معرفی کتاب: این کتاب مجموعه خاطرات و گزارشهایی از روزهای تفحص به روایت افراد گروه تفحص است. این اثر با طراحی متفاوت جلد و ارائه خاطرات غریبانه و جذاب گروه تفحص، میتواند لحظاتی ناب را برای شما فراهم آورد که شاید در هیچ فضای دیگری از زندگی فرصت تجربهاش را نداشته باشید این کتاب به کوشش موسسه فرهنگیهنری جناتفکه به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب: ... صدای حسین آقا به گوشم خورد. بدنش خونی شده بود. پاهایش متلاشی بودند، در همان حال نجوا میکرد آرام چیزی میگفت.کمکم صدایش بلند شد. داد میزد. میگفت: تشنمه... آب می خوام... آب... بالای سرش که رفتم، کاری نمیتوانستم بکنم. به کناری نشستم و منتظر شدم تا نیروها آمدند. فکر کردند که حسین صابری شهید شده، پیکر غرق در خون او را کنار من گذاشتند. در همان حال صدایش زدم: « حسین آقا، حسین جان، منم مجید....». چشمانش کمی باز شدند. رنگش به سفیدی میزد اطرفش را خون گرفتهبود. به سختیو زحمت لبانش را کمی از هم باز کرد. از لبانی که خشک شده بودند، آهی کوتاه به گوش رسید و دیگر هیچ. همه سخن او در آهی بود که کشید و رفت. حسین شهید شد. تمام کرد. بغضم ترکید. نمیتوانستم جلوی گریهام را بگیرم. غلامی را که زودتر شهید شدهبود، برداشتند و بردند. بعد حسین صابری را. مجروحین و ما را سوار آمبولانس کردند و البته میان آن میدان مین انتقال شهدا و مجروحین کار سادهای نبود. ولی انجام شد. ما آمدیم در حالیکه حسین صابری و علیرضا غلامی رفتهبودند!...
لطفاً با بیان دیدگاه و ثبت امتیاز خود برای این محصول، خریداران دیگر را در انتخاب بهتر یاری نمایید