اشاره: زینب عواضه روزنامهنگار، مجری تلویزیون، فعال رسانههای اجتماعی (اینفلوئنسر) و دانشجوی دکترای روانشناسی سیاسی در بیروت لبنان است. خانم عواضه به عنوان مجری و اخبارگو در شبکه تلویزیونی الاتجاه نیز فعالیت میکند. دفتر مرکزی این شبکه عربیزبان که از حامیان و مدافعان محور مقاومت در منطقه به شمار میرود، در بغداد و دفتر دیگر آنها در بیروت واقع شده است. ما از طریق صفحه اینستاگرام رایزن فرهنگی ایران در لبنان با صفحه خانم عواضه که بیش از ۱۰۶هزار دنبالکننده دارد، آشنا شدیم و پس از آشنایی بیشتر، از ایشان تقاضا کردیم تا زمانی را برای مصاحبهای با موضوع محور مقاومت و سردار شهید قاسم سلیمانی با فکه اختصاص بدهند. خانم عواضه علیرغم مشغله زیاد کاریشان، پذیرفتند. در ادامه میتوانید این مصاحبه را که از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده، مطالعه کنید. - به نظر شما شکلگیری گفتوگوی محور مقاومت از کجا آغاز شد و وضعیت جبهه مقاومت در حال حاضر چگونه است؟
به نظر شخص من، محور مقاومت از اولین لحظهای که بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی
(ره) روز جهانی قدس را اعلام کرد، به صورت تئوریک متولد شد و انگیزهای بود برای هر مسلمانی تا در جایگاه خود و کشورش به خاطر مقاومت برای آزادی سرزمین فلسطین، تمام فلسطین، کار خود را شروع کند. «روز جهانی قدس» نقطه اشتراکی، نهتنها برای تبدیل شدن به محوری برای مقاومت هر کشور، بلکه برای هر انسان شریف در اقصینقاط جهان است که میخواهد در کنار مظلوم و در برابر ظالم و اشغالگر بایستد. به نظر من، از آن زمان نشا محور مقاومت کاشته شد، اما شرایط سیاسی و نظامی برای اعلام شکل نهایی این محور مهیا نبود؛ زیرا مقاومت لبنان(حزبالله) در ابتدای مسیر خود تحت حضور رژیم اشغالگر صهیونیستی در لبنان بود و هیچگونه توان آموزشی و نظامی بالایی مانند امروز نداشت.
در فلسطین نیز مقاومت حضور داشت، اما یکپارچه نبود و ظرفیت سازماندهی و تقابل حال حاضر را نداشت. از این رو زایش عملی محور مقاومت، پس از تجارب و نبردهای فراوانی رقم خورد که در آنها مقاومت در لبنان و غزه و همچنین در سوریه و عراق و یمن به پیروزی رسیدند. همه اینها به برکت مردی بود که این مقاومتها را در مسیر فلسطین همسو کرد. او همکاری مابین کشورها و تبادل تجربیات را برای آغاز مرحلهای جدید، که مرحله پیروزی در مقابل صهیونیستها و سیاستهای آمریکا در منطقه است، ایجاد کرد. این مرد قاسم سلیمانی بود.
مسلم است که وحدت مقاومتها در مبارزه با دشمن اهمیت زیادی دارد. با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی بدی که آتش تحریمهای آمریکا برای کشورهای ما ایجاد کرده، اگر به کشورهای خود نگاه کنیم، درمییابیم که عنصر قدرت در آنها، فقط مقاومت است. این محور برای ایستادگی در برابر سیاستهای یهودیسازی دشمن، به ویژه در مقابله با یهودیسازی بیتالمقدس مستحکم و منسجم است. این همبستگی محور مقاومت در ایستادگی کنار سوریه و عراق، مقابل داعش متجلی شد. همچنین به پشتوانه این وحدت، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، دشمن را تهدید کرد که «هرگونه تجاوز به مقدسات مسجد الاقصی منجر به جنگ منطقهای میشود» و مورد حمایت گروههای مقاومت فلسطین هم قرار گرفت. همچنین میتوانیم مواضع مشابه «جنبش انصارالله» یمن و «الحشد الشعبی» عراق را زمانی که دشمن در جنگ خود علیه نوار غزه پافشاری میکرد، ذکر کنیم. این یکپارچگی دشمن را از فراتر رفتن باز میدارد و اجازه نمیدهد از خطوط قرمزی که محور مقاومت، در چارچوب معادلات بازدارندگی در داخل و خارج فلسطین، تعیین کرده است، عبور کند.
تعیین چهره واقعی جبهه مقاومت با تعریف حق ما برای مقاومت آغاز میشود. هیچکس در جهان نمیتواند به سادگی تصرف و اشغال سرزمین و خانه خود را بپذیرد. بنابراین، فعل مقاومت یک حق مشروع است و این امر باید در سطح جهانی از طریق تولیدات ادبی، سینمایی، هنری و همچنین شبکههای اجتماعی برای رویارویی با جنگ نرمی که توسط صهیونیستها و آمریکاییها، کار مقاومت را مخدوش میکند، ارائه داده شود. ما باید به افکار عمومی جهان نشان دهیم که مقاومت، حق انسانهاست و آنطور که آنها فکر میکنند تروریسم نیست!
تردیدی نیست که امروزه ایران مرکز جنبشهای مقاومت در جهان اسلام است. ایران با وجود جنگ جهانی و تحریمهای اعمال شده علیه آن، تعهداتش در قبال آرمان فلسطین را رها نکرده است. ایران و محور مقاومت در حال حاضر قویترینها در منطقه هستند و به همین دلیل اسرائیل و آمریکا از انجام هرگونه جنگ نظامی علیه ایران میترسند زیرا از یک سو قادر به مقابله با آن نیستند و از سوی دیگر وقتی آمریکا علیه ایران که اولین حامی مقاومت است، جنگ کند، در رویارویی تنها نخواهد بود، بلکه در کنارش محور مقاومت نیز خواهد بود. بنابراین آمریکا برای مبارزه با ایران به سلاحهای دیگری مانند تحریمهای اقتصادی متوسل میشود؛ چون ایران، کشور مستقلی است که خودش تصمیم میگیرد، تابع واشنگتن نیست و از جنبشهای مقاومت در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و یمن حمایت میکند. وقتی میگوییم «ایران رمز عبور از سیاستهای آمریکا و اسرائیل است» اغراق نمیکنیم و از این رو مرکز جنبشهای مقاومت است.
مسلم است که قاسم سلیمانی در انجام وظایف خود در جبهه مقاومت سرآمد بوده است. تعقیب ایشان توسط آمریکا در این سالها نشان میدهد که اهمیت سلیمانی را کاملا میدانستند، اما او فقط یک فرمانده نظامی نبود، بلکه شخصیتی بود که تمام مهارتهای رهبری را در برمیگرفت. علاوه بر مسائل نظامی و امنیتی، او در مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درک بسیار عمیق و قویای داشت. درست است که او فرمانده سپاه قدس است ولی در تهران نمینشیند، بلکه به وسط گود و میدان جنگ میرود. حضور میدانی و مناسبات شخصی، روابط محبتآمیز، احترام و دوستیای که با مسئولان در همه عرصهها برقرار کرد، بسیار چشمگیر بود. او به حرف رزمندهها و مجاهدان گوش میداد و این در مدیریت، رهبری و روحیه افراد جبهه، تاثیرات شایسته بسیار زیادی دارد.
لبنانیها سردار سلیمانی را بهعنوان یکی از رهبران مقاومت در لبنان نیز میدانند. او هر دو سه هفته یکبار به لبنان و حومه جنوبی بیروت میآمد. مکررا به جنوب و مناطق خط مقدم میرفت و با مجاهدین آنجا ملاقات میکرد. همچنین در روزهای سخت نیز در لبنان حضور داشت، مثلا در جنگ ۳۳ روزه جولای ۲۰۰۶. از تهران به دمشق آمد؛ با سیدنصرالله تماس گرفت و گفت «میخواهم در حومه جنوبی بیروت، نزد شما بیایم.» او گفت «شما نمیتوانید راهی پیدا کنید، زیرا پلها مورد اصابت قرار گرفتهاند و راهها قطع شده و هواپیماهای جنگی اسرائیل همه اهداف را بمباران میکنند و وضعیت کاملا جنگی است و امکان رسیدن به ضاحیه یا بیروت وجود ندارد.» اما سلیمانی بسیار سرسخت و تزلزلناپذیر بود و میگفت «شما برای من ماشین نفرستید، من میآیم.» اصرار کرد، رسید و تا پایان جنگ هم در لبنان ماند. این نمونه کوچکی از آن چیزی است که سلیمانی در لبنان ارائه کرد، جایی که او نقش عمدهای در حمایت و توسعه توانمندیهای مقاومت در لبنان داشت.
زمانی که حاجقاسم مسئولیت سپاه قدس را بر عهده گرفت، از همان ابتدا به دنبال تأمین سطح وسیعی از توانمندیهای نظامی و اطلاعاتی و همچنین گشودن درهایی به روی سطوح آموزشی پیشرفته بود. شکی نیست که پیروزی سال ۲۰۰۰، نتیجه انباشت کمی و کیفی تلاش مقاومت در لبنان از سال ۱۹۸۲ بود که اثر انگشت سلیمانی در آن دیده میشد.
من خودم راز شخصیت سلیمانی را زمانی که در جریان فیلمبرداری یک برنامه تلویزیونی با یکی از رهبران نیروهای حشد الشعبی در استان صلاحالدین عراق بودم، کشف کردم. وقتی وارد شدم کمی از راز این شخصیت بزرگ را یافتم، راز او یک سجاده، قرآن، تسبیح و یک کتاب دعا در اتاقی محقر است که شاید هیچ مردی نپذیرد در آن زندگی کند! به نظر من ایمانی که سلیمانی از آن لذت میبرد، رمز روشنایی او در دل مردم بود. اگر خدا کسی را دوست داشته باشد، مردم هم او را دوست دارند. علاوه بر این، تواضع شدید او بسیار تاثیرگذاربود، مثلا او در حلب بین مردم غذا پخش میکرد، حاج قاسم بسیار فروتن بود.
هدف از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس شکستن مقاومت، ایجاد رعب و وحشت در عراقیها، تضعیف محور مقاومت در سوریه، ایران، لبنان و فلسطین و حذف سلیمانی به عنوان مهمترین تهدید راهبردی برای دشمن صهیونیستی بود؛ اما نتیجه برخلاف نقشه آمریکا شد. تشییع دو میلیونی شهید سلیمانی که بزرگترین تشییع در تاریخ بود، او را به انگیزه و نمادی برای ایرانیان و ملتهای آزاده تبدیل کرد. نقشه آمریکا در عراق نیز جواب عکس داد. مردم وفادار عراق و همه احزاب، متحد و یکصدا در تظاهراتی میلیونی در بغداد، خواهان حذف نیروهای آمریکایی شدند و برای هدف قرار دادن این نیروها به میدان آمدند که در پایان منجر به تصمیم برای خروج آمریکاییها از عراق شد. فلسطینیها اثر انگشتها و تاثیرات مثبت سلیمانی را همهجا حس میکنند، کسی که معامله قرن* را به هم زد و قوانین بازدارندگی را در لبنان ایجاد کرد و امنیت را به سوریه و عراق بازگرداند و واقعا همانطور که رهبرمان، آقای خامنهای فرمودند، امروز دشمنان از شهید سلیمانی بیشتر از سردار سلیمانی میترسند.
جبهه مقاومتی را که رهبرانش در آن شهید میشوند فقط میتوان پیروز تصور کرد. فلسطین مال ماست و به برکت خون فرماندهان شهید و همه شهدای راه قدس به ما بازگردانده خواهد شد. سلام و درود بر روح سردار سلیمانی.
* معامله قرن یا طرح صلح ترامپ، پیشنهاد صلح بین اسرائیل و فلسطین به منظور حل و فصل مسئله فلسطین و اسرائیل است، که توسط دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق ایالات متحده مطرح شد. این طرح توسط جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ تدوین شده است. طبق این طرح، اسرائیل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت، و الحاق بخشهایی از مناطق اشغالشده به خاک خود، با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت میکند.
نویسنده: زهرا مصلحی