در زمانی که این شماره از مجله فکه (۲۰۱) به زیور طبع آراسته و حالا منتشر شده است، ۴۱ سال از عمر انقلاب اسلامی ایران، نخستین انقلاب پیروز و به ثمر رسیده تاریخ شیعیان گذشته و این فراز مهم تاریخ اسلام در پنجمین دهه خود قرار گرفته است. انقلابی که در عمر خود فرازونشیبهایی داشته و از گردنههای بس خوفناکی گذشته و توفانها و سیلابهایی را پشت سر نهاده است و به کوری چشم بدخواهان، جوانی را گذرانده و در آستانه میانسالی است. سرگذشت انقلاب اسلامی ایران که هر روزِ آن به اندازه عمر یک ملت گذشته دستخوش جریانها و اتفاقات و رویدادهایی بوده که هرکدام به اندازه مثنوی هفتاد من کاغذ سخن در کنه ذات خود دارند. داستانهایی که هرکدام جای بسی تحلیل دارند و تبیینشان به کرسیهای اختصاصی در کالجها نیازمند است. اما آنچه در ماهنامه فکه به شما پیشکش میشود خلاصه نقل داستانهای این انقلاب است. داستانهایی خواندنی که تجدید خاطرهای است برای گذشتگان، بازخوانی است برای نسل حاضر و میراثی است برای آیندگان. شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه از ایران تبعید و قانون کشف حجاب، شش سال پس از تصویب، خودبهخود لغو شد. با اعتراض گسترده علما و مبلغان دین به جبر فرهنگی رضاشاه، محمدرضاشاه تصمیم گرفت زنان در داشتن حجاب آزاد گذاشته شوند، اما روشی جدید در استراتژی فرهنگی اتخاذ کند. تبلیغات فرهنگی راهکار جدید رژیم پهلوی و در واقع حامیانش در پروژه استعمار نو بود. تبلیغات ابزار جدیدی بود که به صورت خزنده ذائقه آحاد مردم ایران را به سمت فرهنگ غرب تغییر میداد. تغییر در نحوه خوردن و تحول در نحوه پوشش و حتی دگرگونی در اندیشیدن، راهبردهای دنیای غرب برای انفصال مردم ایران از دین اسلام بود. برنامههای تلویزیون، فیلمهای سینمایی وارداتی، کتابها، روزنامهها و مجلات، همه برای تهاجم فرهنگی بر مردم ایران اجماع کرده بودند. فرهنگی که نه با مولفههای ملی ایرانیان میخواند، نه با ارزشهای دینی. مجله زن روز آنقدر در سیر دادن زنان به فرهنگ غرب و رواج برهنگی افراط داشت که مرتضی مطهری استاد دانشکده علوم معقول و منقول دانشگاه تهران مجله زن روز را «مجله زن شب» خطاب کرد. علما و مبلغان دین دست پهلوی را خوانده بودند. از اینرو آنها نیز ابزار تبلیغ را برای مبارزه علیه تبلیغ فرهنگ بیگانه برگزیدند. منبر؛ رسانهای که میتوانست تریبون مجلس یا تریبون دانشگاه باشد.
دهه ۴۰ و ۵۰ عرصه تاختوتاز فرهنگی مبلغان مذهبی علیه پهلوی دوم بود، اما ابزارهای رژیم هم که متوجه خطر چیره شدن مذهب بر تلاشهای خود میشد کم نبودند. شورای فرهنگی سلطنت، اداره هنرهای زیبا و اداره کل انتشارات و تبلیغات را برای مقابله با دستگاه روحانیت خاصه اعلامیههای امام خمینی
(ره) که مدام از نجف مردم خوابزده ایران را بیدار میکرد، تشکیل داد. جشن هنر شیراز اولین خروجی فرهنگی این شورا بود که توسط فرح مدیریت میشد. نمایش برهنگی در تئاترهای این جشن و تلاش برای فراگیر کردنش در همه ایران، حتی داد ساواک را هم درآورد. عبارت تهاجم فرهنگی نخستینبار در گزارش ساواک به چشم خورد. ساواک در گزارش مهر ۱۳۵۶ خود از تبعات امنیتی افراط در تبلیغ فرهنگ غرب هشدار داد. در کنار ساواک، حتی برخی مطبوعات هم به رویه پیش گرفته شده هشدار دادند.
هشدارها ثمری نداشت و مردم مسلمان ایران که از اوضاع فرهنگی رژیم پهلوی به ستوه آمده بودند مقاله تحمیلی شاه به روزنامه اطلاعات را بهانه قرار دادند و پس از قیام ۱۹ دی ۵۶ در سلسله چهلمها، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. امام خمینی به عنوان بنیانگذار انقلاب، در سخنرانیاش در ۱۲ بهمن ۵۷ در بهشتزهرا، مبلغان مذهبی را به هدایت جامعه مسلمان ایران فراخواند. معمار انقلاب، مهمترین رکن انقلاب را تبلیغات اسلامی دانست و در نخستین سال انقلاب، از شورای انقلاب خواست که برای موضوع فرهنگ تدبیری بیندیشد.
از سال ۱۳۵۸ نهادهای مختلفی برای تبلیغ فرهنگ اسلام به وجود آمدند که میتوان به شورایعالی تبلیغات اسلامی، واحد تبلیغات حزب جمهوری اسلامی و دفتر تبلیغات قم اشاره کرد. با پیروزی ابوالحسن بنیصدر در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری در بهمن ۱۳۵۸، منافقین هم فعالیت تبلیغیشان را منسجم کردند. همانطور که حزب توده، چریکهای فدایی خلق و سایر گروهها و احزاب برنامه تبلیغاتی برای جذب مردم داشتند. اعضای سازمان در پاستور، دفتر هماهنگی رئیسجمهور تشکیل دادند و فعالیتهایشان، اعضای شورای انقلاب را به هماهنگی و انسجام تبلیغات وادار کرد. تا این که پنجم اسفند ۱۳۵۹ شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با موافقت امام و به وسیله آقایان بهشتی، جنتی، مهدویکنی، سیدحسین موسویتبریزی و باهنر تاسیس شد.
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی فعالیتهای موثری در تبلیغ اسلام ناب داشت که میتوان به تشکیل ستاد بزرگداشت دهه فجر، انتشار روزنامه تهرانتایمز و اعزام مبلغ به خارج از کشور اشاره کرد. روزنامه تهرانتایمز در اردیبهشت ۵۸ توسط آیتالله بهشتی با تغییر روزنامه تهرانژورنال به موسسه اطلاعات شکل گرفته بود. روزنامه تهرانتایمز بازوی تبلیغی انقلاب در خارج از کشور بود که سال ۵۹ زیر نظر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی قرار گرفت. شورا به غیر از روزنامه تهرانتایمز دایره انتشارات را گسترش داد و انتشارات امیرکبیر را با ۳۰ سال سابقه خریداری کرد.
حوزه هنری، حوزه دیگر فعالیت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و در واقع همان کانون نهضت فرهنگی اسلامی بود که مرحوم طاهره صفارزاده آن را در سال ۵۷ تشکیل داد. کانونی که به حوزه اندیشه و هنر اسلامی تغییر کرد و بعدا در اول تیر ۶۰ با تغییراتی در مدیریت شورا، با عنوان حوزه هنری زیرمجموعه شورا قرار گرفت. محمدعلی زم نخستین مدیر حوزه هنری، دامنه فعالیتهای حوزه را توسعه داد و چهرههای فرهنگی چون قیصر امینپور، سلمان هراتی، محمدرضا آغاسی و سپیده کاشانی را وارد حوزه کرد. حتی سیدمرتضی آوینی هم که مسئولیت گروه تلویزیونی روایت فتح را بر عهده داشت، مجله سوره را در مجموعه حوزه هنری منتشر کرد. حوزه هنری حتی در حوزه سینما هم فعالیت داشت و کارگردانانی چون رسول ملاقلیپور و محسن مخملباف برای آن فیلم میساختند. از این کارگردانان آثار زیادی بیرون آمد. آثار ملاقلیپور معمولا فیلمهای پرفروش سال میشدند و آثار مخملباف بیشتر مورد اقبال روشنفکران قرار میگرفتند.
شورای تبلیغات اسلامی وظایف دیگری نیز داشت که میتوان به برگزاری راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز جهانی قدس، انسجام گروههای سرود و تئاتر در کانونهای فرهنگی و برنامههای فرهنگی دفاع مقدس اشاره کرد. شورای تبلیغات اسلامی در نهایت به دلیل گستردگی فعالیت، در ۱۴ فروردین ۶۸ به سازمان تبلیغات اسلامی تبدیل شد و احمد جنتی به دلیل کارنامه موفق در ریاست شورا، توسط امام خمینی
(ره) به ریاست سازمان تبلیغات اسلامی منصوب شد.
نویسنده: محمد گرشاسبی