۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

جریان رسوایی ایران‌گیت چه بود؟

جریان رسوایی ایران‌گیت چه بود؟

جریان رسوایی ایران‌گیت چه بود؟

جزئیات

بررسی ماجرای مک‌فارلین به مناسبت ۱۳ آبان سالروز رسانه‌ای شدن این جریان

13 آبان 1400
۱۳ آبان و روز مبارزه با استکبار آمریکا یکی از روزهای بسیار خاص در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران است. روزی که در آن اتفاقات سرنوشت‌ساز و گوناگونی افتاده؛ از سالروز تبعید امام در سال ۱۳۴۳ تا شهادت دانش‌آموزان به دست عمال شاه در سال ۱۳۵۷ و مهم‌تر از همه، تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ که مرکز جاسوسی علیه ایران و ایرانیان بود.
یکی دیگر از وقایع عجیب این روز، شش سال بعد از تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد. اتفاقی که در ایران به نام «ماجرای مک‌فارلین» و در آمریکا به نام «ایران‌گیت» مشهور است. ماجرایی پیچیده و چندوجهی که در مقاله پیش رو ابعاد تاریخی آن را مورد بررسی قرار داده‌ایم.

 
ماجرا از کجا شروع شد؟
از سال ۱۳۶۳ حمایت تسلیحاتی بلوک غرب و شرق از صدام رشد عجیبی پیدا کرد. ارتش بعث به تجهیزاتی دست پیدا کرد که دفاع را برای رزمندگان اسلام بسیار سخت کرده بود. در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن مسئله تحریم، مسئولان نظام از روش‌های گوناگون به دنبال دور زدن تحریم‌ها و خرید اسلحه، موشک و تجهیزات جنگی از کشورهای دارنده این سلاح‌ها بودند. با وجود تلاش‌های بسیار، خرید سلاح برای جبهه‌ها با قیمت‌های گزاف و خیلی سخت صورت می‌پذیرفت.
این وضعیت یک سالی ادامه داشت تا این که در سال بعد اتفاقی در سطح بین‌الملل افتاد که پای ایران هم به آن باز شد و در جریان آن، مسئله خرید تجهیزات جنگی مطرح شد. ماجرا از این قرار بود که دو لبنانی عضو حزب‌الله در پرواز هواپیمای تی‌دبلیواِی۸۴۷ اقدام به ربایش هواپیما کرده و خلبان را مجبور کردند در فروگاه بیروت بر زمین بنشیند.
مدتی بعد، با میانجیگری رئیس مجلس وقت یعنی حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی در طی سفرش به سوریه و لبنان، گروگان‌گیرها گروگان‌ها را آزاد کردند. این مسئله باعث شد رونالد ریگان رئیس‌جمهور آمریکا به نفوذ ایران بر حزب‌الله لبنان پی ببرد. به همین دلیل، مدتی بعد برای حل بحران ربایش چند تن از کارکنان سفارت آمریکا در بیروت توسط اعضای حزب‌الله، مجددا به فکر کمک گرفتن از ایران افتاد. بر همین اساس، آمریکا با واسطه ژاپن و پاکستان پیغام‌هایی برای ایران فرستاد. درست در این نقطه بود که بنا بر قول حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی در کتاب «بی‌پرده با هاشمی» فکر خرید سلاح در مقابل این واسطه‌گری ایجاد شد. به این شکل، ایران فهرست نیازهای ضروری خود مانند موشک‌های تاو و هاگ، لامپ رادار و موارد دیگر را به واسطه‌های آمریکا و از جمله چند دلال بین‌المللی اسلحه داد. البته این تصمیم از سوی هاشمی‌رفسنجانی به شکل کاملا پنهانی و بدون اطلاع تعداد زیادی از مسئولان رده‌بالای کشور گرفته شده بود.
 
ماجرای مک فارلینقربانی‌فر و خاشقچی؛ دلال‌های بدنام اسلحه
یکی از دلال‌های اسلحه که برای ایران با دریافت درصد سود(پورسانت) اسلحه میخرید، منوچهر قربانی‌فر نام داشت. نام او نخستین‌بار پس از افشای ماجرای مک‌فارلین بر سر زبان‌ها افتاد، اما واقعیت این است که سال‌ها پیش از آن و در جریان کودتای نقاب(معروف به نوژه) مسئولان فرودگاه مهرآباد از ورود فرد مشکوکی با نام منوچهر قربانی‌فر خبر داده بودند که همزمان با حمله آمریکاییها به طبس وارد تهران شده بود. این فرد که تاجر و مرتبط با سرویس‌های جاسوسی غربی در ایران بود، بعد از ماجرای شکست کودتای نقاب و خروجش از کشور، در اروپا با توجه به نیاز شدید ایران، به دلالی خرید سلاح از کشورهای دیگر برای ایران روی آورد. جالب است که قربانی‌فر مدتی بعد با یک سرمایه‌دار عربستانی و البته مانند خودش جاسوس به نام عدنان خاشقچی آشنا میشود که او را به سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی یعنی موساد مرتبط می‌کند.
خاشقچی در مصاحبه‌ای با مجله آلمانی اشترن در سال ۱۳۶۴(۱۹۸۵) که در کیهان نیز چاپ شد درباره نحوه آشنا شدنش با قربانی‌فر میگوید «من و قربانی‌فر در یک نمایشگاه فرش در آلمان با هم آشنا شديم. قربانی‌فر در تحلیلی ادعا کرد که در ايران سه خط سياسی وجود دارد. خط اول از نظر سياست داخلي و خارجي طرفدار غرب است، خط دوم حالت راديکال و بنيادگرایی دارد و خواهان صدور انقلاب است و خط سوم از نظر سياست خارجی موضعی خصمانه نسبت به غرب دارد ولی از نظر سياست اقتصادی، ليبرال است. او به من پيشنهاد کرد به خط اول کمک کنيم تا راديکال‌ها کنار گذاشته شوند.»
خاشقچی مدتی بعد از آن، ملاقاتی بین قربانی‌فر و رئيس سابق موساد ترتیب می‌دهد و سپس نامه‌ای به رابرت مک‌فارلین مشاور امنیت ملی کاخ‌سفید در دولت ریگان می‌نويسد. به این شکل، مک‌فارلین به برقراری ارتباط با ایران، فروش اسلحه به آن و در مقابل، آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان با واسطه قربانی‌فر ترغیب می‌شود.
 
اهداف کلان آمریکا از برقراری ارتباط با ایران
آمریکایی‌ها تنها برای آزادی گروگان‌هایشان نبود که در فکر برقراری ارتباط با ایران بودند. عمده‌ترین هدف ماموریت مک‌فارلین، تجدید روابط سیاسی با ایران بود. دولت ریگان متوجه شده بود که اتخاذ سیاستهای بسیار خشن علیه ایران نتایج مثبتی برای تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد. به علاوه این که احتمال شکست ایران در مقابل صدام کم شده بود. در ضمن، این ترس در آمریکا وجود داشت که ایران در آن شرایط به سمت بهبود روابط با شوروی پیش برود و این اتفاق برای آمریکا که در جنگ سرد و رقابت شدید با شوروی بود، اصلا خوب نبود. همچنین درآمدزایی از ناحیه فروش اسلحه به ایران و کشاندن پای اسرائیل به این مسئله از جمله اهداف دولت ریگان برای برقراری رابطه با ایران بود.
به هرحال بعد از انجام چند معامله با واسطه‌گری قربانی‌فر بین ایران و آمریکا که از یک طرف منجر به آزادی گروگان‌های آمریکایی در بیروت شد و از طرف دیگر به خرید تجهیزات جنگی منجر شد، مک‌فارلین در چهارم خرداد ۱۳۶۵ با گروهی از همکاران خود و یک مامور امنیتی موساد با پاسپورت‌های جعلی ایرلندی و مقادیری تجهیزات جنگی به تهران وارد شدند. مسافران این پرواز مدتی در فرودگاه معطل ماندند، اما بعد به یک هتل منتقل شدند.
به دلیل اقدام فریبکارانه آمریکایی‌ها در فروش سلاح به ایران در معامله قبلی و وجود یک مامور موساد در تیم مک‌فارلین، هیچ مسئول ارشد ایرانی به دیدار آن‌ها نرفت. واسطه‌ها در معامله قبلی، مقادیری سلاح اسرائیلی تحویل ایران داده بودند که از طرف حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی دستور برگشت آن‌ها داده شده بود.
به هر حال بعد از پنج روز اقامت مک‌فارلین و همراهانش در هتل، مسئولان ارشد حاضر به مذاکره با آن‌ها نشدند و در نهایت تنها محمدعلی هادی از سوی مجلس و فریدون وردی‌نژاد از سپاه به مذاکره با آمریکایی‌ها رفتند. این اقدام ایران آمریکایی‌ها را به‌شدت به خشم آورد و با ناراحتی تهران را ترک کردند.
 
رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ایران اطلاع نداشتند
چند ماه بعد از برگشت مک‌فارلین و همراهانش، قربانی‌فر که احساس کرده بود در جریان این سفر به عنوان واسطه خرید سلاح از مذاکرات حذف شده، با نوشتن نامه‌ای به یکی از نزدیکان آیت‌الله منتظری ماجرای سفر مخفیانه مک‌فارلین و مذاکرات ایران و آمریکا را لو داد. با خبردار شدن آیت‌الله منتظری از ماجرا، خبر این جریان در محافل سیاسی ایران پیچید و موجب اعتراض و انتقاد شدید بسیاری از سیاستمداران به مذاکره‌کنندگان را فراهم آورد. به ویژه این که هاشمی‌رفسنجانی، حسن روحانی و بخشی از فرماندهی سپاه بدون اطلاع رئیس‌جمهور آیت‌الله خامنه‌ای و نخست‌وزیر میرحسین موسوی و با زیر پا گذاشتن بخشی از خطوط قرمز امام، مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا را پیش برده بودند.
از این مقطع، خود حضرت امام برای مدیریت بحران سیاسی ایجاد شده به میدان آمدند. ایشان در همان زمان به حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی دستور دادند که ماجرای سفر مک‌فارلین به ایران را برای مردم بازگو کند. حجت‌الاسلام رفسنجانی در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵ گفت «من نمونۀ بسیاری از استیصال آمریکایی‌ها در سینه انباشته‌ام و مطالبی دارم که نمی‌شود اینجا همه آن‌ها را مطرح کرد و شاید در آینده چنین فرصتی پیش آید.» سپس در ادامه به ماجرای درخواست آمریکایی‌ها برای آزادی گروگان‌هایشان در لبنان و مسئله خرید سلاح از آن‌ها اشاره کرد و بعد شرح ماجرای سفر مک‌فارلین به ایران و عدم استقبال مسئولان نظام از آن‌ها را بیان کرد «خدمت امام مسئله عرض شد. امام فرمود با اینها جلسه نگذارید، پیامشان را هم نگیرید و ببینید اینها برای چه به ایران آمده‌اند. آن‌ها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند هیات با مدیریت مک‌فارلین از طرف ریگان هدیه آورده‌اند. هدیه برای هر یک از ما [روسای قوا] یک سلاح کمری بود و پیام هم می‌خواستند حضورا در جلسه اعلام کنند. یک کیک هم آورده بودند که این کلید فتح روابط است... آنها درخواست داشتند پیام رئیس‌جمهور کشورشان را به مقامات رسمی کشور تحویل دهند که ما حاضر نشدیم و گفتیم ما با آمریکا قهر هستیم. بالاخره بعد از پنج روز اینها را مرخص کردیم. تلفن هواپیمای‌شان را هم اجازه ندادیم استفاده کنند و از تلفن عمومی که تحت‌نظر بود استفاده کردند و الان ما صدای مک‌فارلین را داریم. یک انجیل هم با خط ریگان دادند که ما کپی آن را داریم و خود انجیل را نخواستیم.»
 
هاشمی رفسنجانی مک فارلینمک‌فارلین و رسوایی سیاسی برای آمریکا
بعد از انتشار خبر موضع ایران در مقابل فرستادگان دولت آمریکا، رسوایی بزرگی در آمریکا و کشورهای دیگر برای دولت ریگان ایجاد شد. کشورهای عرب منطقه بر این نظر بودند که چرا آمریکا در حالی که دولت‌ها را به منع فروش اسلحه به ایران ترغیب می‌کند، خود مخفیانه طی چند مرحله به ایران اسلحه ارسال کرده است. هم‌چنین این مسئله، اصل دروغین و شعارگونۀ بی‌طرفی آمریکا را در جنگ زیر سوال برد.
افکار عمومی و رسانه‌ها در آمریکا نیز دولت را به دلیل رسوایی و عدم‌توانایی در آزادی گروگان‌ها به‌شدت تحت فشار قرار دادند تا جایی که چند تن از مسئولان عالی‌رتبه آمریکا مجبور به استعفا شدند. مك‌فارلین نیز بعدها خودكشی كرد. در نهایت، ریگان با قبول مسئولیت این رسوایی، به موضوع پایان داد.
 
امام آتش اختلاف داخلی را خاموش کرد
اقدامات هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس وقت و حسن روحانی دبیر شورای امنیت ملی موجب ناراحتی شدید نمایندگان و سایر مسئولان انقلابی شده بود. عده‌ای از نمایندگان قصد طرح سوال از رئیس مجلس را مطرح کردند. اقدامی که می‌توانست موجب روشن شدن آتش اختلاف شدید میان سیاستمداران ایران شود و فضای سیاسی کشور را در شرایط ملتهب جنگ تحمیلی به بحران بکشاند.
وقتی خبر اقدام نمایندگان به امام خمینی رسید، ایشان در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۶۵ و به مناسبت میلاد حضرت رسول(ص) فرمودند «رئیس‌جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد. این متفرقه‌گویی و اضطرابی که در کاخ‌سفید پیدا شد و در طرفداری آمریکا، حکایت از عظمت مسئله می‌کند. یک مقام عالی‌رتبه- به قول خودشان- از آمریکا به‌طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران می‌شود، در صورتی که ایران نمی‌داند چیست. به مجردی که وارد می‌شود معلوم می‌شود که این از مقامات آمریکا است. ایران او را در یک جایی تحت‌نظر قرار می‌دهد و او با هر کسی خواسته ‌است ملاقات کند، ملاقات نمی‌کند. آنی که ادعا می‌کند که اگر من به شوروی رفته بودم، رئیس شوروی سه مرتبه دیدن من می‌آمد، گمان می‌کند این‌جا هم شوروی است. این‌جا کشور اسلام است. [در] این‌جا، نه کرملین قابل این است که ذکری ازش بشود و نه کاخ سیاه. این‌جا کشور رسول خداست، این‌جا کشور حضرت صادق است، این‌جا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخ‌نشین‌ها، این‌جا بسیجی‌های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ‌نشین‌های عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را می‌کنند و گمان می‌کنند که باید عالم پیش آن‌ها خاضع باشد.»(صحیفه امام، جلد۲۰، ص۱۶۰)
به این شکل و با تدبیر امام، نمایندگان و مسئولان دولتیِ منتقد عملکرد حجت‌الاسلام رفسنجانی سکوت کرده و کشور از وقوع بحران سیاسی نجات پیدا کرد.
 
کلام آخر
ماجرای مک‌فارلین در زمانه‌ای به وقوع پیوست که نظام جمهوری اسلامی ایران برای تامین نیازهای تجهیزاتی جبهه‌ها شدیدا در مضیقه قرار داشت، اما واقعیت این است که شیوه حجت‌الاسلام رفسنجانی و گروهش در مذاکرات غیرمستقیم و خرید سلاح از آمریکایی‌ها روش درستی نبود. پنهان‌کاری و زیر پا گذاشتن برخی از خطوط قرمز نظام و امام اتفاق بسیار بدی بود که تلخی آن،  بعد از سال‌ها هم‌چنان در کام انقلابیها و خانواده‌های شهدا و ایثارگران باقی مانده است.
باید در نظر داشت که با تدبیر بی‌نظیر خمینی کبیر، این شیوۀ نامناسبِ مذاکره و معامله بعد از رسانه‌ای شدن، تبدیل به بحران برای کشور نشد بلکه موجب رسوایی و بی‌آبرویی شدید آمریکا شد.

نویسنده: انوشه میرمرعشی
 
منابع
۱- رحیمی، خجسته، پشت پرده ماجرای مک‌فارلین در گفت‌وگو با علی هاشمی‌رفسنجانی، ماهنامه شهروند، خرداد ۱۳۸۷.
۲- رحمانی، قدرت‌الله، بی‌پرده با هاشمی، انتشارات کیهان، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۳- سلیمی‌نمین، عباس، بولتن نقد کتاب اوج دفاع، خاطرات سال ۶۵ حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران.
۴- فرهمند، بهروز، قربانی‌فر؛ مرد هزار چهره دلار، اسلحه و سیاست، روزنامه قدس، ۱۷ مرداد ۱۳۸۵.
۵- مرکز فرهنگی تربیتی نور ولایت، روزها و رویدادها(سال شمسی)، نشر پیام مهدی(عج)، چاپ چهارم، ۱۳۷۹.
۶- نادریان، هدایت و دیگران، مقاله بررسی ماجرای مک‌فارلین و تاثیر آن بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دومین کنفرانس ملی علوم اسلامی و پژوهش‌های دینی، مشهد، ۱۳۹۸.

مقاله ها مرتبط