«بهشتی یک ملت بود برای ملت ما». این جملۀ معروفی از امام عزیز(ره) است در وصف آیتالله شهید سیدمحمد حسینیبهشتی. جملهای که دنیایی از معنا و پیام را در درون خود دارد، پیامی خطاب به مردم و مسئولان. شاید بتوان براساس همین جمله به همه مسئولان امروز و فردای نظام جمهوری اسلامی گفت که وظیفه دارند با شناخت کامل از مشی و عملکرد شهید بهشتی، از او الگو بگیرند و مطابق آن عمل کنند تا به خطا نروند و از مسیر درستی و راستی خارج نشوند.
به مناسبت سالروز شهادت شهید بهشتی و یارانش در هفتم تیر ۱۳۶۰ نگاهی مختصر به مشی مدیریتی و تشکیلاتی «بهشتی مظلوم» داریم.
بهشتی، تشکیلاتساز یکی از خصوصیات بسیار مهم مدیریتی شهید بهشتی که دوست و دشمن به آن معترفند، توانایی و اهتمام ایشان در تشکیلاتسازی بوده است. شاید بتوان نخستین اقدام سازمانیافته شهید بهشتی برای ایجاد یک تشکل منظم و سازمانی را در سن ۱۹ سالگیِ ایشان دید. در سال ۱۳۲۶ شهید بهشتی ۱۸ نفر از دوستان طلبه خود را دعوت به ایجاد تشکلی کرد که زیر نظر مرجع عالی شیعیان آیتالله بروجردی و استادشان امام خمینی، شیوه جدیدی از مطالعات مذهبی و سفرهای تبلیغی طلاب را تجربه کنند. تشکلی که برکات زیادی برای حوزه علمیه قم داشت. یکی از افراد آن گروه ۱۸ نفره، شهید مطهری بود.
این خصلت تشکیلاتسازی و تشکیلاتی عمل کردن شهید بهشتی با شروع نهضت امام خمینی با شدت بیش
تری دنبال شد. ایشان در سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۹ در شکلگیری و ارتقای کمی و کیفی «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا» تاثیرات زیادی داشت. این تشکل با تلاشها و حمایتهای شهید بهشتی به رساترین صدای نهضت اسلامی ایران در خارج از کشور تبدیل شد.
با شروع سال ۱۳۴۵ مسئولان این اتحادیه تصمیم به انتشار فصلنامه «اسلام، مکتب مبارز» به عنوان ارگان مطبوعاتی اتحادیه گرفتند. بعدها نشریاتی چون ماهنامه «قدس» و مجموعه «کرامه» هم در این اتحادیه منتشر شد.
جامعنگری در تشکیلاتسازی به غیر از روحیه تشکیلاتسازی، شهید بهشتی همیشه سعی داشت که با جامعنگری، به جذب حداکثری بپردازد. بهطور مثال بعد از دیدار با دانشجویان عضو انجمن اسلامی شهر گیسن آلمان، به آنها پیشنهاد کرد که به جای درج «انجمن اسلامی دانشجویان اروپا» روی جلد مکتب مبارز، نوشته شود «انجمن اسلامی دانشجویان» و سپس در داخل پرانتز کلمه «ایرانیان» آورده شود تا با این کار، هم توجه سایر دانشجویان مسلمان به اتحادیه و نشریه جلب شود و هم باعث شود میان دانشجویان انجمن اسلامی اروپا با دانشجویان آمریکا و کانادا وحدت ایجاد شود.
شهید بهشتی همین مشی را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم ادامه داد. ایشان بنابر تجربۀ چندین و چند سالهای که در زمینه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داشت، ضرورت کار تشکیلاتی و ایجاد تشکلی اسلامی را برای حکومت اسلامی احساس کرد. او سرانجام بعد از موافقت امام خمینی در ۲۴ اسفند ۱۳۵۷، به همراه تعدادی دیگر از یاران امام «حزب جمهوری اسلامی» را تاسیس کرد. این حزب در شرایط بحرانی سالهای ابتدایی عمر نظام، یکی از بازوهای مهم برای پیشبرد اهداف انقلاب بود.
سعهصدر و قانع کردن مردم یکی از خصلتهای بسیار خوب شهید بهشتی سعهصدر ایشان در برابر مخالفانش بود. ایشان اعتقاد داشت که باید با اخلاق اسلامی سعی در جذب اکثریتِ حتی افراد مخالف داشت. مناظرات شهید بهشتی با رهبران حزب توده و آرامش او در پاسخ به سوالات و شبهات و تفکرات ضددینی آنها برای دوست و دشمن شگفتانگیز بود.
در مرحله بعد، قانع کردن مردم درباره تصمیمات نظام جمهوری اسلامی و همراه کردنشان با اهداف انقلاب، جایگاه بسیار مهمی در اندیشه و مشی سیاسی شهید بهشتی داشت. به این معنا که از ابتدای پیروزی انقلاب و در مراحل گوناگون، در سخنرانیها و مصاحبهها تمام سعی خود را میکرد تا به ابهامات و شبهاتی که مطبوعات مخالف نظام درباره امام و حکومت اسلامی ایجاد میکردند پاسخ دهد.
مطبوعات ضدانقلاب در سال ۱۳۵۸ درباره انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و متن پیشنویس این قانون شبهات زیادی ایجاد میکردند. شهید بهشتی در هر فرصتی به شبهات آنها پاسخ میداد. ایشان در ۱۴ تیر ۵۸ در مصاحبهای با روزنامه جمهوری اسلامی با موضوع «قانون اساسی و انتخابات مجلس» در پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود «آیا فقط باید متخصصان اسلامی درباره قانون اساسی نظر بدهند یا متخصصان حقوقی، اقتصادی و اجتماعی هم بایستی اظهارنظر بکنند؟» پاسخ داده بود «من نظر خودم را در مصاحبه تلویزیونی که چند روز قبل داشتم بهطور روشن بیان کردم. گفتم در قانون اساسی کسانی که در جامعهشناسی، اقتصاد، حقوق و حتی روانشناسی اجتماعی تخصص داشته باشند، حضورشان لازم است. منتها اضافه کردم که همه این کارشناسان باید این شرط را دارا باشند که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی زنده پذیرفته باشند. چون ممکن است جامعهشناس یا روانشناس یا اقتصاددان در آن جمع باشد که به مسائل جامعهشناسی، اقتصادی و حقوقی از دیدگاه ماتریالیستی نگاه کند یا از دیدگاه غیراسلامی بررسی کند.»
شیفته خدمت به خلق خدا از آنجا که دشمنان انقلاب یکی از مهمترین موانع برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی را شهید بهشتی میدیدند، راهحل را در ترور شخصیت و تهمت زدن به او یافته بودند. به همین دلیل، با نشر انواع تهمتها و دروغها علیه ایشان، جو سنگینی میان مردم علیه او ایجاد کرده بودند. تهمتهایی مثل سرمایهدار بودن، جاسوس آمریکا بودن، دیکتاتور بودن و...
شاید بتوان گفت در راس این افراد بنیصدر قرار داشت. او تهمتهای زیادی به شهید بهشتی میزد و به مناسبتهای گوناگون، طرفدارانش را علیه ایشان تحریک میکرد. مثلا در جریان سخنرانی در دانشگاه تهران در اسفند ۱۳۵۹ که در تاریخ به «غائله چهاردهم اسفند» مشهور شد، طرفداران او دست میزدند و شعار میدادند «عامل آمریکا کیه؟ بهشتیه، بهشتیه» یا «حزب چماق به دستان، باید بره گورستان» و... که در نهایت، با چراغ سبز بنیصدر، حمله طرفداران او به دانشجویان مسلمان آغاز شد. حملهای که در جریان آن، نیروهای انقلابی و دانشجویان حزباللهی به وسیله میلیشیا و طرفداران بنیصدر مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بسیاری از آنها مجروح شدند.
این رفتارهای زشت مخالفان شهید بهشتی مانع از فعالیتهای او نبود و ایشان با قدرت و بدون توجه به تهمتها و دروغگوییها علیه خودش، به تلاش برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی مشغول بود.
شاید بتوان یکی از شورانگیزترین عکسالعملهای شهید بهشتی در مقابل جماعت تهمتزننده، پاسخگویی به حبیبالله پیمان را دید. پیمان که رئیس حزب امت بود در هفتهنامه حزبش خطاب به مسئولان حزب جمهوری اسلامی و در راس آن شهید بهشتی نوشت «شیوههایی که در جریان انتخابات به کار بردید، هرگز اسلامی نبود... کسب و حفظ قدرت برای شما هدف است. شما به نحوی شیفته قدرت هستید.» تهمتی که باعث شد شهید بهشتی در پاسخ به آن بگوید «ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت».
منسجم، منظم و تشکیلاتی عمل کردن، پاک و خدمتگزار و مردمی بودن و داشتن سعهصدر در مواجهه با مخالفان و صبوری، تنها چند صفت از صفات و خصوصیات کمنظیر شهید بهشتی است که مسئولان باید از آنها درس بگیرند. این الگوگیری قطعا موجب عاقبت به خیری آنها و شکوفایی و پیشرفت کشور خواهد شد.
نویسنده: انوشه میرمرعشی