۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

شهادت اتفاقی نیست

شهادت اتفاقی نیست

شهادت اتفاقی نیست

جزئیات

یادداشت / تقدیم به مقام مقدس شهید خدمت، سیدابراهیم رییسی

5 تیر 1403
شهادت اتفاقی نیست؛ باید شهیدوار زندگی کنی که شهید شوی. این جمله را مدت‌ها قبل که تازه نوشتن را برای شهدا شروع کرده بودم، نه؛ بلکه بعد از سال‌ها غوطه خوردن میان خاطرات شهدا و مهمان درددل خانواده‌های آن‌ها شدن، باور کردم. این جمله را همین روزها که خبر شهادت عده‌ای می‌رسید درحالی‌که من درگیر روزمرگی امن خودم بودم، باور کردم؛ که نه‌تنها راه شهادت بسته نیست که مدعی بودن و آرزوی شهادت داشتن برای شهید شدن کافی نیست. این روزها به این باور رسیدم که شهدا و قهرمانان، همیشه مال قصه‌های دور و افسانه‌ها نیستند. چشم بچرخانی شهید پیدا می‌کنی. گاهی به‌عنوان یک ورزش‌کار، گاهی به‌عنوان یک سرباز، گاهی هم حتی به عنوان رییس‌جمهور.
این بار شهدا را از صف اول چیدند
باید سیدابراهیم رییسی را بشناسی که بفهمی می‌شود که یک مدیر، حامی محرومان باشد و در متواضعانه‌ترین صورت ممکن با آن‌ها برخورد کند. باید او را بشناسی که بفهمی می‌شود یک مدیر از قدرت‌های مستکبر نترسد و در سازمان ملل، قرآن بع دست گیرد و از مظلومین دنیا سخن بگوید. باید احوالات او را زیرورو کرده باشی که پی ببری هستند مدیرانی که پشت میز ریاست جمهوری آرام و قرار نمی‌گیرند و سر از روستاها و شهرهای مرزی و دورافتاده درمی‌آورند.
سیدابراهیم رییسی را همان روزی که در مناظره انتخابات، در برابر توهین‌های متقابل سکوت کرد و پاسخ نداد باید می‌شناختیم. همان روزهایی که دولت را با خزانه خالی تحویل گرفت و به مدیران و وزرایش تشر زد که کار بی‌اندازه عقب است و حق ندارند یک روز هم غیبت کنند حتی روزهای تعطیل، باید می‌شناختیم. او را باید از غربت تصویر منتشرشده‌اش در حال نماز در کاخ کرملین می‌شناختیم یا از تصویری از نماز شب خواندنش در هواپیمایی که مقصدش نیویورک بود. خیلی‌ها گفتند او اهل ریا است. اما، ریا برای چه؟ کسی ریا می‌کند که طمع مال و مقام و منصبی داشته باشد. او که رییس‌جمهور کشور بود؛ به طمع چه مقامی می‌خواست ریا کند؟ ریا نبود، عشق بود، عاشقی بود.
دلمان سوخت
از رفتنش دلمان سوخت. تازه داشتیم نفس راحتی می‌کشیدیم که غلطک کشور روی مسیر درستی افتاده است و راه پیشرفت دارد هموار می‌شود. خیالمان راحت بود که دولت‌مردان کشورمان دیگر یواشکی و پشت پرده با مقامات آمریکایی قرارومدار نمی‌گذاردند. مثل رهبرمان دلمان سوخت برای مظلومیت سیدابراهیم. اما مگر نه این‌که تا همیشه تاریخ خوبان، مظلومانه زیسته‌اند. حالا دیگر دست سیدابراهیم بازتر از همیشه است؛حالا دیگر نه از میان سفرهای استانی و جلسات هیات دولت، بلکه در کنار امام رضا(ع) دعاگوی ماست. ما همچنان چشم امید به رهبرمان دوخته‌ایم. خدا را شکر که در تلالو آفتاب پرمهرش همچنان جوانه می‌زنیم و پیش می‌رویم.

مقاله ها مرتبط