۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

این ملت وطن دارد

این ملت وطن دارد

این ملت وطن دارد

جزئیات

یادداشت

14 مهر 1399
شروعش با جنگ‌افروزی است. فرقی نمی‌کند ۴۰ سال پیش باشد و شوروی شروعش کند، یا ۲۰ سال بعدش باشد و آمریکا دنبالش کند، یا برخی گروه‌های داخلی با حمایت این کشور غربی یا حماقت آن کشور عربی، گاه‌گاهی بر آتش جنگ و ناامنی‌اش بدمند. افغانستان تا امروز چه اسارت سختی را سپری کرده است. نتیجه اسارت در چنگال این شیطان و آن شیطانک همه یکی است؛ ویرانی وطن و مهاجرت هم‌وطن.
مهاجرت، آغاز مشکلات است. برخورد با مین در مرزها، غرق شدن در دریا، برخورد با اشرار و زورگیرها و کلاهبردارها، بیکاری، گرسنگی، دستگیری، زندان، تحویل اردوگاه شدن، زندگی دشوار در اردوگاه‌ها برای مدت نامعلوم، بلاتکلیفی، بیماری، حوادث روزمره، یا نهایتا گرفتن کارت پناهندگی، پاسپورت اقامت موقت و زندگی مثل یک مهمان در خانه دیگران. همه این‌ها یک برآیند بیش‌تر ندارند؛ بر باد رفتن تمام امیدها برای زندگی در شأن یک ملت.
باز این تمام ماجرا نیست. داستان ادامه دارد اگر وطن در دست شیاطین رها شود. وقتی مردم یک سرزمین رهایش کنند، اتفاق‌های عجیب و غریب مثل دیو چند سر در خاکش متولد می‌شوند و پا می‌گیرند. افغانستان تا کی باید تنها و بی‌کس رها باشد؟
مردم افغان ملتی هستند که وطن دارند، آب و خاک دارند، تاریخ و فرهنگ دارند، پیشینه‌ای در علم و هنر و ادبیات دارند، منابع و معادن دارند و... و وضعیت‌شان قطعا از فلسطینی‌های ساکن در سرزمین‌های اشغالی بدتر نیست. تا دیر نشده باید از هر جای عالم برگردند و با چنگ و دندان بلکه با جان، بایستند و از سرزمین‌‌شان دفاع کنند.
افغانستانی‌ها می‌دانند اگر فرزندان یک وطن رهایش کنند، دشمن رهایش نمی‌کند. این خاکِ تنها و مظلوم از چند طرف باید سیلی بخورد؟ از یک طرف گرفتار خرابی‌های چند دهه حملۀ بیگانگان است، از یک‌سو در احاطه مقاومت مسلحانۀ گروه‌های وابسته به کشورهای غربی و عربی است، از سویی حلقومش در چنگال آمریکاست و از طرف دیگر با حمایت جامعه به‌اصطلاح بین‌الملل در حال بازسازی لاک‌پشتی، آن هم از نوع غربیِ بی‌شناسنامه و بی‌هویت است. در نبود فرزندان افغان، دیگران برای زنان‌شان برنامه می‌ریزند، برای آموزش و تربیت فرزندان‌شان تصمیم‌سازی می‌کنند، برای جنگ و صلح‌شان گعده می‌گیرند، منابع‌شان را غارت می‌کنند و... خاک پرتوان‌شان را زیر کاشت خشخاش می‌برند و با بازی رسانه‌ای، کشور را مشهور می‌کنند به سرزمین تریاک و هروئین.
آمریکا آتش‌افروزی‌هایش را در منطقه ما تمام نمی‌کند مگر با قهر و مقابله. مهاجرت، بهترین راه نیست. طوری نشود که آرام و آهسته، افعانستان به سمتی برود که برای آزادی‌اش هزینه‌ای بالاتر از رهایی قدس نیاز باشد. چهار دهه جنگ، معلوم است کشور را فقیر می‌کند ولی فقر اصلی افغانستان، فقر مالی نیست، فقر انسانی است. افغانستان فرزند ندارد وگرنه جیب منابعش پر است؛ گاز، نفت، زغال سنگ، مس، گوگرد، سرب، روی، آهن، سنگ‌های قیمتی، زمرد، فیروزه، طلا و... اورانیوم. این‌ها هدیۀ قلب این سرزمین است به نسل‌های آتی افغان، نه مرده‌ریگی برای اجانب.  
این روزها که سخن از صلح و گفت‌وگو در افغانستان است، وطن بیش از هر زمان دیگری به فرزندانش نیاز دارد. جوانان افغان! بروید و میان بیگانه و ناموس‌تان بایستید.  

نویسنده: زهره علی‌عسگری

مقاله ها مرتبط