*دی ۱۳۹۸، عراق، استان الانبار، پایگاه آمریکایی عینالاسد، اصابت ۱۳ موشک ایرانی، نتیجه: به اعتراف آمریکاییها حداقل ۱۰۹ مصدوم ضربه مغزی
. *خرداد ۱۳۹۹، منطقه ویژه اقتصادی ونزوئلا در دریای کارائیب، پهلو گرفتن نفتکش ایرانی فورچون، در راه بودن چهار نفتکش دیگر، نتیجه: فلج مغزی کامل دولتمردان آمریکایی
. *** بعد از عمل تروریستی دولت آمریکا و شهادت حاجقاسم، چند موشک حوالۀ عینالاسد پایگاه هوایی آمریکاییها در عراق شد و بعد از آن، سکوت همهجا را گرفت. به نظر میرسید این سکوت، رخوتی است بر در و پیکر جامعه. خیلیها در این سکوت میپرسیدند یعنی انتقام حاجقاسم را از آمریکاییها گرفتیم و تمام شد؟! یعنی آتش دلمان خوابید و خنک شدیم؟
! همین سکوت، خودش موجب سرخوردگیهایی بهخصوص در جبهه جوانان انقلابی شد ولی چند ماه فرصت لازم بود تا انتقام سخت خودش را بازیابی کند و در یک حرکت به ظاهر اقتصادی، از نمایی نزدیک، چنگ و دندانش را به قاتلان حاجقاسم نشان دهد. تا ثابت شود که انتقام سخت بیشتر نیاز به ثباتقدم دارد، نه عجله. انتقام سخت وقتی بصیرتی شد، در عرصههای مختلف شاخه شاخه میشود که یکیاش میشود برخورد سخت و جنگ میدانی
. 
نفتکش فورچون اولین شناور حامل بنزین تولید ایران، بدون اسکورت نظامی از بندر شهید رجایی در خلیج فارس و از میان ناوهای جنگی آمریکاییِ مهمان کشورهای همسایه حرکت کرد. از دریای عمان وارد اقیانوس هند شد و از طریق خلیج عدن به دریای سرخ رفت. سپس از کانال سوئز به دریای مدیترانه و سیاه رسید و از تنگه جبلالطارق به اقیانوس اطلس وارد شد و زیر ذرهبین آمریکاییهای تروریست، خود را به سواحل ونزوئلا در دریای کارائیب در چند قدمی آمریکا رساند. به ترتیب فارست، پتونیا، فاکسون و کلاول هم همین مسیر را طی کردند و به ونزوئلا رسیدند. ونزوئلایی که آمریکا اخیرا با تشکیل شورای انتقالی، درصدد تغییر رئیسجمهورش بود
. با این نمایش قدرت، هرچند تحریم آمریکا علیه دو کشور ایران و ونزوئلا علنا شکست ولی شکست سیاسی آمریکا عمیقتر بود. رفتار آمریکاییها در برخورد با این داستان نشان میدهد این رخداد اگر بزرگتر از سیلی سخت عینالاسد نباشد، کمتر و کوچکتر نیست
. در تمام سفر، ردیاب نفتکشها عمدا روشن بودند و آنها دقیقا در رصد آمریکاییها قرار داشتند. حداقل یک فروند کشتی آمریکایی در تعقیب اولین نفتکش ایرانی بود که بعد از وارد شدن به منطقه ویژه اقتصادی ونزوئلا، دست از تعقیب برداشت. به علاوه این که چهار ناو جنگی نیرویدریایی آمریکا به همراه هواپیمای پی۸ پوسایدون از اسکادران
VP-۲۶ به منطقه کارائیب اعزام شدند. با این حال پنج نفتکش با پرچم جمهوری اسلامی، در فلج مغزی کامل مردان آمریکایی به مقصد رسیدند. این نفتکشها بنزین ایرانی را در عین تحریم به ونزوئلا رساندند و بیاعتنا به دلار، معادلش را به شمشهای طلا تبدیل کردند و برگشتند
. هدف از این حرکت و نقض تحریم، آن هم جلوی چشم آمریکاییها قطعا یک حرکت صرفا اقتصادی نبود. چرا که ایران ۱۵ کشور همسایه دارد و ۱۸۰ کشور دیگر، که میشود کمدردسرتر مراوداتی با آنها داشته باشد. هدف از ارسال نفت به ونزوئلا خرد کردن هیمنۀ دولت و کشوری قلابی و رو به زوال است که این روزها شده یک شیر پیر و بییال و کوپال که فقط نعرههای گاه و بیگاه میکشد. کشوری که از حل مسائل درونی خودش وامانده، چه برسد به ارایه طرح و نقشه برای اداره جهان
. شهادت حاجقاسم سرنوشت آمریکا را تغییر داده و ضربههای نظامی و حیثیتی این خون، بر پیکر این شیرِ از کار افتاده همچنان ادامه دارد. به شرطی که دولتمردان جهان از جمله ایرانیها، بر ترس سنتی از قدرت غلبه کنند و به این سطح از درک برسند که دنیا در حال پوست انداختن است. در این پازل، کسی در نقطه طلایی جا میگیرد که داشتههای خودش را ببیند و از روشهای پوسیدۀ سیاسی و اقتصادی گذشته و دریوزگی از سازمانهای بیخاصیت بینالمللی دست بردارد.
نویسنده: زهره علیعسگری