۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

شهادت طلبانی که دولت اسلامی به ارمغان آوردند

شهادت طلبانی که دولت اسلامی به ارمغان آوردند

شهادت طلبانی که دولت اسلامی به ارمغان آوردند

جزئیات

نگاهی به نقش عملیات‌های استشهادی در شکل‌گیری دولت حماس

29 مهر 1403
تا زمان دور اول مذاکرات صلح اعراب و اسراییل، عمده گروه‌های مبارز فلسطینی با اندیشه چپ و مارکسیستی با صهیونیست‌ها مبارزه می‌کردند و گروه‌های مبارز مسلمان در اقلیت بودند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌ویژه بعد از حمایت تمام‌قد بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی از فلسطین و تعیین جمعه آخر ماه مبارک رمضان به‌عنوان «روز قدس»، کم‌کم اندیشه جهاد و مبارزه اسلامی در میان گروه‌های مبارز و حتی مردم عادی فلسطین قوی و پرطرفدار شد. اتفاق مبارکی که بعد از طی فرازوفرودهایی در نهایت به شکل‌گیری دولت اسلامی «حماس» در فلسطین منجر شد. ما در مقاله زیر به پیشینه و چگونگی تشکیل این دولت مردمی در باریکه غزه نگاهی داشته‌ایم.

پیشینه نظامی و سیاسی حماس
در سال۱۹۸۷ (۱۳۶۶ش)، از درون جنبش اخوان‌المسلمین فلسطین که بعد از روند صلح اعراب و اسراییل، تا حدود زیادی کارایی خود را از دست داده بود، دو گروه جهادی متولد شدند؛ یکی حماس (حرکة المقاومة الإسلامیة) و دیگری جنبش جهاد اسلامی که هر دو با رویکرد مقاومت و جهاد با صهیونیست‌ها تشکیل شده بودند.
در آغاز انتفاضه، هسته‌ای کوچک از جوانان مومن و مبارز فلسطینی براساس یک نقشه، با تعدادی از نیروهای اطلاعاتی اسراییل درگیر شدند و چند نفر از آن‌ها را به هلاکت رساندند یا به‌شدت زخمی کردند. البته در این مبارزه، چهار تن از مجاهدان هم به شهادت رسیدند. مراسم تشییع جنازه این شهدا آغاز کامل انتفاضه اول در فلسطین بود. حالا دیگر جوانان مومن، حتی نوجوانان و کودکان فلسطینی هم معتقد بودند که با تمام وجود و با هر سلاحی که در دسترس است باید با دشمن غاصب صهیونیستی جنگید. تنها سلاح آن‌ها سنگ بود، پس این مبارزه به «انتفاضه سنگ» معروف شد.
برای آگاه‌سازی مردم فلسطین و همچنین برای اثبات راه جدیدِ مبارزه و احیای حقوق فلسطینی‌ها و پرثمر شدن درخت انتفاضه، شهدای بسیاری لازم بود. شهدایی چون دکتر فتحی شقاقی، شیخ‌احمد یاسین (رهبر معنوی مبارزان)، عبدالعزیز الرنتیسی و...
جنبش جهادی حماس با وجود فعالیت‌های نظامی و مبارزاتی علیه صهیونیست‌ها، از سال۱۹۸۹ (۱۳۷۱ش) اولین روابط سیاسی خود را با سایر کشورهای اسلامی و عربی آغاز کرد. این برقراری روابط موجب می‌شد که مبارزه فلسطینی‌ها علاوه‌بر سطح نظامی، در بخش سیاست بین‌الملل هم علیه رژیم جعلی اسراییل دنبال شود. در آن زمان، سه کشور ایران، لبنان و سوریه حمایت‌های زیادی از حقوق فلسطینی‌ها در صحنه بین‌الملل می‌کردند.

از ساهر و سلیمان تا وفاء و هنادی
با پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان مومن و مبارز حزب‌الله به‌خاطر تاثیرپذیری از افکار و راه امام(ره)، جهاد با صهیونیست‌ها را جدی‌تر و منسجم‌تر آغاز کردند. به‌ویژه این‌که صهیونیست‌ها در سال۱۹۸۲ (۱۳۶۱ش) با حمله‌ای وحشیانه و با عبور از منطقه تحت‌کنترل نیروهای حافظ صلح سازمان‌ملل، 2500 کیلومتر از خاک لبنان را به اشغال خود درآورده بودند. به همین دلیل فصل جدیدی از مبارزه حزب‌الله با ارتش اشغالگر اسراییل آغاز شد. مبارزه‌ای در قالب عملیات‌های استشهادی، که ضربه‌ای بزرگ و حیثیتی به ارتش صهیونیست‌ها وارد می‌کرد.
با مقاومت و جهاد اعضای حزب‌الله، بالاخره در سال۲۰۰۰ (۱۳۷۹ش) اولین شکست سنگین به اسراییل وارد شد. براثر مقاومت مبارزان لبنانی، صهیونیست‌ها مجبور شدند مناطق اشغالی جنوب لبنان را ترک کرده و مفتضحانه عقب‌نشینی کنند. این اتفاق، جان دوباره‌ای در کالبد مجاهدان فلسطینی دمید تا براساس آن و به بهانه ورود آریل شارون، نخست‌وزیر وقت اسراییل به محوطه مسجدالاقصی، انتفاضه جدیدی را به نام «انتفاضه مسجدالاقصی» آغاز کنند. انتفاضه‌ای که با عملیات‌های استشهادی علیه صهیونیست‌ها همراه بود و مجاهدان، با خون و جان خود از پاره تن اسلام دفاع می‌کردند.
رزمندگان مسلمان فلسطینی در آن دوران به دلیل نبود سلاح و مهم‌تر از آن داشتن رهبرانی که به صلح تن داده بودند و فعالیت مثمر ثمری برای مبارزه با اشغالگران نداشتند، عملا چاره‌ای جز انجام عملیات استشهادی نداشتند.
آن‌ها هر روز شاهد اشغال بیشتر مناطق کشور خود به ‌دست سربازان اسراییلی و آوارگی هم‌وطنان‌شان بودند. این درحالی بود که اگر خانواده‌ای در ترک منطقه اشغالی کوتاهی و برای ماندن ایستادگی می‌کرد، به‌راحتی توسط صهیونیست‌ها کشته می‌شد. این درحالی بود که رهبران کشورهای عربی تقریبا هیچ اعتراضی به اشغالگری‌های تازه صهیونیست‌ها نمی‌کردند و عملا مردم فلسطین را تنها گذاشته بودند.
همین مسئله هم باعث شد که رزمندگانی چون «ساهر حمدالله التهام» و «سلیمان زیدان» اولین مبارزانی باشند که با عملیات استشهادی صهیونیست‌ها را به درک واصل کردند. اما با حساس‌ شدن صهیونیست‌ها نسبت‌ به مردان مبارز، نیاز شد که بانوان مبارز فلسطینی هم به کمک جهادگران بیایند. به این ترتیب قهرمانانی چون «وفاء ادریس»، «هبه دراغمه» و «هنادی تیسیر جرادات» به میدان آمدند و با عملیات استشهادی تعداد زیادی از صهیونیست‌ها را کشتند.
جالب است که تقریبا بیشتر بانوان فلسطینی استشهادی، چند سال قبل از عملیات خود، با واقعه شهادت برادران‌شان مواجه شده بودند و عملا با این اقدام، خون‌خواه برادران شهیدشان شده بودند.
مثلا هنادی تیسیر جرادات که در دانشگاه اردن و در رشته حقوق درس خوانده بود، وقتی بعد از گرفتن مدرک دوره وکالت به فلسطین برگشت، با واقعه شهادت برادرش «فادی» و پسرعمویش «صالح» در پی یورش سربازان ارتش اشغالگر صهیونیستی به خانه‌شان مواجه شد.
این اتفاق هولناک، انگیزه هنادی برای پیوستن به گروه‌های مبارز مسلمان شد. او عملیات استشهادی خود را در روز ۴اکتبر۲۰۰۳ (۱۲مهر۱۳۸۲) انجام داد. عملیاتی که به کشته‌شدن ۱۹ صهیونیست منجر شد.
هنادی روز قبل از عملیات جلوی دوربین وصیتنامه‌اش را این‌گونه بیان کرد «به حول و قوه الهی تصمیم گرفتم ششمین زن شهادت‌طلب باشم که پیکر خود را منفجر می‌سازد تا شهرک‌نشینان‌ و صهیونیست‌ها را نابود کند. ما فقط خواهان آن نیستیم که باید بهای جنایات آن‌ها را بپردازیم تا مادران ما دیگر بر کودکان و فرزندان‌شان شیون و زاری نکنند، بلکه ما باید کاری کنیم که مادران صهیونیست‌ها را به عزای‌شان بنشانیم. دختر شهادت‌طلب شما، هنادی تیسیر جرادات.»
حتی شهیده آیات الاخرس، بانوی شهادت‌طلب فلسطینی در وصیتنامه‌اش خطاب به سران عرب گفته بود «من می‌خواهم که به‌جای ارتش کشورهای عربی که در خواب هستند و نظاره‌گر جنگ دختران فلسطینی با اسراییل، بجنگم.»

حماس و تشکیل دولت مردمی
بعد از شروع عملیات‌های استشهادی در مناطق اشغالی فلسطین، صهیونیست‌ها در دو جبهه شروع به مقابله با فلسطینی‌ها کردند. اول، در جبهه نظامی اقدام به تشدید کشتار و دستگیری و شکنجه فلسطینی‌ها کردند و دوم، در جبهه رسانه‌ای، مظلوم‌نمایی را از سر گرفتند و مجاهدان فلسطینی را تروریست و بنیادگرا نامیدند.
تصور آن‌ها این بود که با هجمه بالای تبلیغاتی که علیه مجاهدان به راه انداخته‌اند، حتما نظر فلسطینی‌ها عوض شده و دیگر کمتر فلسطینی‌ای پیدا خواهد شد که مدافع جهاد علیه صهیونیست‌ها باشد؛ اما آن‌ها کاملا اشتباه می‌کردند. مردم رنج‌کشیده فلسطین تازه طعم عزت و شرف در سایه جهاد و شهادت را چشیده بودند و نمی‌خواستند دست از مبارزه بردارند.
به این ترتیب، در انتخابات سال۲۰۰۷ (۱۳۸۶ش) حدود 65 درصد مردم فلسطین، چه آن‌ها که در مناطق اشغالی زندگی می‌کردند، چه آن‌ها که در منطقه آزاد غزه بودند به جنبش اسلامی حماس رای دادند.
به این شکل، رهبران سه بخش نظامی، تبلیغاتی و سیاسی حماس مشخص شدند و «اسماعیل هنیه» به‌عنوان مسئول دفتر سیاسی، به تشکیل دولتی اسلام‌گرا و طرفدار جهاد علیه صهیونیست‌ها اقدام کرد. دولتی که با انواع کارشکنی‌ها ازسوی صهیونیست‌ها و حتی دولت خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس مواجه بود.
از آن‌جا که در همان سال، حزب‌الله لبنان با مقاومتی جانانه طی 33روز علیه تجاوزگری رژیم صهیونیستی ایستاده بود و با قدرت تمام توانسته بود ابهت ارتش اسراییل را پیش چشم جهانیان بشکند، دولت حماس با انگیزه‌ای قوی به جنگ مشکلات رفت. البته اسراییلی‌ها هم بیکار ننشستند و بعد از تسلط کامل حماس بر نوار غزه، محاصره اقتصادی، سیاسی و حتی جنگ نظامی این منطقه را علیه اهالی غزه شروع کردند.
محاصره‌ای که تا زمان طوفان‌الاقصی ادامه پیدا کرد و در نهایت به رویارویی جبهه مقاومت در حمایت از مردم رنج‌دیده فلسطین با اسراییل غاصب انجامید.

نویسنده: انوشه میرمرعشی

مقاله ها مرتبط