حمله وحشیانه عمال رژیم شاه به مدرسه فیضیه قم و کشتن، مجروح و مضروب کردن طلاب در دوم فروردین ۱۳۴۲ واقعه تلخ و دردناکی است که سرآغاز قیام اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی شد. اتفاقی که مقدمات آگاهی مردم سرتاسر ایران از جنایتها و خیانتهای محمدرضا پهلوی را فراهم کرد. در زمانهای که وسایل ارتباطی، محدود و خفقان بر کشور حاکم شده بود چطور اخبار این جنایت به نقاط مختلف ایران رسید؟
در این مقاله سعی شده به این سوال مهم پاسخ داده شود.
آیتالله حائرییزدی و احیای مدرسه فیضیه مدرسه فیضیه و مدرسه دارالشفا از جمله مدارس علمیه مهم شهر قم بودند که در دوره قاجار و بعد از حوادث مشروطه و به ویژه بعد از جنگ اول جهانی، رونق خود را از دست دادند. مدارس آن و از جمله مدرسه فیضیه مهجور ماندند و درس و بحثهای علمی کمخریدار شد. در آن سالها آیتالله حاجشیخ عبدالکریم حائرییزدی که عمری را در حوزههای علمیه یزد، کربلا، سامرا و نجف گذرانده بود در حوزه علمیه اراک مشغول تدریس و شاگردپروری بود.
ایشان در سفری که برای زیارت حرم مطهر علیبنموسیالرضا علیهالسلام به مشهد داشت، موقع برگشت به اراک و در نوروز سال ۱۳۰۱ برای زیارت مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها وارد شهر قم شد. ایشان با دیدن وضعیتِ در غربت افتادۀ حوزه علمیه قم و مدارس علمی آن و به دلیل دعوت روحانیت و مردم قم تصمیم گرفت مدارس و حوزه علمیه این شهر را احیا کند.
با استقرار آیتالله حائری در قم، بسیاری از شاگردانش که در اراک به سر میبردند، از جمله
سید محمدتقی خوانساری،
سیداحمد خوانساری،
امام خمینی،
سید محمدرضا گلپایگانی و
محمدعلی اراکی به قم مهاجرت کردند
. به این ترتیب، با رونق گرفتن مدارس علمیه و به ویژه مدرسه فیضیه، حوزه علمیه قم احیا شد.
یک ایران کوچک در مدرسه فیضیه در طول ۱۵ سالی که آیتالله حائرییزدی با وجود خفقان شدید دوره دیکتاتوری رضاشاه و سیاستهای ضددینی او حوزه قم را سر پا نگهداشت، جوانان زیادی شوق درس دینی خواندن را پیدا کردند. این شوق حتی بعد از رحلت شیخ عبدالکریم و دوره کوتاهمدت فترت حوزه قم و البته تبعید رضاشاه به جزیره موریس توسط انگلیسیها، افزایش پیدا کرد زیرا با تلاش علمایی چون آقاسیدروحالله خمینی برای دعوت از آیتالله سیدمحمدحسین بروجردی به حوزه علمیه قم، ورود طلاب جوان از سرتاسر ایران به قم بیشتر شد.
در دوره زعامت آیتالله بروجردی بر حوزههای علمیه قم
که از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۰ طول کشید، به دلیل توجه ایشان به توسعه و تکمیل مدارس، طرح توسعه کتابخانه و ساخت درمانگاه و حجرههای متعدد برای سکونت طلاب، بر رونق حوزه علمیه قم افزوده شد.
در این دوره، طلابی از سرتاسر کشور در حوزه علمیه قم درس میخواندند و اساتید بزرگ نیز هدایتکننده طلاب همشهری و هماستانی خود بودند. به طور مثال اساتید مازنی، طلاب جوان استان خود را به مناسبتهایی چون ایام محرم، ماه مبارک رمضان و حتی تعطیلات تابستانی حوزه به شهرها و روستاهای مختلف مازنداران میفرستادند تا پیوند توده مردم با حوزه علمیه قم عمیقتر شود. با مدیریت آیتالله بروجردی شبکهای از اساتید و طلاب تشکیل شده بود که با مردم شهرها و روستاهای مختلف ایران ارتباط داشتند. به این شکل یک ایران کوچک در حوزه علمیه قم شکل گرفت.
بعدها و با شروع نهضت امام خمینی(ره) این شبکه که نمایندگانی از تمام ایران در آن حضور داشتند، بازوی قدرتمند پیامرسان نهضت امام به مردم شد.
برکات درخشان پیوند بازار و حوزه حدود یک سال بعد از رحلت آیتالله بروجردی، محمدرضا پهلوی تصمیم به اجرای سیاستهای آمریکایی خود در قالب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی گرفت. سیاستهایی که اولا باعث از بین رفتن کامل خودکفایی و وابستگی ایران را پدید میآورد، ثانیا روند دینزدایی را در بدنه جامعه موجب میشد و ثالثا زمینه سلطه آمریکا بر ایران را بیشتر فراهم میکرد.
به همین دلیل، امام خمینی از پاییز ۱۳۴۱ اعتراض خود را به اجرای این سیاست آغاز کرد. البته بعد از آن هم که قرار شد شاه اصول ششگانه و منطبق بر منافع آمریکایی خود را تحت عنوان انقلاب سفید به رفراندوم بگذارد، امام شدیدا علیه آن موضع گرفت و این اصلاحات را خیانت به اسلام و ایران خواند.
از آنجا که چند ماه بعد از رحلت آیتالله بروجردی گروهی از هیاتهای مذهبی بازار در سه شهر تهران، قم و اصفهان به دیدار امام رفته و ایشان را به عنوان مرجع تقلید خود انتخاب کرده بودند، امام پیشنهاد وحدت تشکیلاتی به ایشان دادند.
به این شکل با جلساتی که میان اعضای این هیاتها در قم تشکیل شد، هیاتهای موتلفه اسلامی شکل گرفت و دارای اساسنامه شد. تشیکلاتی قوی و منسجم که اندکی بعد و با شروع مبارزه، به بازوی قدرتمند امام(ره) و روحانیت در رساندن پیام نهضت به مردم و گسترش قیام تبدیل شد.
علت حمله عمال حکومت شاه به مدرسه فیضیه از آنجا که قاطبه علمای قم با اصول ششگانه انقلاب سفید مخالفت کرده بودند، شاه قبل از برگزاری رفراندوم اعلام کرد که تصمیم دارد سفری به قم کند. امام در اعتراض به این رفتار عوامفریبانه، استقبال از او را تحریم کرد. این تحریم و در خانه ماندن روحانیت و طلاب، شاه را بسیار عصبانی کرد و در سخنرانی که در میدان آستانه قم داشت، ضمن اهانت شدید به دستگاه روحانیت و مراجع تقلید، بر اجرای رفراندوم تاکید کرد.
بعد از برگزاری رفراندوم فرمایشی انقلاب سفید و با وجود عدم شرکت مردم در رفراندوم به دلیل تحریم آن از سوی مراجع و علما، اعلام شد که اصلاحات ششگانه شاه مورد تایید مردم قرار گرفته. به این شکل امام خمینی(ره) در اطلاعیهای در پایان سال ۱۳۴۱ عنوان کردند که شیعیان در سال آتی عید ندارند و در اعتراض به اجرای اصول ششگانه، عزای عمومی اعلام کردند.
از آنجا که دوم فروردین سال ۱۳۴۲ مصادف با شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام شده بود، مراجع و بزرگان قم در این روز مجالس سخنرانی و وعظ برپا کردند و در ضمن آن به افشاگری علیه سیاستهای آمریکایی شاه پرداختند. از جمله آن مراسم، مجلس سخنرانی و عزاداری طلاب در مدرسه فیضیه بود که به حمله عمال حکومتی به طلاب و روحانیون منجر شد. یورشی که به شهادت و مجروح شدن طلاب حاضر در مدرسه فیضیه انجامید.
وقتی پیام به همه ایران رسید از فردای همان روز، بیانیه و سخنرانیهای افشاگرایانه امام خمینی(ره) علیه این واقعه دردناک خطاب به ملت ایران آغاز شد. بیانیه و سخنانی که باید به گوش همه مردم میرسید.
برای رساندن پیام مظلومیت طلاب شهید و مجروح مدرسه فیضیه و اطلاعیههای امام(ره) شبکه وسیع طلاب و روحانیون و البته اعضای هیاتهای موتلفه دست به کار شدند. از یک طرف بازاریهای عضو هیات موتلفه که همگی روحیه مبارزه و جهادی داشتند شروع به تکثیر صوت و متن سخنرانی و بیانیههای امام کردند، از طرف دیگر طلاب و روحانیون مبارز که معتقد به مبارزه با رژیم شاه بودند سفر به شهرها و روستاهای خود و توزیع اطلاعیهها را آغاز کردند. در واقع با همکاری و فداکاری طلاب، یاران و شاگردان امام و بازاریهای عضو هیاتهای موتلفه، خبر خیانت شاه به اسلام و ایران در اصول ششگانه و جنایاتش در فیضیه به همه جای ایران رسید.
به طور مثال با سفر تبلیغی شیخجعفر شجونی و دوستان هماستانیاش به شهرها و روستاهای گیلان، آیتالله اسماعیل صالحیمازندارانی و دوستان هماستانی او به شهرها و روستاهای مازندران، آیتالله مسلم ملکوتی و آقای هاشمیرفسنجانی و سایر طلاب کرمانی به استان کرمان، آیتالله سیداسدالله مدنی، قاضی طباطبایی و شیخ غلامرضا حسنی و دوستان و شاگردانشان به شهرها و روستاهای آذریزبان، آیتالله خامنهای به مشهد و زاهدان، آیتالله احمد صابریهمدانی به استان همدان، آیتالله سیدکاظم نورمفیدی به استان گلستان و فعالیتهای آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، آیتالله سیدعبدالعلی آیتاللهی و شیخ بهاءالدین محلاتی در استان فارس، آیتالله شیخمحمد صدوقی و شیخ راشدیزدی در استان یزد، آیتالله سیدکرامتالله ملکحسینی در استان کهکیلویه و بویراحمد، آیتالله شیخعبدالرحمن حیدری در استان ایلام، آیتالله عطاءالله اشرفیاصفهانی و آیتالله حسن ممدوحی و طلاب کردزبان در دو استان کردستان و کرمانشاه، آیتالله سیدمحمدعلی موسویجزایری و علی دوانی و دوستانشان در استان خوزستان و علمای دیگر، پیام نهضت به مردم ایران رسید. پیامی که سرآغاز مبارزهای 15 ساله علیه رژیمی وابسته به آمریکا و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی شد.
تشکیلاتی عمل کردن هیاتهای مذهبی سه شهر اصفهان، تهران و قم، به علاوه تلاش روحانیت و طلاب مبارز که ارتباط خود را با شهرها و روستاهایشان حفظ کرده بودند، عامل رسیدن پیام و خبر واقعه فیضیه و آگاهی مردم شد.
نویسنده: انوشه میرمرعشی
منابع ۱-
دایرةالمعارف تشیع، جلد ۱۵، مدخل مدرسه فیضیه، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۳۹۴.
۲- ذبیحزاده، علینقی،
مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، جلد چهارم، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۷.
۳-رجایینژاد، محمد و دیگران، مقاله «نقش سیاسی و تاریخی مدرسه فیضیه در تجدید حیات شیعه»، فصلنامه شیعهپژوهی، دوره دوم، شماره ۵، ۱۳۹۴.
۴-روحبخش، رحیم، مقاله «روضه فیضیه»، ماهنامه زمانه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲.
۵-محمدیاشتهاردی، محمد،
حضرت معصومه، فاطمه دوم-
با شرحی پیرامون قم و حوزه علمیه قم، قم: نشر اخلاق، چاپ سوم۱۳۸۹.