پادگان دوکوهه هرگز فرمانده گردان حبیب بن مظاهر لشکر ۲۷حضرت رسول(ص) را با آن صلابت و شجاعت فراموش نخواهد کرد. کارنامه عملیاتی این گردان بهفرماندهی حسن محقق نشان افتخاری است به سینه این مرد الهی.
ساختمان گردان حبیب و حسینیه حاجهمت، خاطرات طلاب و روحانیونی که ارکان این گردان بودند را در تاریخ خود ثبت و ضبط کرده است. نمازهای جماعت و راز و نیازهای شبانه شهدای گردان و جنگاوریهای آنان در طول عملیاتهایی که حاجحسن فرماندهی آن را به عهده داشت برای بچههای والفجر۸، کربلای۴، ۵ و ۸ به واعع روشن است؛ فرماندهی که خود همانند نیروهایش متواضع و فروتن بود. به خدا فکر میکرد و لاغیر. در اوج فرماندهی در خط مقدم او بود که به همه آرامش و سکینه میداد. در لوح محفوظ آنچه که برای حاجحسن نوشته شده است همهاش خوبی، مهربانی، تلاش و همت مضاعف و همه اعمال و کردار نیک است. با نماز و قرآن مانوس بود و ولایت ائمه را در وجودش کاشته بود.
حاجحسن سالیان سال بود که از دنیا کنده شده بود و هر آنچه را میدید صبغه الهی در آن نمایان بود. او سفر کرده بود از خلق الی الحق، عشق امام حسین(ع) در درونش موج میزد با اینکه بعد از جنگ بدنش خرد شده بود و ترکشها جسمش را اربا اربا کرده بودند اما او بود که با روح بلندش جسم خاکیاش را به دنبال خود میکشید.
در طول سالهای خدمتش در مراکز اطلاعاتی سپاه لحظهای از هدف مقدسش خسته یا ناامید نشده بود. حاجحسن محقق در بین بچههای رزمنده و نیروهای جوان اطلاعات همچون ستارهای درخشان میدرخشید.
چهره خندان نورانیاش همه را مجذوب خود کرده بود. با تمام ناملایمتها و مشکلات روزبهروز استوارتر و ثابتقدمتر میایستاد تا پرچم نظام اسلامی برافراشته باشد. رضایت ولی امرش از همه چیز برایش مهمتر بود.
دشمنان نظام چه داخلی چه خارجی در برابر عملکرد او انگشت به دهان مانده بودند. سردار حاجحسن محقق در کنار سردار حاجمحمد کاظمی همچون دوست و برادر مکمل یکدیگر بودند و برای رسیدن به اهداف عالیه خود چه زیبا در کنار همدیگر به اربابشان لبیکگویان شهد شیرین شهادت را نوشیدند.
حاجحسن به دنبال شهادت در کوچهپسکوچههای شهر مهآلود از آلودگیها و گناه هرگز ناامید نشد که درب شهادت بسته نیست. روح پاک و شایسته او بههمراه حاجکاظم و حاجباقری و دیگر شهدای عزیز پس از سالها تحمل رنج و دلتنگی به دوستان شهیدش پیوست و مسیر شهادت را با خون خود رنگین کرد.
روحش شاد و یادش مستدام.
نویسنده: علی حسینپور