در زمانی که این شماره (۲۳۴) از مجله فکه به زیور طبع آراسته و منتشر شده است ۴۳ سال و ۹ ماه از نخستین انقلابِ پیروز و به ثمر رسیده تاریخ شیعیان گذشته و این فراز مهم تاریخ اسلام در پنجمین دهه خود قرار گرفته است. انقلابی که در عمر خود فراز و نشیبهایی داشته و از گردنههای بس خوفناکی گذشته و طوفانها و سیلابهایی را پشت سر نهاده است و به کوری چشم بدخواهان، جوانی را گذرانده و در آستانه میانسالی است. سرگذشت انقلاب اسلامی ایران که هر روزِ آن به اندازه عمر یک ملت گذشته دستخوش جریانها و رویدادهایی بوده که هر کدام به اندازه مثنوی هفت من کاغذ سخن در کنه ذات خود دارند. داستانهایی که تبیین هر کدام از آنها به کرسیهای اختصاصی مراکز علمی نیازمند است.
آنچه در ماهنامه فکه به شما پیشکش میشود نقل خلاصه داستانهای این انقلاب است؛ داستانهایی خواندنی که تجدید خاطره است برای گذشتگان و بازخوانی برای نسل حاضر و میراثی است برای آیندگان. آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی اولین امام جمعه تبریز، در ششم جمادیالاول ۱۳۳۱ هجری قمری برابر با بیستوچهارم فروردین ۱۲۹۲ هجری شمسی قبل از صلات ظهر متولد شد. پدرش حاج میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند که نسبشان به طایفه سادات علوی موسوم به سادات عبدالوهابیه میرسد و از ذریه امام حسن
(ع) به حساب میآیند. حاج میرزا باقر، سیدمحمدعلی را به میرزا محمدحسین سپرد تا دروس اولیه را به وی بیاموزند و بعد در نوجوانی، فرزند را برای تحصیلات مقدماتی علوم دینی راهی مدرسه طالبیه تبریز کرد. در سال ۱۳۰۷ در عصر رضاشاه در بحبوحه مبارزات در تبریز به همراه پدرش به تهران تبعید شد و پس از دو ماه اقامت اجباری در تهران و ری به مشهد مقدس تبعید شدند. در این زمان، رضاشاه خانه حاج میرزا باقر را خراب کرد و خیابان ساخت و این شروع شرایط سختی برای سیدمحمدعلی بود. با این حال در ۲۹ سالگی و پس از پایان سطوح مقدماتی تحصیل راهی قم شد و از درس مراجعی چون آیات عظام حجت، سیدصدرالدین صدر، گلپایگانی، مرعشی نجفی، بروجردی و امام خمینی بهره برد و سپس از محضر آیات عظام کاشفالغطا، محسن حکیم، عبدالحسین رشتی، آیتالله حاج میرزا باقر زنجانی و بجنوردی در عراق استفاده کرد و پس از اخذ درجه اجتهاد به تبریز بازگشت.

سال ۱۳۴۲، آیتالله قاضی طباطبایی همسو با جریان نهضت، رهبری مردم آذربایجان را بر عهده گرفت و در دورهای که بردن نام آیتالله خمینی جرم محسوب میشد، از ایشان در منبرهای خود یاد میکرد. از این رو ساواک ضمن هماهنگی با علی دهقان استاندار آذربایجان دستور دستگیریاش را صادر کرد و آیتالله قاضی راهی زندان قزلقلعه در تهران شد. شش ماه پس از آزادی از آنجا که در تبریز تنها نماینده تامالاختیار امام بوده و به همین دلیل ساواک از وی وحشت داشت در نهایت وی را به منطقه سلطنتآباد تهران [پاسداران فعلی] تبعید کرد و در حصر قرار داد. شکنجهها و ضرب و جرحها موجب شد وی راهی بیمارستان مهر تهران شود و پس از مرخصی به عراق تبعیدش کردند. سال ۱۳۴۴ او پس از ملاقات با آیتالله خمینی به ایران مراجعت کرد و به دلیل اینکه پیرامون سخنرانی درباره جنایات اسرائیل در مسجد شعبان، مجددا نام آیتالله خمینی را به زبان آورد به مدت شش ماه به بافق کرمان و بعد به بهانه دیگری شش ماه به زنجان تبعید شد. او جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد و پس از قیام ۱۹ دی مردم قم، نقش بسزایی در به راه افتادن تظاهرات بزرگ ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ داشت.
پس از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و اولین نمازجمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد. ایشان همچنین کمیتههای انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل داد و نقش زیادی در راهاندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استان ایفا کرد و زحمات زیادی برای رسیدگی به محرومان و مستضعفین متحمل شد. لیبرالها و چپها و سایر نیروهای ضدانقلاب تلاش زیادی میکردند تا آنچه را که آیتالله قاضی و نیروهای انقلاب پیش گرفتهاند به سرانجام نرسد و کارشکنیهای زیادی روا داشتند. تا جایی که پیامهای کتبی و شفاهی تهدیدآمیز زیادی از جمله تهدید به قتل به دست اولین امام جمعه پس از انقلاب در تبریز میرسید.
از این رو آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی ۱۰ آبان ۱۳۵۸ مصادف با عید سعید قربان سال ۱۳۹۹ هجری قمری در خطبههای نماز عید فرمودند «مرا تهدید به قتل میکنند، من از شهادت نمیترسم و آمادهام». جوخههای ترور گروه فرقان به رهبری اکبر گودرزی راهی تبریز شده بودند تا وی را نیز مانند دیگر چهرههای انقلاب اسلامی که از ابتدای سال ترور کرده بودند به شهادت برسانند. از این رو مسعود تقیزاده با راهنماییهای مسئولان گروه بعد از نماز مغرب و عشا در مسیر همیشگی بازگشت آیتالله قاضی به منزل منتظر وی ماندند تا ترورش کنند. آیتالله قاضی که پس از راهپیمایی روز عید قربان، برای استراحت به منزل رفته بود برای اقامه نماز مغرب و عشا به مسجد شعبان تبریز رفت. پس از اقامه نماز مغرب و عشا از مسجد راهی منزل بود که اعضای فرقان به بهانه طرح سوال شرعی راه او را بستند. با نزدیک شدن آقای قاضی، مسعود تقیزاده به وی نزدیک شد و با شلیک سه گلوله به زندگی این عالم مبارزِ راه اسلام پایان داد و در تاریکی هوا فرار کرد. از سه گلوله شلیک شده، یکی به سر و دیگری به شانه خورد و آیتالله قاضی را با خودروی خودش به بیمارستان شیروخورشید انتقال دادند. منتها تلاش پزشکان بینتیجه ماند و ایشان به عنوان اولین شهید محراب انقلاب اسلامی نامش برای همیشه ثبت شد.
روز جمعه یازدهم آبان ۱۳۵۸ قریب دو میلیون نفر از مردم تبریز پیکر مطهر آیتالله قاضی را تشییع کردند. آیتالله سیداسدالله مدنی –که خودش بیستم شهریور ۱۳۶۰ توسط مجاهدین خلق به شهادت رسید و دومین شهید محراب شد- بر پیکر مطهر آیتالله قاضی، اقامه نماز کرد و ایشان را در مسجد مقبره در کنار اجدادش به خاک سپردند.
نویسنده: محمد گرشاسبی