۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

ایران سوریه نیست!

ایران سوریه نیست!

ایران سوریه نیست!

جزئیات

روند تحلیلی اغتشاش‌های سال ۱۴۰۱ و تفاوت آن با اغتشاش‌های گذشته

15 آبان 1401
اشاره: گزاره مهسا امینی به کلیدواژه‌ای برای ایجاد اغتشاش و آشوب در کشور توسط برخی معاندان تبدیل شد و برخی از گروه‌های تجزیه‌طلب و معاند همچون منافقین با سازمان‌دهی نیروهای خود در بستر فضای مجازی و استفاده از برخی ظرفیت‌ها همچون جو هیجانی در میان جوانان، وضعیت را در داخل کشور و در چند شهر در حالتی از آشوب قرار دادند. در این میان شبکه ایران اینترنشنال به مرکز هجمه علیه ایران تبدیل شد. این شبکه با دعوت از کارشناسان و انتشار خبرهای مغرضانه در کنار اخبار جعلی که برخی افراد و رسانه‌ها منتشر می‌کردند موضوع را به یک موضوع امنیتی تبدیل کرد و با فراخوان‌های مختلف از مردم خواست که به خیابان‌ها بیایند و علیه پلیس و نظام شعار دهند.
در این مجال برای روشن‌تر شدن ابعاد ماجرا و اهداف و دلایل این اقدامات برخی نکات و مسائل ذکر شده است. با ما همراه باشید.



راهبرد هفت‌گانه دشمن برای براندازی نرم ایران
بعد از اتفاقات سال ۸۸، اندیشکده‌های غربی و به ویژه آمریکایی‌ها طرحی را برای ایران در نظر گرفتند که این طرح مشتمل بر هفت اقدام است که این اقدامات زمینه‌ساز تحولات در داخل ایران در نظر گرفته شده است. این اقدامات شامل موارد ذیل است:
۱. کاهش فاصله زمانی بحران‌ها در ایران از ده سال به دو سال؛ آمریکایی‌ها بارها اذعان کرده‌اند که ایران باید درگیر بحران‌هایی داخلی شود تا توان و قدرت لازم را برای اثرگذاری منطقه‌ای نداشته باشد. از سوی دیگر تضعیف ایران در ابعاد داخلی، به کاهش قدرت گروه‌های مقاومت در سطوح منطقه‌ای نیز منجر خواهد شد و همین، عاملی در جهت پیشبرد راهبردهای واشنگتن خواهد بود.
۲. تسری بحران‌ها از طبقه متوسط به کم‌درآمد با کاتالیزور مسائل اقتصادی و فرهنگی؛
۳. تغییر الگوی مطالبات از تحول‌گرایانه به اقتصادی و اجتماعی؛
۴. توسعه روزافزون شبکه‌های اجتماعی و نقش آن‌ها در آشوب‌ها با تغییر ذائقه افکار عمومی و به ویژه زنان؛ امروزه بسیاری از پلتفرم‌های داخلی در کشور که مورد استفاده عموم مردم قرار می‌گیرد، وابسته به سازمان‌های جاسوسی و امنیت آمریکاست. توسعه این شبکه‌ها و حضور گسترده افکار عمومی در آن‌ها منجر به تغییر سبک زندگی و ذائقه مردم و در نتیجه ذائقه سیاسی آن‌ها برای ایجاد تغییر محاسبه و رفتار در انتخاب کارگزاران آینده کشور خواهد شد.
۵. ایجاد شبهات و سیاه‌نمایی علیه نهادهای انقلابی؛
۶. ایجاد ناامنی‌های محدود؛
۷.ایجاد تشکل‌های مردم‌نهاد.

اغتشاشات تهرانپروژه ققنوس مکمل راهبرد هفت‌گانه
در سال ۱۳۹۷ پروژه‌ای توسط ربع پهلوی با نام پروژه ققنوس راه‌اندازی شد که هدف این پروژه بررسی مشکلات ایران در عرصه‌های مختلف و ارائه راهکارهای علمی و عملی برای بازسازی ایران با بهره‌گیری از دانش و کارشناسان و متخصصان ایرانی در دوران پس از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران عنوان شده بود، اما اهداف این پروژه ورای این‌ها بود که در ادامه به آن‌ها پرداخته می‌شود:
  • گردآوردن تمام مخالفان جمهوری اسلامی ایران زیر نظر ربع پهلوی؛ با توجه به پراکندگی این مخالفان و عدم موضع واحد و ایجاد یک مرکزیت واحد این اتفاق افتاد.
  • جذب نخبگان ایرانی و تاسیس نهادهای غیرانتفاعی برای تاثیرگذاری بر جامعه ایرانی؛
  • جذب منابع مالی جدید از سازمان‌های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی؛
  • ایجاد جو روانی در جامعه ایران و تاثیرگذاری بر افکار عمومی؛
  • تحریک مردم و ایجاد گسست‌های اجتماعی و قومیتی.
براساس این پنج گزاره، این پروژه با محوریت ربع پهلوی کلید خورد، اما از همان ابتدا به دلیل تناقضات ساختاری و ایدئولوژیک با شکست مواجه شد. در مقاطع بعدی برخی افراد همچون مسیح علی‌نژاد با موج‌سواری و نزدیک شدن به این افراد بر موضوعات خاصی تمرکز کردند. یکی از موضوعاتی که علی‌نژاد در راستای پروژه ققنوس روی آن تمرکز ویژه‌ای کرد، بحث تاثیرگذاری بر افکار عمومی و به ویژه زنان با بحث حجاب اجباری و اختیاری بود. بر همین مبنا موضوعاتی همچون چهارشنبه‌های سفید و درگیری با ماموران نیروی انتظامی توسط افراد بدحجاب و فیلم گرفتن از درگیری با ماموران پلیس و افراد باحجاب و ارسال آن به مسیح علی‌نژاد بود که با این اقدامات به دنبال به حاشیه بردن اقدامات پلیس بودند. این پروژه و افراد آن در قضیه مهسا امینی با گروه‌های تجزیه‌طلب همچون کومله ترکیب شدند و اقدامات خود را برای تحریک افکار عمومی و ایجاد آشوب و نافرمانی مدنی هماهنگ کردند و با هشتگ‌های مختلفی همچون «مهسا امینی را کشتند» مترصد تهییج افکار عمومی و مردم کردستان بودند.

رسانه‌ها و مرگ مهسا امینی
گزاره‌ای که بیش‌ترین نقش را در ایجاد اغتشاش‌ها و تحریک مردم برعهده داشت، رسانه‌هایی بودند که با شایعه‌پراکنی، عملیات رسانه‌ای و اخبار دروغ و با ایفای نقش برخی سلبریتی‌ها در جهت تحریک احساسات مردم اقدام می‌کردند. رسانه‌هایی همچون ایران اینترنشنال، بی‌بی‌سی و صدای آمریکا بیش‌ترین نقش را در این مورد بر عهده داشتند و اخبار دروغ و خالی از هرگونه سند موثق را منتشر می‌کردند. امری که این رسانه‌ها بر روی آن تمرکز زیادی کردند و به دنبال تحریک افکار عمومی و منحرف کردن اذهان عمومی نسبت به فعالیت‌های پشت پرده این اغتشاش‌ها بودند، استفاده از شعار جنبش بی‌سر بود که این رسانه‌ها به‌ دروغ آن را جنبش‌های خودجوش می‌نامیدند!! به کار بردن اصطلاح جنبش بی‌سر به چند هدف صورت گرفت:
  • اغتشاش‌ها را مردمی جلوه دهند؛
  • همه سلایق را دور همدیگر جمع کنند؛
  • امکان بازداشت و رسوایی رهبران این اغتشاش وجود نداشته باشد.
این در حالی است که همین رسانه‌ها با تقاطع‌گیری و خبرهای کذب همچنان مترصد این هستند که وضعیت داخلی کشور را متشنج نشان دهند و با تقطیع برخی فیلم‌های آرشیوی اغتشاش‌های گذشته را به عنوان اغتشاش‌های کنونی نشان می‌دهند.

اعتشاشات تهرانچرایی شکل گرفتن اغتشاش‌ها
اغتشاش‌ها با سناریوی مرگ مهسا امینی کلید زده شد، اما دلیل اصلی ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور چند دلیل عمده داشت:
  • شکست راهبرد اقتصادی دشمن به ویژه در بحث فشار حداکثری؛ اغتشاش به عنوان مکملی برای تحریم‌ها در نظر گرفته شده است. در مقطع فعلی اغتشاش به سیاست اصلی دشمن برای احیای فشار حداکثری و ایجاد چالش برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
  • امنیتی کردن موضوع حجاب و عفاف؛ دشمن برای امنیتی کردن موضوع حجاب دو موضوع را به یکدیگر پیوند زد: اول بحث قومیت(کرد بودن) و دوم جنسیت(زن بودن مهسا امینی). سوژه انتخابی نیز به چند دلیل خیلی راحت تبدیل به یک موضوع امنیتی شد:
  • کرد بودن وی و بحث قومیتی؛
  • سنی بودن او (بحث مذهب)؛
  • زن بودن او و در واقع استفاده از عنصر جنسیت؛
  • پوشش و آزادی اجتماعی.

عناصر دخیل در آشوب‌ها
در ادوار گذشته و در مقطع فعلی همواره چند گروه در اغتشاش‌های کشور نقش داشته‌اند:
-منافقین؛
- سلطنت‌طلب‌ها؛
-عناصر حزب کومله و دموکرات که نقش این گروه در اغتشاش‌های اخیر بسیار پررنگ بود.
در این دور از اغتشاش‌ها عناصر کومله و دموکرات بیش‌تر در مناطق کردنشین فعال بودند و رهبری اعتراضات را بر عهده داشتند. منافقین نیز همانند گذشته سناریوی کشته‌سازی و لیدری تجمعات در شهرهای حاشیه‌ای را بر عهده گرفتند.

اقدامات و اهداف
در اغتشاش‌های اخیر، آشوبگران برای رسیدن به مقاصد خود اقدامات متعددی انجام دادند که مهم‌ترین آن‌ها موارد ذیل بود:
- آتش‌ زدن پرچم؛ این اقدام از منظر جامعه شناختی در راستای برانگیختگی صورت گرفت و بر این مبنا بود که سایر افراد نیز به این اقدام دست بزنند.
-هتک حرمت پلیس؛ این گزاره نیز با این هدف صورت گرفت که اعلام کنند که هیچ‌ فرد و هیچ نهاد و مرجعی جلودار آن‌ها نخواهد بود و در صورت ایستادگی هر نیروی امنیتی اقدامات تخریبی خود را افزایش خواهند داد.
- تخریب اموال عمومی؛ این اقدام نیز با هدف فشل کردن کشور برای رسیدن به هدف عالی‌تر یعنی اعتصابات عمومی شکل گرفت.
- زمینه‌سازی برای هنجارشکنی‌های جدید؛ به عنوان نمونه حمله به خانم‌های باحجاب، هتک حرمت به قرآن، آتش‌زدن پرچم مقدس کشور همگی در راستای ایجاد موج‌های ضد دینی برای قداست‌زدایی از بسیاری از ارزش‌ها در جامعه بود.

جامعه هدف
جامعه هدف در اغتشاش‌های اخیر، برخلاف اغتشاش‌های سال ۹۶ و ۹۸، متمایز بود. در سال‌های ۹۶ و ۹۸ اکثریت افراد حاضر در صحنه آشوب‌ها لیدرهای اعتراضی و تخریبی بودند، اما در این اغتشاش‌ها بیش‌تر افراد حاضر در صحنه نوجوانان و جوانان بودند. اکثریت قریب به اتفاق این افراد بیش‌تر دهه هشتادی و دارای احساسات و هیجانات متاثر از فضای مجازی بودند.
دومین گروه که جامعه هدف انتخاب شده بود، مردم بودند. برای تحریک افکار عمومی از سناریوی همزمانی استفاده کردند. یعنی از یک سو با ارائه گزارش‌های غلط توسط رسانه‌های همراه خود به تحریک مردم می‌پرداختند و از سوی دیگر با استفاده از ظرفیت سلبریتی‌ها همچون بحث کشف حجاب و... مترصد ورود هنجارشکنان به عرصه آشوب بودند.
در این میان لیدرهای اعتراضی شعارهای مورد نظر خود را بر روی سه گروه متمرکز کرده بودند که به دنبال چند هدف بودند:
گروه اول؛ رأس حاکمیت؛
گروه دوم؛ روحانیت؛
گروه سوم؛ ارکان انقلابی.
سناریوی تخریب رأس حاکمیت از سال‌های گذشته در دستور کار معاندان قرار داشته و براساس یک سناریوی گام به گام طبق مدل خاصی تعریف شده است. ابتدا قداست‌زدایی از ایشان (شروع شعارها علیه ایشان از سال ۷۸)، مدیریت‌زدایی (عدم توان جسمانی و عدم حل مشکلات مردم)، مردم‌زدایی ( عدم مقبولیت ایشان توسط مردم) و دیکتاتورسازی که شعارهای اخیر نمود آن بود.
در بحث روحانیت نیز به دنبال جداکردن نهاد روحانیت از ارکان تاثیرگذاری اجتماعی و حاکمیتی بودند.

اعتشاشات تهرانویژگی‌های اغتشاش اخیر
اغتشاش‌های اخیر چند ویژگی متمایز داشت که به برخی از آن‌ها اشاراتی می‌شود:
  • نقش پُررنگ جوانان و نوجوانان؛ انتخاب این افراد به دو دلیل صورت گرفت، اول اینکه این قشر در عرصه فضای مجازی حضور گسترده داشتند و دوم درگیر مشکلات روزمره همچون مشکلات اقتصادی نبودند.
  • نقش پُررنگ زنان؛ اکثریت لیدرهای اعتراضی را زنان بر عهده داشتند و دلیل اصلی آن تحریک افکار عمومی و جوانان به اغتشاش گسترده بود.
  • خشونت سازمان‌یافته؛ این امر در سال 98 نیز اتفاق افتاد، اما در این مرحله از سازمان‌یافتگی بیش‌تری برخوردار بود.
  • شعارهای تخریب‌گرایانه به جای مطالبه‌گرایانه؛
  • تغییر کانون حملات از مراکز نظامی به مراکز فرهنگی؛
  • استفاده از آشوبگران آموزش‌دیده؛
  • تغییر رفتار به گونه‌ای که در این اغتشاش‌ها رویکردهای خشن، بدون مطالبه، با شعارهای خاص و گروه‌های کوچک صورت گرفت. البته در این اغتشاش‌ها اکثریت افراد با لباس‌های متحدالشکل و به رنگ قرمز که نشان از خون‌خواهی دارد، شرکت کرده بودند.

بزرگ‌نمایی با اهداف و مقاصد خاص
مهسا امینی به عنوان رمز پروژه‌ای در نظر گرفته شد که یکی از اعضای کومله در شبکه ایران اینترنشنال نیز به آن اذعان کرد و تمام توان مخالفان جمهوری اسلامی ایران پای کار آمد و این بزرگ‌نمایی و جوسازی رسانه‌ای برای رسیدن به چند هدف بود:
  • به حاشیه بردن اربعین؛ پروژه مهسا امینی دقیقاً در مقطعی اتفاق افتاد که هم‌زمان با اربعین بود و توان رسانه‌ای رسانه‌های فارسی زبان بیگانه و برخی رسانه‌های داخلی بر این موضوع متمرکز شد به گونه‌ای که ظرف چند روز این موضوع به ترند اول در سطح رسانه‌ای و موضوع اول کشور تبدیل شد و موضوع اربعین تا حدود زیادی به حاشیه رفت.
  • ایجاد فضای رعب و وحشت از پلیس؛ طی چند سال گذشته عملیات روانی و رسانه‌ای گسترده‌ای برای زیر سوال بردن پلیس و ایجاد یک چهره خشن از آن با عناوین مختلف صورت گرفته است. به گونه‌ای که در یک مقطع بحث مریض بودن دختر یک خانم را مطرح کردند و در مقطعی دیگر به ‌دروغ پرت شدن یک خانم از ون ارشاد را در رشت بولد کردند. در قضیه اخیر بیش‌ترین هجمه‌ها علیه پلیس و گشت ارشاد صورت گرفت و این گونه جلوه داده شد که پلیس بیش از آنکه امنیت‌آور باشد، امنیت‌زداست. این در حالی است که از ابتدای سال جاری تاکنون ۴۱ نفر از ماموران فراجا در رابطه با مسئله امنیت داخلی به شهادت رسیده‌اند.
  • به حاشیه بردن عضویت ایران در سازمان شانگ‌های؛ خبری که در رسانه‌ها خیلی به آن پرداخته نشد. این درحالی است که عضویت ایران در این سازمان به منزله شکستن یکی از حلقه‌های تحریم علیه کشور است.
  • ایجاد نافرمانی مدنی؛ سلطنت‌طلبان و معاندان جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن بودند که از طریق موج جدیدی از احساسات با عناوینی همچون مظلومیت کردها و کشتن دختران ایرانی شرایط را برای ایجاد اغتشاش و آشوب در کشور فراهم کنند. امری که با سناریویی از پیش طراحی شده ابتدا از سقز، سپس به کردستان و در انتها در شهرهای دیگر و به ویژه در تهران باید صورت می‌گرفت و سپس بر اساس قاعده دومینو به کل کشور و حتی شهرهای کوچک نیز سرایت می‌کرد.
  • تحریک احساسات قومگرایانه؛ بسیاری از رسانه‌های فارسی‌زبان طی چند وقت اخیر این گزاره را مطرح کردند که اکنون علاوه بر کردها، قومیت‌های دیگر نیز باید بپاخیزند! این نشان می‌دهد که برنامه دشمن بر روی احساسات قوم‌گرایانه و تحریک اقوام برای ایجاد درگیری‌های قومی در کشور است.
  • تحت شعاع قراردادن سفر رئیس‌جمهور به نیویورک و مواضع انقلابی ایشان به ویژه حمایت از مواضع انقلاب و مقاومت؛
  • ایجاد هزینه برای حاکمیت با تخریب زیرساخت‌های مهم همچون وسایل نقلیه عمومی و خدماتی؛
  • تمرکز حاکمیت به داخل کشور و غفلت از برخی برنامه‌های دشمن به ویژه در بحث تحرکات شمالی کشور و برنامه صهیونیست‌ها برای تغییر مرزهای شمالی؛
  • ایجاد جنگ فرقه‌ای در کشور با دوگانگی شیعه-سنی و تبدیل کردن مرگ مهسا امینی به عنوان نماد سنی‌ها در کشور؛
  • تخریب وجه ارکان حاکمیتی با شعارهای ساختارشکنانه و مقصر جلوه دادن آن‌ها به عنوان عامل اصلی حوادث اخیر در کشور.

ارزیابی نهایی
ایجاد آشوب و اغتشاش در کشور همواره یک پروژه بیرونی با بازیگری آمریکا، اسراییل، عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر و با بازیگری برخی بازیگران همچون منافقین، سلطنت‌طلب‌ها و گروه‌های تجزیه‌طلب بوده است. در این میان و طی چند سال گذشته رسانه‌های زیادی توسط همین بازیگران برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی داخل ایران طراحی شده‌اند که هدف آن‌ها نیز القای ناامیدی در جامعه، بدبین کردن مردم نسبت به حاکمیت و ایجاد ناامنی‌های محدود در قالب همین اغتشاش‌ها و آشوب‌هاست.

نویسنده: سیدمجتبی فاطمی

مقاله ها مرتبط