۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

توزيع فرهنگ

توزيع فرهنگ

توزيع فرهنگ

جزئیات

بررسی مختصر نحوه چاپ و پخش رساله عملیه و آثار امام در دوران خفقان پهلوی به مناسبت ۱۵ خرداد سالروز قیام و شروع نهضت امام خمینی(ره)

18 خرداد 1399
بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شروع نهضت، یکی از اقدامات بسیار مهم رژیم پهلوی برای عدم گسترش نهضت و سرکوب آن، جلوگیری از چاپ و نشر رساله، اعلامیه‌ها و کتاب‌های امام‌ خمینی(ره) بود.
حکومت پهلوی در واقع متوجه این موضوع شده بود که روش آیت‌الله خمینی برای مبارزه با استبداد پهلوی برخلاف گروه‌های چپ(مارکسیستی) که مشی مسلحانه داشتند، کاملا فرهنگی است. بر همین مبنا علاوه بر اعلامیه‌ها کتاب‌هایی چون کشف‌الاسرار، ولایت فقیه و حتی رساله عملیه امام خمینی اذهان مردم را نسبت به وابستگی رژیم شاه به غرب و به ویژه آمریکا، خیانت‌ها و جنایت‌های او در حق مردم و مذهب و کشور روشن می‌کرد و خطر مهمی برای حکومت محمدرضا پهلوی محسوب می‌شد.
براساس دستورالعمل سازمان امنیت کشور(ساواک) چاپ، توزیع، خرید، فروش، نگه‌داری و حتی مطالعه رساله و سایر آثار امام‌ ممنوع بود و تخطی از این قانون مجازات شدیدی به همراه داشت. در مقابل این اقدام سرکوبگرانه، یاران امام خمینی با فداکاری عظیم و به جان خریدن همه خطرات، با چاپ و توزیع رساله و سایر آثار امام نقش بزرگی را در تحول فکری جامعه و در نهایت، وقوع انقلاب اسلامی ایفا کردند.
در این مقاله به شرح فداکاری و ایثار چند تن از مبارزانی که در چاپ و توزیع رساله و آثار امام خمینی(ره) نقش داشتند پرداخته شده است.

 
 
توزیع «ولایت فقیه» در جلسات مخفیانه
مرتضی عظیمی‌زواره برادر خانم آیت‌الله طالقانی و فردی بسیار مذهبی و انقلابی بود. از نوجوانی کار در انتشاراتی را شروع کرده بود و بعد از چندین سال فعالیت در این حوزه، به شکل مستقل انتشارات آذر را راه‌اندازی کرده بود. روحیه مذهبی‌اش باعث شده بود که به انتشار کتب دینی و اعتقادی بپردازد. منزل آقای عظیمی‌زواره رو‌به‌روی دانشگاه تهران، طبقه بالای کتابفروشی آذر قرار داشت. ایشان منزل خود را محفلی برای تشکیل جلسات مذهبی و سیاسی قرار داده بود. از کارهای مهم آقای عظیمی در انتشارات آذر چاپ مخفیانه کتاب‌های امام خمینی(ره) به ویژه کتاب ولایت فقیه و توزیع آن‌ میان مبارزان و دانشجویان بود.
آقای روح‌الله میرزایی از مبارزان قبل از انقلاب درباره فعالیت‌های آقای عظیمی می‌گوید: «از همان سال اول دانشجویی به جلسات منزل آقای مرتضی عظیمی می‌رفتم. همان جلساتی که در طبقه بالای انتشارات آذر روبه‌روی دانشگاه تهران تشکیل می‌شد. در این جلسات مرحوم شهید شرافت تفسیر قرآن می‌گفت. این جلسه کاملا خصوصی بود و یک عده معدودی در آن شرکت می‌کردند. البته مرحوم آقای مرتضی عظیمی فعالیت‌های مخفیانه زیادی داشت. ایشان با روش‌های مختلف چندین جلسه را در مکان‌های مختلف برگزار می‌کرد و من بعد از انقلاب از وجود آن‌ها با خبر شدم. مثلا یک جلسه‌ای در میدان هفتم ‌تیر فعلی در زیرزمین انتشارات ابن‌سینا برگزار می‌شد که آقای احمد احمد در خاطراتش به آن اشاره کرده‌. مرحوم آقای عظیمی واقعا برای انقلاب زحمت کشید. این بنده خدا بعد از شناسایی و دستگیری توسط ساواک خیلی شکنجه شد و چون حاضر نبود اسامی خیلی از مبارزان از جمله آقای طباطبایی را که سید و داماد آیت‌الله سعیدی بود لو بدهد آن‌قدر شکنجه‌اش کرده بودند که مشکلات عصبی جدی پیدا کرده بود. بنده خدا در سال ۱۳۶۳ به خاطر عوارض همان شکنجه‌ها و صدمات جسمی و روحی به رحمت خدا رفت.»۱
 
چاپ رساله امام در قطع رقعی
خانواده کتابچی سال‌هاست که در صنعت نشر کتاب فعالیت دارند و چندین دهه است که نسل به نسل انتشارات اسلامیه را اداره می‌کنند و آثار و کتاب‌های مذهبی مهمی را منتشر کرده‌اند. در دوران مبارزه، انتشارات اسلامیه نقش بسیار مهمی در چاپ کتاب‌های ممنوع داشت. سیدجلال‌الدین کتابچی درباره چاپ رساله امام در دوران خفقان پهلوی دوم می‌گوید: «با توجه به شرایطی که در خرداد سال ۱۳۴۲ برای امام خمینی(ره) پیش آمد، توجه مردم به ایشان و رساله‌شان بیش‌تر شد و ما رساله ایشان را پنهانی چاپ می‌کردیم. چاپ‌های متعددی هم صورت گرفت كه در اختیار افراد می‌گذاشتیم. در بین افرادی که برای گرفتن رساله امام(ره) مراجعه می‌کردند افراد مشکوکی هم می‌آمدند که احساس می‌کردیم از اداره ساواک آمده‌اند چون رفتارشان مثل سایر مشتری‌ها نبود. بعد مشتری‌ها مراجعه می‌کردند و می‌گفتند وقتی از مغازه شما خارج شدیم، کیف و وسایل ما را گرفتند و بازرسی کردند شاید لابه‌لای آن‌ها رساله آقای خمینی را پیدا کنند، بیش‌تر مراقب باشید. یک روز سرهنگ افضلی که رئیس ساواک چهارراه گلوبندک بود همراه سه چهار نفر دیگر وارد مغازه شدند. کرکره مغازه را پایین کشیدند و قفسه کتاب‌ها را یکی یکی نگاه کردند. دنبال رساله امام(ره) می‌گشتند، اما چیزی پیدا نکردند. آن موقع رساله‌ها در قطع رحلی چاپ می‌شدند، اما ما رساله‌ها را در قطع رقعی و وزیری چاپ می‌کردیم. آن‌ها کلی میان کتاب‌های رحلی را گشتند ولی مدرک و سندی مبنی بر این که ما رساله امام را چاپ می‌کنیم پیدا نکردند.»
 
چاپ رساله امام با جلدهای قلابی
یکی از روش‌هایی که مبارزان برای فریب ساواک از آن استفاده می‌کردند، چاپ رساله عملیه و کتاب ولایت فقیه امام با عناوین و جلدهای قلابی بود. به این شکل که جلد رساله را به نام رساله عملیه آیت‌الله موسوی یا آیت‌الله بروجردی چاپ می‌کردند، یا این که کتاب ولایت فقیه را با عنوان «نامه‌ای از امام موسوی کاشف‌الغطاء» منتشر می‌کردند. حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا باطنی از مبارزان استان اصفهان درباره این موضوع می‌گوید: «در دوران مبارزه با طاغوت امکان این ‌که رساله امام خمینی(ره) را علنی منتشر کنیم نبود و با جلد کتاب‌های دیگر و مخفیانه با کمک طلاب و روحانیون در مدرسه «نیماورد» اصفهان چاپ می‌کردیم. در مدرسه ملا‌عبدالله نیز با حجت‌الاسلام ایرانپور و حجت‌الاسلام اسدی دستگاه چاپ دست‌سازی ساخته بودیم برای چاپ رساله و بیانیه‌های امام خمینی. آن بیانیه‌ها و کتاب‌ها را در راهپیمایی‌ها و تجمعات اعتراضی که معمولا از مدرسه علمیه صدر بازار آغاز می‌شد توزیع می‌کردیم.»
هم‌چنین حجت‌الاسلام علی حاتمی درباره چاپ و توزیع رساله امام(ره) در قم توضیح می‌دهند که کتابفروشی طباطبایی که جنب مدرسه فیضیه بود، از جمله مکان‌هایی بود که رساله امام را با جلد رساله آیت‌الله بروجردی چاپ و توزیع می‌کرد. با کمک حاج‌تقی خلیل‌زاده از ثروتمندان و مبارزان قم نیز کمک‌های مالی زیادی برای خرید رساله امام و توزیع آن در شهرهای مختلف به طلاب می‌شد.
****
نشر و توزیع رساله و آثار امام از کارهای بسیار خطرناکی بود که پای مبارزان زیادی را به کمیته مشترک خرابکاری کشاند و آن‌ها را با شکنجه‌های وحشتناک مواجه کرد. تعدادی از این مبارزان هم‌چون آیت‌الله شهید سیدمحمدرضا سعیدی به علت داشتن همین جرم و زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسای ماموران ساواک به شهادت رسیدند. این فداکاری‌ها در طول ۱۵ سال مبارزه باعث روشن شدن اذهان جامعه و همراه کردن توده‌های مردم با نهضت اسلامی امام(ره) و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی شد.
 
نویسنده: انوشه میرمرعشی
 
پی‌نوشت
* مصاحبه نگارنده با آقای روح‌الله میرزایی در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۳.
 
منابع
۱- تبریزی، قاسم، مقاله «گذری بر مبارزات ناشران معاصر»، فصلنامه پیام بهارستان، شماره ۳، بهار ۱۳۸۸.
۲- شعاع حسینی، فرامرز، خاطرات حجت‌الاسلام علی حاتمی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اول، ۱۳۸۷.
۳- کاظمی، محسن، خاطرات احمد احمد، انتشارات سوره مهر، چاپ شانزدهم، ۱۳۹۰.

مقاله ها مرتبط