درخواست آمریکا مبنی بر مصونیت اتباعش در ایران به سال ۱۳۳۸ برمی
گردد. درخواستی که درنهایت، اسفند ۱۳۴۱ و در دوران نخست
وزیری اسدالله علم، پس از پافشاری دولت آمریکا و اعمال فشار سیاسی با بخشی از آن موافقت شد. بر این اساس قرار شد فقط مستشاران عالی
رتبه
ای که دارای گذرنامه دیپلماتیک بودند، از این مصونیت برخوردار شوند؛ اما تصویب رسمی
این لایحه تا پایان دوره نخست
وزیری علم مسکوت ماند. با روی کار آمدن حسن
علی منصور، امید آمریکایی
ها برای تصویب قطعی این لایحه و اجرایی شدن آن قوت بیش
تری گرفت.
منصور در پاسخ به این درخواست به ایالات
متحده اعلام کرد که درخواست
شان در مهر ۱۳۴۲ در هیئت وزیران تصویب شده است و
یادآور شد هنگام تقدیم لایحه قرارداد وین به دو مجلس سنا و ملی، پیشنهاد آنان نیز ضمیمه خواهد شد. «پیمان وین» قراردادی بین
المللی درباره
روابط و مزایا و مصونیت
های نمایندگان سیاسی در کشورهای مختلف است که به امضای همه کشورها و دولت
های عضو سازمان
ملل رسیده است. در ماده ۲۹ این قرارداد آمده است، شخص مأمور سیاسی مصون است و نمی
توان او را به هیچ عنوان توقیف و بازداشت کرد و ماده ۳۱ آن صراحت دارد که مأمور سیاسی در کشور پذیرنده از مصونیت تعقیب جزایی برخوردار است و از مصونیت دعاوی مدنی و اداری نیز بهره
مند است.
لایحه قرارداد وین خرداد ۱۳۴۳ به تصویب نمایندگان سنا رسید، اما ماده واحده مورد پیشنهاد آمریکا در آن جلسه مطرح نشد. به همین خاطر منصور مرداد ۱۳۴۳ بی
توجه به تعطیلات تابستانی مجلس سنا، تقاضای تشکیل جلسه فوق
العاده کرد. پس از صحبت
های شریف امامی
و حسن
علی منصور و احمد میرفندرسکی معاون وزیر خارجه مبنی بر تاثیر مثبت تصویب این لایحه در رابطه سیاسی ایران و آمریکا و بی
ضرر بودن و عادی بودن این درخواست، نمایندگان به فوریت لایحه رای دادند و پس از بحث کوتاهی بلافاصله لایحه را تصویب کرده و برای ادامه کار به مجلس شورای ملی فرستادند. دو ماه بعد، لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی با ۷۴ رای موافق و ۶۱ رای مخالف به تصویب نهایی رسید؛ اما کار به این
جا ختم نشد. آمریکایی
ها به مصونیت مستشاران عالی
رتبه خود بسنده نکرده و خواهان گسترش این قانون به غیرنظامیان و بستگان آنان نیز بودند. حسن
علی منصور متن اظهارات خود را در مجلس سنا دستکاری کرد و آن را مطابق میل اربابان آمریکایی خود تغییر داد. قدم بعدی آمریکایی
ها درخواست صدور کارت مصونیت بود که آن هم بی
چون و چرا انجام شد.
انتشار سربسته
تصویب کاپیتولاسیون
ماجرای تصویب مصونیت قضایی آمریکایی
ها در مجلس سنا و شورای ملی در سکوت و بایکوت خبری انجام شد. مطبوعات کشور و حتی روزنامه
رسمی
مجلس شورای ملی به بهانه نقص فنی و خرابی چاپ
خانه، این خبر را منتشر نکردند. فقط گزارش کوتاهی در برخی روزنامه
های هم
سو با رژیم منتشر شد که آن هم خیلی گذرا و مبهم بود و به زوایا و ابعاد این لایحه نپرداخته بودند. امام خمینی
(ره) پس از اطلاع کامل از متن کاپیتولاسیون مقابل آن ایستادند و اعتراض خود را نسبت به تصویب این لایحه حقارت
آمیز اعلام کردند. ایشان در قدم اول مراجع و علمای قم را به جلسه هفتگی فراخواندند. بنا به گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور این جلسه در روز دوم آبان با حضور امام خمینی
(ره)، سیدشهاب
الدین مرعشی
نجفی، میرزاهاشم آملی، مرتضی حائری
یزدی و سیدمحمدحسین طباطبایی تشکیل شد.
در این جلسه بعد از صحبت درباره
چگونگی واکنش در برابر قانون کاپیتولاسیون، حضرت امام اعلام کردند در روز میلاد حضرت زهرا
(س) در خانه خودشان سخنرانی خواهند کرد. از طرف دیگر امام خمینی
(ره) با ارسال نامه به علمای طراز اول دیگر شهرها آن
ها را نسبت به تبعات اجرای این لایحه آگاه کردند.
پس از آگاهی مردم، جمعیت زیادی برای شنیدن سخنان امام خمینی
(ره) راهی قم شدند. از آن
جا که این جریان در آستانه انتخابات ریاست
جمهوری آمریکا بود حساسیت رژیم نسبت به موضع
گیری حضرت امام در برابر آمریکا دوچندان شده بود. به همین خاطر نماینده
ای از طرف محمدرضا پهلوی برای گفت
و
گو با امام راهی قم شد. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت و او با سیدمصطفی خمینی گفت
و
گو و دیدار کرد و تبعات حمله به آمریکا را به ایشان
یادآور شد.
امام خمینی
(ره) بی
توجه به پیام و توصیه پهلوی، ساعت هشت و سی دقیقه چهارم آبان ۱۳۴۳، در بیت خود واقع در
یخچال
قاضی، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ ماندگار شد.
امام خمینی
(ره) پس از نام خدا، سخنان خود را با آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ» آغاز کردند و در ادامه گفتند «من تاثرات قلبی خودم را نمی
توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است... با تاثرات قلبی روزشماری می
کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کرده
اند... ما را فروختند، استقلال ما را فروختند... عزت ما پای
کوب شد، عظمت ایران از بین رفت... قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون ما را ملحق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی
آمریکا با خانواده
های
شان، با کارمندهای فنی
شان، با کارمندان اداری
شان، با خدمه
شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند. اگر
یک خادم آمریکایی، اگر
یک آشپز آمریکایی مرجع
تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد. دادگاه
های ایران حق ندارند محاکمه کنند. بازپرسی کنند. باید برود آمریکا، آنجا در آمریکا، ارباب
ها تکلیف را معین کنند. دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب
نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با
یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفس
شان در نیامد. در این چند روز این تصویب
نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت
هایی کردند. مخالفت
هایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت
هایی کردند، صحبت
هایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگ
های آمریکا پست
تر کردند... ما با این مصیبت چه بکنیم؟! روحانیون با این مطالب چه بکنند؟! به کجا پناه ببرند عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟! کاپیتولاسیون مخالف رای ملت است. سایر ممالک خیال می
کنند که این ملت ایران است که این
قدر خودش را پست کرده است، نمی
دانند این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مجلس است که هیچ ارتباطی به ملت ندارد.
آقا من اعلام خطر می
کنم.
ای ارتش ایران! من اعلام خطر می
کنم
. ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می
کنم. ای بازرگانان! من اعلام خطر می
کنم.
ای علمای ایران!
ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می
کنم.
ای فضلا!
ای طلاب!
ای مراجع!
ای آقایان!
ای نجف!
ای قم!
ای مشهد!
ای تهران!
ای شیراز! من اعلام خطر می
کنم. معلوم می
شود زیر پرده چیزهایی است و ما نمی
دانیم. در مجلس گفتند نگذارید پرده
ها بالا برود؛ معلوم می
شود برای ما خواب
ها دیده
اند. از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی
دانم از اسارت بدتر چه از ذلت بدتر چه؟ چه می
خواهند با ما بکنند. چه خیالی دارند اینها... آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا این
قدر عربده می
کشید؟ پس چرا این
قدر دم از ترقی می
زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از ارباب
ها بالاترشان می
کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می
کنید؟ اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندان
شان عمل می
کنند شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکاییست پس بگویید، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت.
به داد اسلام برسید.
ای سران اسلام به داد اسلام برسید.
ای علمای نجف به داد اسلام برسید.
ای علمای قم به داد اسلام برسید،... ما را به آمریکا فروختند.»
امام خمینی
(ره) در ادامه به شدت به آمریکا، اسرائیل، انگلیس و شوروی حمله کردند و همه گرفتاری
های ایران را از آمریکا و اسرائیل و عوامل داخلی آن
ها دانستند و به علما و مراجع تقلید ایران و نجف، ارتش و رؤسای کشورهای اسلامی
درباره
ازدست رفتن حیثیت و استقلال ایران اعلام خطر کردند و فرمودند «آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند. این وزرا هم از آمریکا هستند. همه تعیین آنهاست؛ اگر نیستند چرا نمی
ایستند در مقابل، داد بزنند؟... علما موظفند ملت را آگاه کنند. ملت موظف است که در این امر به مجلس اعتراض کند. به دولت اعتراض کند که چرا
یک هم
چنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما، بنده شما هستیم؟ خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد. به اسلام خیانت کرد. به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند. آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند. این پیرمردها، وکلای مجلس شورا آنهایی که رای دادند خیانت کردند به این مملکت.»
با سخنان و اطلاعیه امام خمینی
(ره) علیه کاپیتولاسیون، موج جدیدی از خشم و نفرت و اعتراض علیه رژیم پهلوی شکل گرفت. علما و روحانیان شهرستان
ها با همراهی مردم طی نامه
ها و طومارها، خواستار لغو فوری کاپیتولاسیون شدند.
مخالفت امام
(ره) با کاپیتولاسیون برمبنای
یک قاعده
فقهی
تا پیش از آن حیطه فقه محدود به حوزه شخصی،
احکام و عبادات می
شد؛ اما تلقی سیاسی امام خمینی از قواعد فقهی،
زمینه
ساز ورود قواعد فقهی به عرصه مسایل سیاسی شد. «قاعده نفی سبیل»
یکی از قواعد فقهی است که امام خمینی به
وسیله آن نخستین مخالفت
های خود را با نفوذ روزافزون کشورهای غربی به
ویژه آمریکا در ایران و زوال استقلال سیاسی اعلام کردند. بر مبنای این قاعده هرگونه سلطه کفار بر مسلمین جواز شرعی ندارد و خداوند راه چنین سلطه
ای را مسدود ساخته است. امام خمینی،
با ارائه قرائتی سیاسی از این قاعده فقهی،
به چگونگی کاربرد آن در زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان پرداختند. از نظر امام خمینی شرف اسلام و عزت آن و علت اصلی و تامه
صدور این قاعده است؛ به
علاوه از آن
جا که خداوند در قرآن عزت را مخصوص خدا و پیامبر و مؤمنانش قرار داده است ممکن نیست حکمی
را تشریع کند که سبب علو کافران بر مسلمانان باشد.
امام خمینی در بیانات و اعلامیه
های خود خواستار خروج از سیطره کافران به هر وسیله ممکن بودند و اعتقاد داشتند سلطه آمریکا بر ایران، امر محتوم و تقدیر الهی نیست تا تسلیم شدن در برابر آن واجب باشد، بلکه رضایت دادن به این لطمه و ذلت،
ظلم است.
واکنش رژیم پهلوی به موضع
گیری امام خمینی
(ره) حسن
علی منصور، نخست
وزیر وقت، در واکنش به سخنرانی و اعلامیه امام خمینی
(ره) با توجیه تصویب لایحه و سابقه
داربودن این عمل در کشورهای همسایه، از مخالفت با آن اظهار تأسف کرد و مخالفت با آن را پایین آوردن
شأن مملکت دانست و مخالفان را جزو ستون پنجم دشمن معرفی کرد. برخی از مجله
های وابسته به رژیم نیز به توجیه لایحه پرداختند. رژیم پهلوی از ترس بازتاب افشاگری
های امام خمینی
(ره)، مصمم شد ایشان را بازداشت و از ایران تبعید کند.
در شب سیزدهم آبان ۱۳۴۳ ماموران رژیم به خانه امام خمینی
(ره) حمله و ایشان را بازداشت کردند و بلافاصله به ترکیه تبعید کردند.
ساواک صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳، طی اطلاعیه
ای ضمن تشریح علت تبعید ایشان، اقدامات امام خمینی
(ره) را علیه امنیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور دانست. تبعید امام نه تنها موج مخالفت مردمی
با این لایحه ننگین را آرام نکرد، بلکه خشم و نفرت عمومی
علیه حکومت خودفروخته
پهلوی بروز بیش
تری پیدا کرد. کم
تر از سه ماه بعد، حسن
علی منصور به عنوان داعیه
دار اصلی لایحه کاپیتولاسیون، اول بهمن ۱۳۴۳ روبه
روی درب ورودی مجلس شورای ملی با گلوله محمد بخارایی از اعضای هیئت
های مؤتلفه اسلامی
ترور شد تا رژیم بداند مردم از خیانت
کنندگان به تمامیت ارضی وطن
شان ساده نخواهند گذشت.
لغو رسمی
کاپیتولاسیون
از زمان تصویب لایحه کاپیتولاسیون تا پیروزی انقلاب اسلامی، در
یک دوره 14
ساله، قانون منحوس کاپیتولاسیون، ترسیم
کننده ماهیت واقعی روابط آمریکا و ایران بود. در سایه این قانون، رابطه دو کشور همان
طور بود که حضرت امام
(ره) در پیام چهارم آبان ۱۳۴۳ پیش
بینی کرده بود. شاید بتوان گفت استمرار کاپیتولاسیون در ایران،
یکی از زمینه
های پیدایش مخالفت با رژیم پهلوی و به ثمر رسیدن نهضت امام خمینی
(ره) بود. پس از پیروزی انقلاب، بنا به پیشنهاد دولت
موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون کاپیتولاسیون در ۲۳/۲/۱۳۵۸ به طور رسمی
لغو شد. شش ماه بعد در سال
روز تبعید امام خمینی
(ره) به ترکیه، دانش
جویان مسلمانِ پیرو خط امام، سفارت
خانه آمریکا را تصرف کردند. این رویداد که با پشتیبانی امام خمینی
(ره) از آن، انقلاب دوم و انقلاب بزرگ
تر از انقلاب اول نام گرفت، ابهت پوشالی آمریکا را در جهان درهم شکست.
نویسنده: زینبسادات سیداحمدی