی که حاضر شدی دست‌و‌پا و جانت را بدهی، تا مردم سرزمینت، روی میدان‌های مینی که ارث صدام بود، آسوده بتوانند فرش گندم‌زار بگسترانند و امید برداشت کنند. آفتاب برایت با شوق شهادت طلوع می‌کرد و با حسرت شهادت غروب.
احمدجان! «احدی‌الحسنینِ» تو میان میمِ مین و الفِ آبادانی بود. سِنَت به جنگ قد نمی‌داد؛ اما سجاده مین با گل‌های لاله‌ و شقایقی که خون شهدای دفاع‌مقدس آن‌ها را آبیاری کرده بود، چنان دلت را برده بود که خودت یکی از همان گل‌های باغ شهادت شدی. این‌طور شد که حتی غبار زمان هم نتوانست حجابی میان تو و دلبری‌های شهادت باشد.
دل تو از همان موقع که میان گچ و تخته سودای خدمت را مشق می کردی و شاید قبل‌تراز آن، به رمل‌های فکه و خاک افلاکی شرهانی گره خورده بود. تو و امثال تو نشان دادید که برای شهیدشدن هیچ‌وقت دیر نیست؛ کافی است عاشقش باشی و دنبالش بدوی تا آن‌جایی که فکرش را نمی‌کنی در آغوشش بکشی.
اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است
حالا محمدصادقِ تو میان حضور نامرئی‌ات، قد کشیده و سال‌هاست که یاد گرفته «بابا» بگوید. خوب هم می‌گوید؛ با عشق. تو هستی و او را بغل می‌کنی و بر سرش دست می‌کشی؛ چراکه از قبیله «بل احیاء عند ربهم یرزقون» هستی. تو که بر تن زندگی‌ات لباس جاودانگی پوشاندی، هوای ما را هم داشته باش! این‌جا هنوز مشتاقان شهادت، بی‌قرارند.

نویسنده: نفیسه نجفی

مقاله ها مرتبط