بین آغاز نبرد در خشکی و آغاز نبرد در دریا به اندازه چند قرن بلکه چند هزاره فاصله وجود دارد. از زمان پیدایش بنیآدم بر روی زمین، اولین نبرد زمینی را هابیل علیه برادرش قابیل انجام داد، اما چند هزار سال طول کشید تا نبردهای دریایی به عنوان عاملی تعیینکننده در معادلات جاری حکمرانان جهان مطرح شوند.
بیشتر تاریخدانان عقیده دارند که امپراتوری قدرتمند هخامنشی اولین مبتکر نبردهای دریایی بزرگ در جهان است. حکومتی که به گفته تاریخشناسان از غرب شبهقاره هند و ماوراءالنهر تا جنوب اوکراین و شرق یونان را تحت سیطره خود درآورده بود، بزرگترین خطر خود را از جانب دولتشهرهای یونان باستان حس میکرد و به همین دلیل باید از لیدی(غرب ترکیه امروزی) و با استفاده از نیروهای پیاده از یکسو و ناوگان دریایی از سوی دیگر، به سوی شهرهای دشمن یورش میبرد. چندین نبرد بزرگ آبی-خاکی نظیر ترموپیل، آرتمیزیوم و سالامیس که با وجود پیروزیهایی برای امپراتوری پارس سرانجام به شکست آنان از دولتشهرهای یونان منتهی شد، نشان میدهد که یونانیان برای موضوع هجوم دریایی هخامنشیان و راهکارهای مقابله با آن، به مراتب بیشتر اندیشیده بودند.
ظهور امپراتوری روم که گسترهای وسیع از شرق شامات تا غرب آلمان امروزی را شامل میشد، نقطه جدیدی در تحول نبردهای دریایی بود. ارتش امپراتوری روم که گستره قابل توجهی از سواحل و جزایر را در ناحیه ایتالیای امروزی تحت کنترل داشت، هم به تصرف شمال آفریقا میاندیشید و هم به کنترل شامات در برابر قدرتی نظیر امپراتوری ایرانی «اشکانی» نیازمند بود. رومیان توانستند بخش عمدهای از شامات را علاوه بر تمام مناطق ساحل شمال آفریقا تحت کنترل درآورده و یکی از بزرگترین قدرتهای آبی-خاکی تاریخ و قویترین نمونه آن را در تاریخ باستان به وجود آورند، بهگونهای که دریای بزرگ مدیترانه به شکل یک دریای تماما رومی درآمد. با وجود این، رومیان در میدان زمینی شکستهای سنگینی از ارتش اشکانی بهویژه سواره نظام آهنین این امپراتوری متحمل شدند. حتی بعدها و پس از تقسیم امپراتوری روم به دو نیمه شرقی و غربی نیز نیرویدریایی روم نتوانست تاثیری در نبردهای گسترده با روم شرقی بگذارد. این در حالی بود که سلسله ساسانی توانست نفوذ خود را از طریق دریا به یمن برساند و دولت این کشور را تحت نظر خود درآورد.
***
آغاز نفوذ دریایی مسلمانان را باید در صدر اسلام و گسترش این دین از سمت غرب به سوی سیسیل و سپس شبهجزیره ایبری و از سمت شرق به سوی چین دانست. با این حال جنگهای صلیبی و لشکرکشی دریایی غربیان به سمت سرزمینهای اسلامی که در زمان ورود اسلام به شامات تحت کنترل رومیان بودند، نقطه عطفی در نبردهای میان مسلمانان و مسیحیان است. اگرچه نقش نیروهای دریایی غرب مسیحی در جنگهای صلیبی بیشتر ترابری و پشتیبانی برای نبرد در خشکی بود.
اولین حکمران مسلمانی که توانست ضربات سنگینی در جبهه دریایی به غربیان وارد کند، سلطان محمد دوم عثمانی ملقب به محمد فاتح است. او در نبرد برای تصرف کنستانتینوپول(قسطنطنیه) که پایتخت امپراتوری روم شرقی محسوب میشد، از کشتی برای محاصره و گلولهباران تنگه بسفر و شهر قسطنطنیه استفاده کرد. سرانجام پس از یک سلسله نبرد شدید آبی-خاکی، امپراتوری روم شرقی تسلیم محمد فاتح شد و وی با ورود به قسطنطنیه، نام آن را به اسلامبول یعنی شهر اسلام تغییر داد.
***
به فاصله مدتی نه چندان طولانی، نیروهای وابسته به حکومتهای جدید در غرب، اقدام به گسترش نفوذ استعماری خود در آبهای بینالمللی کردند. امپراتوری اسپانیا، دولت پادشاهی بریتانیا، رژیم سلطنتی فرانسه، علاوه بر هلند و پرتغال در گستره وسیعی از آبهای جهان به اکتشاف، استعمار و غارت سرزمینها و ملل مختلف پرداختند. اسپانیا آمریکای جنوبی و مرکزی را تحت سیطره خود درآورد و تمدن کهن اینکا را از میان برد. پرتغال به غرب و شرق آمریکای جنوبی رسید و با تاسیس مستعمراتی در این ناحیه، زمینه تشکیل کشوری دو نژادی به نام برزیل را در آینده فراهم کرد. دولت بریتانیا، بیش از همه به آمریکا توجه داشت. به همین دلیل، اقدام به ساخت مستعمرات انگلوساکسونی در این ناحیه کرد که البته همزمان با حضور فرانسه، اسپانیا و هلند در این سرزمین، تحت تسلط سرخپوستان بومی بود. حضور استعمارگران باعث نبردهایی میان آنان میشد که میتوان از نبرد ترافالگار میان انگلیس با فرانسه و اسپانیا نام برد که تحت فرماندهی دریادار نلسون برجستهترین فرمانده تاریخ دریایی بریتانیا، به پیروزی انگلیسیها انجامید. همزمان با نبرد دریایی میان استعمارگران، دزدان دریایی نیز بهویژه در محدوده میانی غرب اقیانوس اطلس یعنی دریای کاراییب و شرق آمریکای مرکزی به چپاول کشتیهای تجاری و مسافری که عازم قاره آمریکا بودند میپرداختند.
***
در سدههای بعد شاهد چندین جنگ مهم خصوصا نبرد دریایی میان ژاپن و روسیه هستیم که با پیروزی قاطعانه ژاپن همراه شد. با این حال، جنگ اول جهانی از نظر نبردهای دریایی بسیار حایز اهمیت است. ارتش پادشاهی رایش اول آلمان با استفاده از زیردریاییهای پیشرفته که باعث حیرت جهان شد، بسیاری از کشتیهای انگلیس و فرانسه را منهدم کرد. برای اولین بار، آلمان تنها کشوری بود که توانسته بود اقتدار دریایی بریتانیا را در گستره وسیعی از آبهای جهان به چالش بکشد. صدها کشتی انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و روسی توسط نیرویدریایی آلمان در جنگ اول جهانی نابود یا تخریب شدند. با وجود این، مداخله صهیونیستها و ورود آمریکا به جبهه زمینی، طی یک توطئه یهودی برای متلاشی کردن بزرگترین حکومتهای ضد یهودی وقت جهان(آلمان، اتریش، مجارستان و عثمانی) به شکست آلمان در جنگ اول جهانی و تحمیل معاهده ننگین ورسای به این کشور انجامید که آلمان را از داشتن هر نوع زیردریایی علاوه بر این، داشتن رزمناوها یا کشتیهای جنگی و حتی ترابری بزرگ منع میکرد. با این حال، آلمانیها با شدت تمام با این اقدام مقابله کردند.
ارتش آلمان پس از روی کار آمدن حکومت ناسیونال سوسیالیست(دولت رایش سوم) به رهبری آدولف هیتلر، سرجوخۀ تقدیر شده در جنگ اول جهانی، بهشدت روی زیر پا گذاشتن بندهای نظامی مربوط به معاهده ورسای تلاش کرد. در همین راستا، هیتلر دستور ساخت رزمناوهای بزرگ نظیر «بیسمارک» و «تریپتیز» را علاوه بر ساخت صدها فروند زیردریاییِ ارتقا یافته که به قایقهای زیرآبی یا «u-boot» شهرت داشتند، صادر و اقدام به تقویت همهجانبه نیرویدریایی آلمان از نظر تسلیحات، نفرات و امکانات کرد. تمام این تسلیحات طی جنگ دوم جهانی تبدیل به ابزارهای مهلکی علیه نیروهای دریایی بریتانیا و آمریکا شدند بهگونهای که در میانه جنگ دوم، تمام کمکهای امدادی آمریکا به بریتانیا هدف حملات زیردریاییهای آلمانی قرار گرفتند و غرق شدند. بعدها ورق برگشت و نیرویدریایی رایش سوم نتوانست برای جلوگیری از سقوط برلین کاری انجام دهد زیرا در جبهه زمینی همه چیز کاملا به ضرر آلمان تمام شد و پیشروی متفقین از سه جبهه شرق، غرب و جنوب، کار دولت رایش سوم را یکسره کرد.
در سوی دیگر میدان نیز امپراتوری ژاپن سنگینترین نبرد دریایی تاریخ را بهطور همزمان علیه آمریکا و انگلیس به پیش میبرد و نیرویدریایی این کشور موفق شده بود بزرگترین امپراتوری دریایی تاریخ را از جزایر شمال شرق روسیه تا شمال استرالیا از یکسو و مرزهای هند از سوی دیگر گسترش دهد. تصرف اندونزی، مالزی، سنگاپور، فیلیپین، ویتنام، تایلند و میانمار علاوه بر اشغال منچوری و بخش عمدهای از سواحل شرق و جنوب چین را هیچ دولتی در شرق آسیا نتوانسته است تا امروز تکرار کند. با وجود تضعیف ارتش ژاپن طی حملات شدید آمریکا، سرانجام آمریکاییها یک حمله اتمی جنایتکارانه علیه ژاپنیها انجام دادند زیرا موج گسترده حملات انتحاری خلبانان «کامیکازه» و سپس سلاح تازهوارد «کایتِن»(زیردریاییهای انتحاری کوچک) باعث شده بود آمریکا بهشدت از حمله به سرزمین اصلی ژاپن در هراس باشد.
***
پس از پایان جنگ دوم، کاربرد نیروهای دریایی بیشتر به پشتیبانی و حمله به مواضع نیروهای دشمن در خاک آنان منحصر شد و دیگر شاهد نبرد گسترده بین دولتهای متخاصم، بهویژه طی دوران جنگ سرد نبودیم. با وجود این، نیروهای دریایی کشورهای مختلف مانند آمریکا و انگلیس طی چندین عملیات در جبهههای زمینی، دست به مقابله با نیروها یا دولتهای مخالف غرب زدند که از آن جمله میتوان به حضور نیروهای دریایی این دو کشور در جنگ عراق اشاره کرد.
***
هشت سال دفاع مقدس نیز نقطه قابل توجهی در جنگهای دریایی دارد. جمهوری اسلامی ایران طی هشت سال دفاع، هم با عراق و هم با اهدافی متعلق به ایالات متحده، شوروی و کویت درگیر شد. علاوه بر اینها، اسکلههای نفتی عراق نیز هدف حملات نیروهای ایرانی قرار گرفتند و نیرویدریایی عراق لطمات سنگینی از نیروهای دریایی ایران دریافت کرد.
پس از جنگ و طی سالهای اخیر نیز نیرویدریایی ارتش در آبهای خلیج عدن با دزدان دریایی به مقابله پرداخته است. علاوه بر این که نیرویدریایی سپاه پاسداران نیز طی چند عملیات بازدارنده، اقدام به دستگیری چندین ملوان آمریکایی و انگلیسی کرد که به آبهای ایران تجاوز کرده بودند.
***
در دوران اخیر، نقش نیروهای دریایی از حضور تکاوران دریایی در جنگها تا پشتیبانی دریایی را شامل میشود. نمونه این موضوع را میتوان حملات دریایی روسیه به تکفیریهای تروریست در خاک سوریه و حملات دریایی آمریکا به پایگاه ارتش سوریه در استان حمص برشمرد. این شکل از حملات نشان میدهد که در دوران کنونی، نقش سلاحهای دریایی در معادلات استراتژیک بسیار مهمتر از گذشته است.
تحقیق و ترجمه: محمدجواد مهدیزاده