۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

محور مقاومت

محور مقاومت

محور مقاومت

جزئیات

جایگاه ایران در منطقه غرب‌آسیا/ به بهانه شهادت دو پاسدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روزهای اخیر حین عملیات مستشاری در سوریه

12 آذر 1402
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز، ایران به‌عنوان یک کشور تأثیرگذار سعی داشته نقش مهمی را در‌ میان دیگر ملل دنیا، خصوصا در منطقه غرب‌آسیا، ایفا نماید. کشوری که تا قبل از انقلاب، به‌عنوان ژاندارم منطقه و در ‌واقع حافظ منافع ابرقدرتی به نام آمریکا، غلام حلقه‌به‌گوش غرب بوده است. هیچ‌کس استقلال و آزادی و مردم‌سالاری را برای حاکمان این کشور و مردمش، حتی در خواب هم نمی‌دید؛ اما به یک‌باره بعد از به‌ثمر‌رسیدن انقلاب، به‌مرور‌زمان، ایران به یک کشور اثرگذار تبدیل می‌شود. تاجایی‌که ریچارد هاس، رئيس شورای روابط خارجی ايالات متحده، در مقاله‌ای تحت عنوان خاورمیانه جدید در مجله فارن افرز در تاریخ دسامبر۲۰۰۶م‌، می‌نویسد «در خاورميانه جديد، دو كشور از همه قوی‌تر هستند، كه يكی از آن‌ها ايران است. تاكنون تمام كسانی كه ايران را به‌عنوان كشوری در حال تغيير نگاه كرده و تصور می‌كردند جدی‌ترين و اساسی‌ترين تحولات سياسی و اجتماعی در اين كشور در جريان است، سخت در اشتباه بوده‌اند. ايران از سرمايه عظيم اقتصادی و انسانی بهره می‌برد و قوی‌ترين نفوذ و تأثير را در عراق دارد، و البته نفوذ قابل‌توجهی هم بر حماس و حزب‌الله لبنان دارد. ايران یکی از امپراتوری‌های تاريخی بوده كه اكنون نيز اهداف و طرح‌های بلندی برای بازسازی منطقه، مطابق نظر و تصور خودش در سر دارد؛ البته نبايد فراموش كنيم كه از پتانسيل لازم برای از قوه به فعل رساندن اين طرح‌ها هم برخوردار است.»
ایران محور مقاومتاعترافی که ریچارد هاس می‌کند، از سر هیجان یا ترس نیست، بلکه رصد کامل و دقیق تمامِ تحرکات سیاسی و دیپلماسی ایران، او و هم‌پیاله‌هایش را به این نتیجه رسانده است.
منطقه غرب‌آسیا یکی از مناطق ژئوپلیتیک مهم جهان است که همواره مورد توجه قدرت‌های بزرگ و فرامنطقه‌ای بوده است. منطقه غرب‌آسیا یکی از بی‌ثبات‌ترین مناطق جهان است که در نقطه پیوند سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا واقع شده است و اهمیت ویژه و منحصر‌به‌فردی دارد. منطقه غرب‌آسیا گهواره تمدن، زادگاه سه دین توحیدی بزرگ، تقاطع حرکت و تجارت، منبع شصت‌درصد نفت جهان و سرچشمه جوش‌وخروش سیاسی و ایدئولوژیک است. در این میان آمریکا، به‌عنوان یک کشور مدعی و ابرقدرت، در ظاهر به‌دنبال ایفا‌کننده و بازیگر نقش اصلی و در حقیقت، به‌دنبال تسلط بر تمامی کشورها برای دست‌یابی به منابع عظیم نفت و انرژی آن‌ها بوده است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را برهم‌زننده اصلی نقشه‌های خود در این منطقه می‌بیند.
جمهوری اسلامی به‌دلیل نگاه دینی و استراتژیک در سیاست‌های خود و هم‌چنین داشتن تجربه حضور متمادی و سالیان دراز بیگانگان از‌جمله آمریکا در ایران، از همان ابتدای حاکمیتش، برای تثبیت امنیت پایدار کشور و گسترش و نفوذ فعالیت‌های مختلف خویش در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در منطقه غرب‌آسیا میانه، به ارتباط با کشورهای همسایه و دور و گروه‌های هم‌سو از‌جمله حماس، حزب‌الله و... اقدام کرد. مخصوصا در دوره حکومت پهلوی‌دوم که بیگانگان به غارت اموال و منابع این سرزمین مشغول بوده‌اند. جمهوری اسلامی به دنبال ارتباط‌گیری با کشورهای همسایه است، تا بتواند به اهداف خود در منطقه غرب‌آسیا و عملی‌شدن سیاست «نه شرقی، نه غربی» دست یابد. واکنش‌های متعدد یانکی‌ها در طول این سال‌ها از‌جمله تشکیل، حمایت، ساما‌ن‌دهی و پشتیبانی از گروهک‌های تروریستی از‌جمله القاعده، داعش و فعالیت‌های خراب‌کارانه در مرزهای ایران، ایجاد حدود 350 پایگاه، دورتادور کشور ایران و در کشورهای منطقه و هزینه‌کردن هفت تریلیون دلار بنابر اذعان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت این کشور در منطقه غرب‌آسیا که به شکست مفتضحانه آنان در پی حضور آنان در منطقه انجامید، همگی نشان از ترس و وحشت آمریکا از نفوذ و گسترش و تثبیت موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه غرب‌آسیا دارد.
این گسترش نفوذ و موقعیت، که دشمن درجه یک ملت و کشور ایران اسلامی را به هزینه‌کردن مبلغ هنگفت هفت‌تریلیون‌دلاری وادار کرده است، از قدرت درونی ایران نشات می‌گیرد. آن‌جایی که خروش ملت ایران در ۲۲بهمن سال ۱۳۵۷ به رهبری حکیم و رهبری فرزانه، حضرت امام خمینی(ره) نسخه حاکمیت آمریکا و هم‌پیمانانش را در قدم اول درهم پیچید و در قدم‌های بعد، با وجود شهادت و جان‌فشانی جوانان و مردان جان‌برکف ایران اسلامی، به اخراج و پاک‌سازی عناصر آمریکایی‌پرست از کشور منجر شد. در قدم مهم بعدی و در میدان عظیم هشت سال دفاع‌مقدس، به ایستادگی در مقابل قلدرمآبی آمریکا، که سگ هاری به نام صدام عفلقی* را جلو انداخته و هشتاد کشور را نیز در حمایت از آن به میدان آورده بود، انجامید.
درباره عوامل نفوذ و قدرت ویژه ایران در منطقه غرب‌آسیا، گزارش اندیشکده «شورای آتلانتیک» در نوع خود جالب و قابل‌تأمل است. این اندیشکده طی گزارشی تحت عنوان «ریشه‌ها و تحول استراتژی منطقه‌ای ایران» به قلم «سوزان مالونی» نایب‌رئیس بخش سیاست خارجی و عضو ارشد مرکز سیاست خاورمیانه در اندیشکده «مؤسسه بروکینگز» و در قالب پروژه‌ای به نام «پس‌راندن: افشا و مقابله با [اقدامات و نفوذ] ایران» (Pushback: Exposing and Countering Iran)، عوامل تأثیرگذار بر سیاست منطقه‌ای و نفوذ بین‌المللی ایران را بررسی کرده است.

ناکامی برجام در تغییر رفتار منطقه‌ای ایران
ایران محور مقاومتشورای آتلانتیک، گزارش خود را با ارائه توضیحاتی درباره روند امضای توافق هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ و برشمردن نقاط ضعف و قوت برجام از دید خود، آغاز می‌کند و توضیح می‌دهد که «به‌رغم اِعمال تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه علیه ایران توسط آمریکا و متحدانش، این تحریم‌ها تا پیش از آغاز مذاکرات هسته‌ای در سال ۲۰۱۳ نتوانسته بود مقامات ایران را به زانو درآورد.» با‌این‌وجود، در سال ۲۰۱۳ دیپلماتی ریاست مذاکرات هسته‌ای را به عهده گرفت که هر‌قدر در ایران زندگی کرده بود، به همان اندازه هم عمر خود را در آمریکا گذرانده بود.
نویسنده درخصوص تأثیر برجام در ایفای نقش منطقه‌ای ایران توضیح می‌دهد «متأسفانه اکنون مشخص شده که این انتظارات، دست‌کم در کوتاه‌مدت، بی‌اساس بوده‌اند. اتفاقا تهران از طریق مذاکرات دقیق هسته‌ای و از زمان اجرای برجام، همان کاری را ادامه داده که از انقلاب سال ۱۹۷۹ تا‌کنون به‌طور مداوم انجام داده است؛ تلاش برای گسترش نفوذ خود در سراسر غرب‌آسیا.» وی به موفقیت ایران در محکم‌کردن جای پای خود به‌عنوان یک بازی‌گر اصلی در غرب‌آسیا و عجالتاً تغییر نظم منطقه‌ای به سود خود نیز اعتراف و تصریح می‌کند «برای ایجاد ثبات در سه میدان نبرد اصلی منطقه، یعنی عراق، سوریه و افغانستان، باید نقش منطقه‌ای ایران را تضعیف، خنثی یا متحول کنیم.»

عوامل تأثیرگذار بر نقش منطقه‌ای ایران
نویسنده گزارش شورای آتلانتیک درک عوامل مؤثر بر سیاست‌های منطقه‌ای ایران را برای کاخ سفیدی که می‌خواهد با سیاست‌های منطقه‌ای ایران مقابله کند، حیاتی می‌داند و معتقد است پنج عامل «میراث امپراتوری»، «اسلام شیعی»، «مبارزه با امپریالیسم»، «سیاست‌های داخلی» و «پارانویا و امنیت حکومت» در تقویت نقش منطقه‌ای ایران تأثیرگذار هستند.
مالونی در توضیح تأثیر «میراث امپراتوری» و تاریخ ایران بر سیاست‌های منطقه‌ای تهران طی دهه‌های گذشته، می‌نویسد «صرف‌نظر از این‌که چه حکومتی در ایران روی کار است، این کشور به‌دنبال ایفای نقشی برجسته در غرب‌آسیا خواهد بود.» وی برای اثبات این ادعای خود اشاره‌ای به تاریخ کشورگشایی‌های پادشاهان ایرانی می‌کند و توضیح می‌دهد «حکومت‌های معاصر در ایران، از‌جمله حکومت پهلوی، با توسل به همین میراث امپراتوریِ کشورشان و معرفی ایران به‌عنوان وارث تمدن بزرگ و امپراتوری باستانی پارسی، دیدگاه «تسلط ذاتی ایران» بر منطقه را تقویت کرده‌اند.»
نویسنده، «اسلام شیعی» را دومین عامل تأثیرگذار بر سیاست‌های منطقه‌ای ایران و «قدرت بسیج اسلام» را عامل قدرت‌مند تشکیل‌دهنده این سیاست‌ها معرفی می‌کند و می‌نویسد «رهبری کاریزماتیک آیت‌الله خمینی(ره) به‌کمک همین عامل توانست نیروهای مخالف شاه را با وجود ایدئولوژی‌های متفاوت و منافع متفرق، به‌طور مؤثری با‌ هم متحد نماید؛ بنابراین، تعجبی ندارد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز تحت‌تأثیر هویت مذهبی دولت و مقامات آن شکل گرفته باشد.»
در ادامه گزارش می‌خوانیم «به‌این‌ترتیب جمهوری اسلامی، خود را بهعنوان منبع الهام و الگویی برای جهان اسلام معرفی کرد. [آیت‌الله] خمینی(ره) نیز پیروان خود را به انتشار پیام انقلاب اسلامی در مناطق فراتر از ایران تشویق و اعلام کرد که این انقلاب برای یک هدف اسلامی صورت گرفته است و نه صرفاً برای ایران، بلکه ایران تنها نقطه شروع این انقلاب بوده است.»
«مبارزه با امپریالیسم» سومین عاملی است که گزارش شورای آتلانتیک آن را بر نفوذ منطقه‌ای ایران تأثیرگذار می‌داند. گزارش، با اشاره به رد هژمونی ابرقدرت‌ها و دفاع قوی از استقلال و خودمختاری کشور به‌عنوان یکی از اصول سیاست خارجی ایران، توضیح می‌دهد «اگرچه ایران هرگز تحت استعمار نبوده، اما تجربیات تاریخی از جمله واگذاری امتیاز انحصاری تنباکو به انگلیس در سال ۱۲۷۱، انحلال مجلس ملی و از‌بین‌رفتن امیدهای مشروطه‌خواهان در سال ۱۲۹۰ با دخالت انگلیس و روسیه، حمله متفقین و تبعید رضاخان در سال ۱۳۲۰، و البته کودتای سال ۱۳۳۲ و سرنگونی محمد مصدق توسط آمریکا و انگلیس، موجب شده تا ایران تعهد عمیقی به حفظ حاکمیت ملی و رد هرگونه نفوذ خارجی داشته باشد.»
ایران محور مقاومتمالونی در ادامه توضیحاتش درباره نقش استعمارستیزی ایران در قدرت منطقه‌ای این کشور، اصل ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی را که ناظر بر حمایت ایران از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر است، می‌نویسد «این روند مبارزه با امپریالیسم، مخالفت دائمی تهران با آمریکا را رقم زده است که اهمیت زیادی در روابط ایران با همسایگانش و با بسیاری از کشورها و مقامات غیراسلامی‌ دارد که در این دیدگاهِ ضدآمریکایی‌ با ایران مشترک هستند.»
شورای آتلانتیک، «سیاست‌های داخلی» را نیز از دیگر عوامل اثرگذار بر استراتژی منطقه‌ای ایران معرفی می‌کند و با اشاره به مثال‌هایی نظیر تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۹ و حمله به سفارت عربستان در اوایل سال ۹۶، بخشی از آن‌چه را که جنجالی‌ترین جنبه‌های سیاست خارجی ایران توصیف می‌کند، نتیجه تقابل میان گروه‌های مختلف در ایران می‌داند. نویسنده گزارش معتقد است این اقدامات توسط افرادی انجام شده‌اند که مورد تأیید حکومت رسمی ایران نبوده‌اند. به‌عنوان نمونه، حمله به سفارت عربستان در‌حالی انجام شده است که تهران در مقابل اعدام شیخ‌نمر، خویشتن‌داری را در دستورکار قرار داده بود.
به عقیده وی، «پارانویا و امنیت حکومت» پنجمین و احتمالاً مهم‌ترین عاملی است که سیاست خارجی منطقه‌ای ایران را شکل می‌دهد. مالونی خاطرات تاریخی و تجربیات تلخ ایران را عامل به‌وجود آمدن فرهنگی در میان مقامات این کشور توصیف می‌کند که در طول تاریخ تهران را، همواره قربانی منفعت‌طلبی قدرت‌های خارجی می‌داند. وی می‌نویسد «این دیدگاه، تا به امروز هم به‌نوعی به بی‌اعتمادی ذاتی نسبت به دولت‌های بیگانه و اهداف آن‌ها در برخورد با سیاست‌های ایران دامن می‌زند.»
مالونی معتقد است که به‌این‌ترتیب، در دنیایی که به رهبری واشنگتن به‌دنبال نابود کردن ایران بود، خودکفایی تنها گزینه پیشِ روی تهران می‌نمود؛ گزینه‌ای که امروز هم در جهان‌بینی مقامات ایرانی دیده می‌شود. وی نتیجه این جهان‌بینی را تبدیل‌شدن بقای حکومت به مهم‌ترین اولویت تهران می‌داند و می‌نویسد «در مقابله با یک نظام سلطه‌محور، دو گزینه وجود دارد؛ تسلیم یا مقاومت. و به روایت سپاه پاسداران، پیروزی متعلق به گزینه و محور مقاومت است.»

*پی‌نوشت: گاهی اوقات صدام را با صفت عفلقی همراه می‌کنند. به نظر می‌رسد اشاره‌ای باشد به «میشل عَفلَق» سوری که اولین بار حزب بعث عربی را پایه‌گذاری کرد و منظور از صدام عفلقی همان صدام بعثی است که از عناصر فعال در حزب بعث عراق بود. میشل عفلق در اواخر عمر به عراق آمد و موردتوجه صدام بود و در سال ۱۹۸۹در عراق درگذشت.

نویسنده: محسن نجفی

مقاله ها مرتبط