۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

ما، عربستان و دیگران

ما، عربستان و دیگران

ما، عربستان و دیگران

جزئیات

یادداشت

30 اردیبهشت 1402
ایران و عربستان، بی‌شک در راهبردی‌ترین مسائل با هم اختلاف دارند. از مسائل اقتصادی و سیاسی و نظامی گرفته تا امور مذهبی و اعتقادی. موضوعاتی مثل قیمت نفت، حمایت از عراقِ صدام‌، مسائل سوریه و یمن و مصر و بحرین و عراق بعد از صدام، حضور داعش در منطقه، برنامه هسته‌ای، محور مقاومت، اداره حج ابراهیمی، تامین مالی رسانه اغتشاشگر و تجزیه‌طلب ایران‌اینترنشنال و هزارویک داستان ریز و درشت دیگر.
با این همه موارد اختلافی، ایران و عربستان در اسفند سال گذشته روابط خودشان را ترمیم کردند. پکن از پانزدهم تا نوزدهم اسفند 1401 میزبان دو طرف بود تا موافقت‌نامه‌ همکاری‌های امنیتی سال هشتاد و موافقت‌نامه عمومی همکاری‌های اقتصادی، بازرگانی و سرمایه‌گذاری فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان سال ۷۷ را احیا کنند. بعد از این غافل‌گیری، بر سر اینکه چه شد این توافق صورت گرفت و اصل موضوع چیست؟ بحث بالا گرفت و در توجیه این راهبرد تازه، اظهار نظرهای ۱۸۰درجه‌ای ارائه شد. به هر حال، اختلافات دو کشور این‌قدر زیاد است که با احیای دو توافق‌نامه قدیمی، جهان درباره از سرگیری روابط این دو کشور انگشت به دهان شود. دیپلماسی بین‌المللی، هزار تویی است که کسی نمی‌تواند به‌سادگی ادعا کند می‌تواند همه رازهایش را کشف کند و پرده از اسرارش بردارد. بنابراین، ساده‌لوحی است اگر گمان کنیم ایران یا عربستان در مقابل تمام خواسته‌های طرف مقابل کوتاه آمده‌اند و در شطرنج سیاست در زمین طرف مقابل بازی می‌کنند.
در برقراری این ارتباط، چین البته نقش داشت. ولی اینکه حد و اندازه این نقش چقدر بود، یکی از موارد اظهار نظرهاست. یکی از مغرضانه‌ترین تحلیل‌ها این بود که گفته‌شد چین ایران را احضار کرده و به او گفته‌است من در عربستان سرمایه‌گذاری کرده‌ام و نیاز به محیطی بی‌تنش دارم. اگر می‌خواهی برای شما هم پول بیاورم، سرت را بینداز پایین و با عربستان رفع اختلاف کن. با این فرض، ایران یک کشور جهان سومی تصور شده‌است که برای مشتی دلار از تمام مواضع چهل‌وچندساله خود به‌راحتی دست کشیده و در حد یک غلام حلقه‌به‌گوش تنزل کرده‌است. این نظر این‌قدر سخیف است که خودِ تحلیلگر هم موقع بیانش می‌خندید.
هرچند چین به آرامش منطقه برای احیای راه ابریشم فکر می‌کند و ایران هم مشکلات ریز و درشت اقتصادی کم ندارد، اگر این ادعا درست بود، ایران باید خیلی جلوتر از این و در زمانی که سیاستِ «بدهیم برود» بر کشور حاکم بود، از بسیاری هزینه‌ها کم می‌کرد و در برابر قدرت‌ها کوتاه می‌آمد. موضوع هسته‌ای که حالا دیگر موضوعی قدیمی است. قدرت موشکی و پهپادی، حمایت از جبهه مقاومت و مقابله با اسرائیل از این دست مواضع به شمار می‌رود.
با پذیرش ادعای فرمانبری ایران، تکلیف عربستان چه می‌شود؟ آیا مشکل عربستان با سایر کشورها مثل یمن و سوریه هم با دستور چینی‌هاست که دارد حل می‌شود؟ در این صورت، سرنوشت عادی‌سازی روابط رژیم اشغالگر با کشورهای عربی چه می‌شود؟ آیا چین به عربستان گفته قید عادی‌سازی را بزند؟ آیا چین دستور داده‌است که این کشور برای عقب نماندن از قافله حضور موثر در منطقه، از موضع گاو شیرده بودن آمریکا عدول کند؟ چین چگونه و کِی جای غرب را در استعمار و استثمار و استحمار جهان گرفت؟
بله، دنیا، دنیای بده‌وبستان است. قطعا برای گرفتن امتیازهایی باید امتیازهایی بدهی. ولی امتیازدهی برای ایران تا جایی پذیرفتنی است که معامله بر سر ارزش‌های حیثیتی‌اش نباشد. حیثیتی که برای کشوری مثل عربستان برخلاف ایران، خیلی حیاتی نیست. عربستان بی‌شک از میزان سرسپردگی خودش به غرب به‌خصوص آمریکا و وادادگی‌اش در برابر اسرائیل کم کرده که حاضر شده‌است به جمع چین، روسیه و ایران نزدیک بشود. این عربستان است که در اولین چرخش، تکلیف هجمه تبلیغاتی خودش را با فاصله گرفتن از رسانه ایران‌اینترنشنال روشن کرد. اما نشانه‌های عدول از سیاست‌های ایران کدام است؟ ایران کدام برنامه خودش را تعطیل کرده که ادعا بشود از مواضع انقلابی‌اش دست برداشته و حلقه به گوش شده‌است؟
رابطه میان ایران و عربستان گذشته از این تحلیل‌های آبکی، قطعا آثار بسیار زیادی دارد. اول اینکه ایران برای پیشبرد اهدافش نیازی به تنش با عربستان ندارد. اتفاقا برای رسیدن به بسیاری از راهبردهای منطقه‌ای‌اش بهتر است با عربستان سر به شاخ نباشد. وارد کردن سوریه در مناسبات جهان عرب و تقویت حکومت بشار، پایان یافتن جنگ یمن بدون پیروزی قطعی عربستان، ایجاد هرچه سریع‌تر یک دولت مستقر در لبنان، حتی برقراری ارتباط با بحرین و امارات و مصر و اردن و برقراری رابطه دیپلماتیک عربستان با کشورهای طرفدار انقلاب اسلامی مثل سوریه که زمانی دشمنیِ سرسختانه با آن داشت، برگزاری حجی آبرومند و... همه به نفع راهبردهای منطقه‌ای ایران و حاصل رفع تنش میان ایران و عربستان است. افقی که طلیعه‌اش به روشنی قابل مشاهده است. ایران به آن حد از قدرت بازدارندگی دشمنانش رسیده که دیگر باید به سمت رفع تنش حرکت کند تا بتواند از لحاظ اقتصادی، سیاسی و بلکه فرهنگی هم جای پایش را در جهان محکم کند. آینده بهتر نشان خواهد داد که ایران تغییر موضع داده یا عربستان. ایران گاو شیرده غرب را از حلقومش بیرون کشیده. مواضع خستگی‌ناپذیر ایران، عربستان را مجبور کرد که برای عقب نماندن از قافله تغییرات جهانی، به خودش تکانی بدهد. این ایستادگی ایران بود که باعث تغییر رویه دیگران هم شد. ایران دو کشور روسیه و چین را نیز از همکاری با غرب در دهه‌های گذشته، به همراهی با خودش و سپس از همراهی، به جبهه مقابل غرب کشیده‌است.
بنابراین، بهتر است به جای غوطه‌خوردن در خیال‌زدگی، آب صداقت به چشم‌ها پاشید و از جنگ بی‌حاصلِ اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی دست برداشت و هوشیارانه اوضاع را رصد کرد. یک‌بار برای همیشه از خودتحقیری به نفع قدرت‌طلبی دست برداشت و به‌خاطر مردم، به درک زلال انقلابی‌گری تن داد.

نویسنده: زهره علی‌عسگری

مقاله ها مرتبط