۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

برای کسی که رای نمی‌آورَد

برای کسی که رای نمی‌آورَد

برای کسی که رای نمی‌آورَد

جزئیات

یادداشت

8 اسفند 1402
معنای دموکراسی در دنیای فعلی این است که بین حداقل دو نفر مسابقه برگزار می‌کنند. هرکسی که به هردلیلِ درست یا نادرست توانست نظر مردم را به خودش جلب کند، برنده می‌شود؛ حتی می‌شود مسئول رقیبِ خودش که رای نیاورده است. با رای مردم، همه تابع او می‌شوند و او به همان دلیل که نظر خودش را نشان داده و رای آورده، اجازه دارد هرچه خواست بکند، هرچند برخلاف وعده‌هایش باشد! در این‌جور مواقع، که منتخب مطابق وعده‌هایش عمل نمی‌کند، باز کسی نمی‌تواند رای خودش را از او پس بگیرد. رای‌دادن، یک انتخاب بدون‌بازگشت، البته برای مردم است.
همین واژه دموکراسی با اغماض در مورد برخورد ائمه(ع) با موضوع خلافت هم به کار می‌رود. آن بزرگواران، به نظر و هم‌راهی مردم بسیار اهمیت می‌دادند. تا جایی‌که اگر مردم نمی‌خواستند، از عملی که کسب قدرت با قوه قهریه بود دوری می‌کردند. البته این کنش به این معنا نبود که آن‌ها بعد از به‌اصطلاح انتخابات و رای‌نیاوردن، ساکت می‌شدند و دنبال کسب‌وکار و درس‌وبحث‌شان را می‌گرفتند، یا مثل یک شهروند معمولی عاملی می‌شدند در مسیر اهداف حاکم وقت. رفتار آن‌ها در کنار سکوت‌شان، هم‌راهی بی‌قید‌و‌شرط با قدرت‌های حاکم نبود.
این‌که خیال کنیم سکوت ظاهری ائمه برابر قدرت‌ها، گردن‌نهادن به رای عمومی و حل‌شدن در شرایط زمانه بود، اشتباه است. ائمه در فرصت‌های گوناگون از معرفی خودشان به‌عنوان کسی که لایق و سزاوار، بلکه بهره‌مند از انتخاب الهی برای قبضه قدرت هستند، کوتاه نمی‌آمدند. زندگی ائمه حتی بعد از مشخص‌شدن آرای عمومی، در دوره‌های مختلف پر است از معرفی خودشان و بیان استحقاق‌شان برای حکومت، در کنارِ کمکِ بی‌دریغ به حاکمان برای اداره بهترِ امور مردم. بنابراین مقایسه دموکراسی فعلی با نقشی که اولیای دین برای مردم قائل بودند، یک قیاس اشتباه و تحریف بزرگ تاریخ اسلام است.
هرچند از میان امامان‌ شیعیان، کسانی بوده‌اند که چون اقبال عمومی نبوده، نسبت‌به قیام علیه غاصبان خلافت تمایلی نداشتند و حتی قیام دیگران را هم تایید نمی‌کردند؛ ولی کنش امامان ما این معنا را نمی‌دهد که نسبت‌به کسب قدرت برای برپایی حکومت دینی به‌کلی بی‌‌توجه بودند. این ذات‌های مقدس، وظیفه الهی داشتند که مردم را به شرط هم‌راهی، به هدف متوسطِ برپایی حکومت، براساس آموزه‌های دین اسلام برسانند. اساسا تشکیل حکومت دینی از اهداف متوسط اسلام بوده و مقدمه‌ای برای هدف نهایی و اعتلای کمالی بشر طبق دستورات قرآن است. برخلاف مردم‌سالاری حاکم بر سپهر سیاست جهان امروز، در دین اسلام حضور مردم حجت را بر عالمان دینی برای حضور و به دست گرفتن زمام قدرت، تمام می‌کند. با‌این‌همه، هرگاه مردم، حاضر به هم‌راهی با آن‌ها نبودند، باز این بزرگواران مردم را به‌دست حوادث نمی‌سپردند. اهمیت‌دادن به مردم، به معنای گوشه‌عزلت‌گزینی به‌دلیل عدم ‌اقبال عمومی نیست. ائمه ما هیچ‌گاه مردم را پشت‌سر نمی‌انداختند.
هرچند نامزدهای انتخاب‌‌نشده، اصلا قابل تطبیق با ائمه(ع) نیستند؛ ولی ائمه الگو هستند برای کسانی که در سر، سودای خدمت دارند ولی مردم به آن‌ها رای نمی‌دهند.

نویسنده: زهره علی‌عسگری

مقاله ها مرتبط