۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
رستاخیز نگارگری
رستاخیز نگارگری

رستاخیز نگارگری

جزئیات

یادداشت

16 شهریور 1404
غرق در لابه‌لای جمعیت خودش را به ضریح می‌رسانَد. دستش را در پنجره‌ای از مشبک‌های حرم گره می‌زند. تار می‌بیند. پرده اشک روی مردم چشمانش را گرفته. همین‌طور خواسته‌هایش توی سرش رژه می‌روند. هر لحظه صدای التماس دعای یکی از آن‌ها که با امید اجابت بدرقه‌اش کرده بودند در ذهنش می‌پیچید. بوی عطر حرم، دم و بازدم را برایش دل‌پذیرتر کرده. با شنیدن صدای خادم خودش را از ضریح جدا می‌کند. در دلش می‌گوید «حرف‌هایم تمام نشد. چقدر ناگفته دارم.» خودش را از عمق جمعیت بیرون می‌کشد. عقب‌عقب می‌رود. حالا به‌جای دستانش، نگاه‌هایش را به ضریح گره زده و همین‌طور به حرف‌هایش بی‌صدا ادامه می‌دهد. موقع خداحافظی هم برمی‌گردد و دوباره با نگاه، محرابی‌های ضریح را نوازش می‌کند. این قصه زیارت اکثر زائرهاست و چقدر شانه این ضریح سنگین است از حرف‌ها و حاجت‌هایی که زائرها به او سپرده‌اند تا برساند به دست امام. از اشک‌هایی که در آغوشش ریخته‌اند. ضریح‌ها خیلی امانت‌دارند. ضریح، مرز کوتاه‌ترین فاصله تا مزار امام است. انگار بلاتشبیه دستت که به ضریح می‌رسد، خود امام را از نزدیک‌ترین مسیر زیارت کرده‌ای.
ضریح‌ها، خاطرات شفا زیاد دارند و گره در گره به دل‌شان دخیل. ضریح‌ها پررنگ‌ترین تصویر از زیارت هستند، از ارتباط با امام. حالا این پررنگ‌ترین تصویر را چه کسی ترسیم کند؟ چه کسی می‌تواند به درجه‌ای از لیاقت برسد که فرصت چنین کار عظیم و مهمی را به او بدهند؟
آسمان بار امانت نتوانست کشید ، قرعه فال به‌نام منِ دیوانه زدند۱
شاید این بیت زبان حال محمود فرشچیان بود؛ استاد مسلّم نگارگری که عمرش را به‌پای طراحی پیچ‌وتاب این پنجره‌های مقدس گذاشت. دل می‌بُرد از عشاق اهل‌بیت(ع) حرکت قلم در دستانش. انگار اختیار دستانش را به خدای آسمان‌ها سپرده بود. عصر عاشورا را که کشید، شعرها از بیان شاعران جاری شد و اشک‌ها از دیده‌ها. چنان غربت و تنهایی اهل حرم امام حسین(ع) را تصویر کرد که دل‌ها تفتیده گشت و جگرها خون. زبان روضه باز شد و مقتل دَم گرفت.
استاد! ای نگارگر نور! تویی که برای هیچ‌یک از نقش‌هایی که درانداختی، چه آن‌ها که مهمان بوم‌های نقاشی شد و چه آن‌هایی که تبدیل به ضریح‌های مطهر، ریالی دریافت نکردی و می‌گفتی «باید پولی هم بدهم که چنین توفیقی به من دادند.»، حالا که از این دنیا رخت بربستی کجایی؟ چه می‌کنی؟ حتما کسی که همه توانش را در مسیر اهل‌بیت(ع) صرف کرده حالا هم کنار همان نورهاست. دست آسیب‌دیده‌ات که بهترین دکترهای آلمان توان درمانش را نداشتند، با قلم‌به‌دست‌گرفتن و شروع طراحی ضریح مبارک امام رضا(ع) شفا گرفت. تو طراح پنجره‌های شفا و شفاعتِ بهترین طبیب‌های عالم بودی. انگار اصلا آمده بودی که همه این طرح‌های ملکوتی را به دیوار این دنیا بیاویزی و دست‌آخر هم با آرزوی طراحی ضریح مبارک حضرت زهرا(س) خاک را به‌سوی افلاک رها کنی. رفتی همان‌جا که روحت سال‌ها با آن مانوس بود.
خدا کند خبری اینچنین بیاید که ، بنا شده است بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا(س) ضریح می‌سازیم ، و دست فرشچیان طرح می‌زند آن را۲
روحت شاد ای بعثت هنر اسلامی!


پی‌نوشت:
۱. خواجه حافظ شیرازی
۲. سیدحمیدرضا برقعه‌ای، سروده‌شده به‌مناسبت رونمایی از ضریح مطهر امام حسین(ع).


نویسنده: نفیسه نجفی

مقاله ها مرتبط