تصور میکنم چهرهات را. هر چه به ذهنم فشار میآورم قدرت نوشتن به دستهایم نمیآید خیلی سخت است در رثای تو کلمات را کنار هم بگذاری تا جملهای معنا و مفهوم پیدا کند. تا به حال ندیده بودمت و نه چهرهای از صورتت در گوشه ذهنم برای فکر کردن به تو داشتم. مردی رازدار و سختیکشیده از کردستان تا جنوب؛ سالها با همتی بلند برای خدمتی صادقانه که به شهادت ختم شد.
اصلا حاجمحمد مردی با سابقه خدمت اطلاعاتی برای از بین بردن نانجیبهای خدانشناسی که میخواستند امنیت و آسایش ملت عزیز را به هم بریزند ساخته شده بود؛ بهخاطر اینکه در کسوتی برای نظام زحمت میکشید کمتر پرونده زندگیاش نشانی معلوم دارد. او که خدا صفت مکتوم بودن را در وجودش چنان نهادینه کرده بود که کمتر شناخته شده بود؛ حتی کنار نزدیکترینهایش. میخواست خودش باشد و خودش، خودش باشد و خدای خودش. او سربازی بود برای تمام زمانها، سربازی ساخته و پرداخته مکتب خمینی و خامنهای.
او امام رضایی بود و همه چیزش را در خدمت امام رئوف قرار داده بود. حاجمحمد از آن انسانهای خودساختهای بود که ظاهرش آرام و دلنشین اما درونش پر تلاطم در راه خدمت صادقانه به نظام جمهوری اسلامی بود. سالها خود را از صافیهای زیادی که از جنس امتحان بود رد کرده تا به مقصد که عاقبت آن به شهادت ختم میشد برسد. و چه زیبا سالها در پی آرزوی شهادت از راههای مختف دنیا گذشت و از شدت تواضعش کسی فکر نمیکرد این سردار اطلاعاتی در راس سازمانی قرار دارد که آمریکا و اسراییل او را هدف خود میدانستند. در نهایت این شیر میدان جنگهای اطلاعاتی، ناجوانمردنه بهدست شقیترین دشمنان اسلام به شهادت رسید.
چطور میتوانم بنویسم که هرگز در وجودت قدم نزدهام، چطور میتوانم تو را بخوانم اما هرگز از تو چیزی نخواندم، چطور میتوانم ترسیمی از چهره خداییات داشته باشم در حالی که حتی چشمان زیبایت را که پر از نور است ندیدهام. خدایا مرا چه میشود که هنوز باور نبودنت در گوشهای از قلبم نشسته است. اما توشهیدی و شاهد و نذیر هستی. به من بگو راه کجاست و در کجای دنیا باید با تو قرار داشته باشم. درست است خدایی شدی و آرزویت محقق شده است اما ما دنیازدگان در این وانفسای دنیای فانی چه کنیم دست ما را بگیر ما از قافله عقب ماندیم. شما و حسن محققها و محسن باقریها و همه شهدا، ره صد ساله را یک شبه پیمودید و اقتدا به مولایمان حسین بن علی(ع) کردید و از چشمه معرفت آنان چشیدید و چه زیبا خلعت زیبای شهادت را به تن کردید تا وجهالله را ببینید. خدایا ما را هم به شهدا ملحق کن. آنها چه کردند تا رمز درست زیستن را به آن آموختی؟ حاجکاظم عزیز هر چند که زود بود رفتنت اما شهد شیرین شهادت گوارای وجودت.
سلام ما را به امام و شهدا برسان.
نویسنده: علی حسینپور