۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

تشنگان خدمت یا شیفتگان قدرت؟

تشنگان خدمت یا شیفتگان قدرت؟

تشنگان خدمت یا شیفتگان قدرت؟

جزئیات

یادداشت

26 مهر 1401
اولین جنگ امیر مومنان(علیه‌السلام)، جنگ با رانت‌خواهان بود. کسانی که در روزهای صدر انقلاب بودند و حالا وقتی که نوبت به جاگیری انقلاب رسیده بود، باز هم می‌خواستند باشند؛ هم خودشان، هم فرزندان‌شان و هم برادران و کس‌وکارشان. نمی‌گوییم این خواست، از آغازش دنیاگرایی بود بلکه یک توجیه عقلایی و سودای ادامه خدمت با خودش داشت. اینکه انقلاب خدمتگزار می‌خواهد و چه کسانی بهتر از آنان و وابستگان‌شان که در روزهای سخت کنار انقلاب بودند و تنهایش نگذاشتند؟ این ادعا نبود، واقعیت داشت که کسانی می‌خواستند باشند که تا پیش از این در تمام صحنه‌های دشوار بودند: در روزهای سخت مکه، در محاصره شعب ابوطالب، در بدر و اُحد و احزاب و حنین، در غرب و مواجهه با ضد انقلاب در پاوه، سنندج و به ‌خصوص بانه، در شمال و در غائله گنبد و آمل و سیاهکل و در جنوب و واقعه خلق عرب و در تمام صحنه‌هایی که انقلاب در خطر بود.
طلحه یا زبیر فرقی نمی‌کند؛ هر دو در روزهای دشوار کنار پیامبر بودند. تمام عمر و جوانی‌شان را پای ایجاد تمدن نوین اسلامی خرج کرده بودند و امروز در زمان حضرت امیر(علیه‌السلام) که قرار بود بعد از سال‌ها انتظار پست‌هایی در خدمت به این تمدن نوین تقسیم بشود، باید می‌آمدند در میدان خدمت، نه اینکه بایستند کنار و تماشا کنند. خودشان هم اگر کنار می‌کشیدند، مگر آقازاده‌های‌شان می‌گذاشتند که حق پدران‌شان ضایع شود؟
شاید در ظاهر، بد به نظر نمی‌آمد ولی در حکومت علی قرار نبود چنین شیوه‌ای رسم بشود که اگر می‌شد، دردسرهای امیر قطعا کم‌تر بود ولی علی خودش رانت‌خوار سال‌ها مجاهدت و مهاجرتش نبود و مزد آن همه کار و فشارِ دلهره و اضطراب را از سایه به سایه پیامبر گرامی حرکت کردن، از مردم طلبکاری نمی‌کرد. او آمده بود تا نشان دهد می‌شود صحابه پیامبر بود، می‌شود در تمام صحنه‌های انقلاب بود، می‌شود عمر و جوانی و صحت و سلامت را برای پیشرفت انقلاب هزینه کرد ولی نه خود و نه وابستگان بر سر سفره ریاست و مسئولیت ننشست. این شیوه‌ای برخلاف تمام ویژه‌خواهان پیرامون انقلاب بود که پایه‌گذار الگوهای کژ بودند.
این الگوگیری نامبارک در انقلاب ما هم رخ داد. انقلاب اصحابی داشت که به واسطه رانت‌خواهی خود و خانواده‌های‌شان، کم‌کم با اصل انقلاب زاویه پیدا کردند و از این بابت، چه صدمه‌ها که به اعتماد و باور مردم وارد نکردند. انقلابی که با «شعار ما تشنگان خدمتیم، نه شیفتگان قدرت» بر سر کار آمد، کم‌کم مواجه شد با آقازادگانی که از قِبل پدر یا مادری که در روزهای سخت انقلاب حضور داشتند، به دنبال کشف ویژه‌ها افتادند. موارد در طول زمان آن‌قدر زیاد شد که نمی‌شود چشم را بست و ندیده گرفت.
امروز دو راه پیش روی مسئولانی است که فرزندان رانتی دارند. اگر مسئولی بعد از مسئولیتش مواجه با فرزند رانت‌خواه می‌شود لازم نیست کاشانه خود را دچار آشوب کند و رابطه والد و فرزندی را برهم بزند، فقط کافی است از این عمل فرزندش اعلام برائت کند. بگذارد مردم میان او و عمل فرزندش احساس مفارقت کنند. یا حداقل سکوت کند و در دفاع از رانت‌خواری فرزندش آسمان ریسمان نبافد. این دفاع‌های سبک و خلاف منطق، اوضاع را از آن‌چه هست بدتر می‌کند. دفاع از فرزند فرصت‌طلب و حمایت از او کاسه صبر مردم را لبریز می‌کند.
از رئیس‌جمهوران هم انتظار می‌رود در چنین تکانه‌هایی که به اعتماد مردم وارد می‌شود، فعالانه وارد گود شوند و زمان را به سکوت سپری نکنند. سکوت، فرصت‌ حمایت‌های مردمی را می‌سوزاند و رئیس‌جمهورها را در بزنگاه‌های حساس که البته در انقلاب ما کم هم نیستند، بی‌پناه رها می‌کند. رئیس‌جمهور باید به سرعت وارد شود و به افکار عمومی پاسخگو باشد. اگر موضوع قابل دفاع است، با مردم حرف بزند و اگر قابل دفاع نیست طرف مطالبه مردمی را بگیرد و چنین مسئول بی‌مسئولیتی را از کار برکنار کند. اگر در دولتی که مردم به آن‌ امیدها بسته‌اند بی‌عملی در برابر رانت‌خواهی دیده شود، قطعا هیچ دولت دیگری از این به بعد قادر به بازسازی اعتماد عمومی نخواهد بود.

نویسنده: مهدی هادوی

مقاله ها مرتبط