اشاره: گفتوگو درباره رهبران جنبشهای آزادیبخش ملی و اسلامی و ابعاد مبارزات خستگیناپذیرشان و اهمیت نقش آنها در سازندگی و شكلدهی جوامع انسانی، رنگ و طعم خاصی دارد. بهخصوص وقتی بخواهیم عظمت قدمهایشان را در غالب کلماتی با حجم محدود بگنجانیم.
از جمله این شخصیتهای ارزنده، شهید بزرگوار «شیخ راغب حرب» معروف به «شیخ الشهدای لبنان» است. شهیدی که از نامش هم میتوان شور و رغبتی را که برای مبارزه با متجاوزان و جهاد در راه خدا داشت، فهمید؛ او که مردی از دیار جبل عامل بود و سالها در حوزه نجف زحمت کشیده و با شاگردی در محضر استادانی بزرگ، به چشمههایی از دریای بیکران معارف اهل بیت(ع) دست یافته بود. شیخ راغب از شاگردان وفادار انقلاب اسلامی بود که خطمشی مبارزاتی خويش را از مكتب روحبخش امامخمينی
(ره) الهام گرفت. وی از اولین روحانیان مبارز و مجاهد لبنانی است که با دلاوری و شهامت توانست اهالی جنوب لبنان را در برابر حملات اسرائیل غاصب متحد کند و همچنین از بنیانگذاران حزبالله لبنان بود که سرانجام در ۲۷ بهمنماه ۱۳۶۳ مصادف با ۱۶ فوریه ۱۹۸۴ توسط سربازان رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. آنچه میخوانید گذری است اجمالی بر زندگی پرثمر این شهید عزیز.
راغب حرب در سال ۱۳۳۰ شمسی در روستای جبشیت به دنیا آمد. پدرش کشاورز متدینی بود که با افراد مذهبی از جمله آیتالله محمدمهدی شمسالدین و سیدمحمدحسین فضلالله ارتباط داشت. از کودکی با طعم تلخ اشغال و ستمگری آشنا شد و شعلههای مبارزه با استعمار در او شکل گرفت.
در طی هشت سال، دروس مدرسه را خواند و سپس به خاطر علاقهاش به علوم دینی، در حوزه علمیه «المعهد الشرعی الاسلامی» بیروت که توسط علامه محمدحسین فضلالله تأسیس شده بود، طلبه شد.
راغب از نخستین طلاب این مدرسه بود و افکار علمی و روحیه جهادی شیخ فضلالله تأثیر زیادی بر او که حالا جوان هجده سالهای شده بود، داشت. سرانجام علاقه وافر وی به علمآموزی باعث شد تا پس از دو سال بهرهگیری از محضر استاد فضلالله، عازم تحصیل در نجف شود؛ شهری که آن روزها پر بود از اساتیدی که علم را با عمل درس میدادند.
سه سال زندگی در چنین فضایی از او انسانی چند بعدی ساخت. حالا علاوه بر علمآموزی و تعالی در اخلاق و عرفان، با مشاهده ظلم و ستم مزدوران رژیم بعث، در آرمان و هدف خود که آزادی تمام کشورهای اسلامی بود، مصممتر شد.
بنابراین با امید آزادی لبنان از زیر فرهنگ نابودکننده غرب، عزم وطن کرد، به روستای خود جبشیت رفت و بساط تعلیم و تبلیغ را در مسجد پهن کرد. نماز جمعه را بر پا کرد و در طی چهار سال به تدریج توانست مردم را با آداب اسلام آشنا کند. در این چهار سال، اصلاح و تربیت مردم را در خلال مواعظ، خطبهها، دروس و نماز ادامه داد تا توانست جمعیت را یکرنگ کند.
آغاز مبارزات در جنوب لبنان حالا او یكی از روحانیان شجاع و مبارز جنوب لبنان و سرشناس در روستای جبشیت شهرستان نبطیه بود. انقلاب اسلامی ایران پیروز شده و آوازهاش به گوش جهانیان رسیده بود. شیخ راغب حرب به همراه چند عالم دیگر لبنانی برای شرکت در کنفرانس مستضعفان که در نیمه شعبان سال ۶۰ در تهران برگزار میشد، به ایران سفر کرد و مشغول دیدار با مسئولان بود که خبر حمله اسرائیل به جنوب لبنان رسید.
اسرائیلیها از ساماندهی آوارگان فلسطینی در لبنان به خشم آمده و تهاجمی همهجانبه در پیش گرفته بودند. در عرض چند روز، اسرائیل نیمی از لبنان را تصرف کرد. شیخ راغب با شنیدن این خبر، به سرعت خودش را به جنوب لبنان رساند و مردم را به جهاد دعوت کرد و احکام جهاد را برایشان توضیح داد. در واقع این اولین باری بود که مردم به صورت منجسم به مقاومت برمیخواستند و همین سبب نگرانی اسرائیل و تشکیل جلساتی برای کنترل لبنان شد.
این آغاز مبارزة رسمی شیخ راغب بر ضد صهیونیستها بود، اما مشکل عمدهای سر راه وجود داشت. مشکل از آن قرار بود كه شیعیان جنوب لبنان به خاطر رفتار نادرست و ناپسند برخی گروههای مسلح فلسطینی در مدت حضورشان در جنوب لبنان، ذهنیت منفی به چنین گروههایی داشتند. تا جایی كه وقتی ارتش اسرائیل به جنوب لبنان حمله كرد و آن را به اشغال درآورد، در ابتدا مردم استقبال کرده و احساس كردند از این طریق از شر گروههای مسلح و شبهنظامیان فلسطینی راحت میشوند.
بنابراین علاوه بر مبارزه، نیاز به انجام یک جهاد فرهنگی گسترده بود تا مردم نسبت به خطر دراز مدت اشغالگران صهیونیست آگاه شوند و بفهمند كه اسرائیلیها به كمك شیعیان نیامدهاند. اولین قدم شیخ راغب حرب در این مسیر این بود كه مردم را نسبت به خطر اسرائیلیها آگاه كند. پس با محافل مذهبی و اجتماعی و فرهنگی جنوب لبنان ارتباط گستردهای برقرار کرد و در مناسبات گوناگون به سخنرانی پرداخت.
او همواره میگفت: میل ندارم نخبگان روشنفکر به وجود بیاورم. میخواهم نسل مسلمانان جدید و وظیفهشناسی تربیت کنم که به سنتهای اجتماعی آگاهی داشته باشند.
تلاش برای شكلگیری هستههای اولیه مقاومت اسلامی او همیشه با هماهنگی و همفكری سایر فعالان و روحانیان مبارز لبنان حرکت میكرد. به موازات این تلاشها، در بحث مقاومت نیز تأثیرگذار بود و در زمینه شكلگیری هستههای اولیه مقاومت اسلامی نقش فعال داشت. سعی میکرد جوانان مستعد و فداكار جنوب لبنان را شناسایی و به منطقه بقاع اعزام کند تا به هستههای اولیه مقاومت بپیوندند.
شاید بتوان گفت يكی از مهمترين و برجستهترين ابعاد وجودی شهید راغب حرب، همين كادرسازی و تربيت هستههای اوليه و آگاه مقاومت است كه در مراحل بعدی، درخت تنومند مقاومت اسلامی را بارور كرد. او با تربيت نسلی آگاه توانست با كمك ساير همرزمانش در جبهههای گوناگون مقاومت در برابر اشغالگران و سازشكاران و احزاب سكولار در مقطع حساسی از تاريخ لبنان، عظمتهای بینظير و تاريخی برای مسلمانان آن كشور رقم زند که آثارش تا به امروز باقی است.
حمایت از انقلاب اسلامی و بیعت با امام خمینی(ره) شیخ راغب پس از ساماندهی نیروهای خودجوش مردمی به ایران آمد و با امام خمینی
(ره) دیدار کرد. او درباره این دیدار میگوید: الحمدالله از راهنماییهای ایشان بهرهمند شدم. امام خمینی
(ره) مرجع دینی ما محسوب میشود و چون او را نایب امام مهدی
(عج) میدانیم، ملتزم به اجرای امر و نهی ایشان هستیم.
او پیش از این هم با اعلام «حرکه المحرومین» از سوی امام موسی صدر، همکاری خود را با ایشان آغاز کرده بود. بهطور خلاصه میتوان گفت که شیخ راغب تریبون حسینیه جبشیت و سایر تریبونهای منطقه را به مراکز تبلیغ برای انقلاب اسلامی تبدیل کرده بود. با ارائه دیدگاهها و موضعگیریهای برجسته و آشکار و صادقانه، با یأس و ناامیدی و مخدوش کردن انقلاب و رهبری آن مبارزه میکرد، پیروزیهای رزمندگان در جبهههای جنگ را مانند پیروزیهای مسلمانان صدر اسلام توصیف میکرد، همیشه سعی داشت از اخبار و رویدادهای روزانه ایران آگاه شود و آنچه را که میشنید و دریافت میکرد به مردم منتقل میساخت. او ایرانیها را مردمی خستگیناپذیر و شجاع میدانست که هیچگاه از موضع اصولی خود عقبنشینی نمیکنند و همیشه میگفت «این انقلاب زیر سایه خدا برپا شده و شکل گرفته است»
. شیخ راغب حرب همچنین امام خمینی
(ره) را «امیر مسلمانان» مینامید و در یکی از خطبههای نماز جمعه جبشیت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایراد کرد گفت: من از تریبون این حسینیه حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام میکنم و با امام خمینی
(ره) امیر مسلمانان بیعت میکنم.
شیخ راغب حرب معتقد بود که امام خمینی
(ره) آرزو و آرمان مسلمانان را در زمینه برپایی حکومت اسلامی برآورده ساخته است و جمهوری اسلامی ایران نخستین گام برای تحقق حکومت یکپارچه اسلامی است که همه کشورهای اسلامی را آزاد و متحد خواهد ساخت. او همیشه تأکید میکرد که ما بخشی از ایران و ایران بخشی از ماست. او با رسانههای مزدور که واقعیتها را وارونه جلوه میدادند مبارزه میکرد.
به هرحال شهید شیخ راغب همه امکانات و تواناییها و موهبتهای فکری خود را در راه نصرت انقلاب اسلامی به کار گرفت، از مواضع عادلانه آن به شدت دفاع کرد و پیوسته از دشمنان انقلاب اسلامی بیزاری جست، خواه دشمنان خارجی بودند یا رژیمهای منطقه یا احزاب و گروهکهای مخالف داخلی که همیشه آنان را مورد سرزنش و نکوهش قرار میداد. با صراحت و بیپروا نام آنها را میبرد بدون این که از کسی یا از چیزی بترسد. شیخ راغب عقیده داشت انقلاب اسلامی ثمره جهاد مؤمنان و ثمره خون اولیا و صالحان و تجسم آرمان مستضعفان و محرومان است و باید به آن ارج نهاد و در حفظ و تقویت آن کوشا بود
. او در یکی از سخنرانیهایش گفت: به مردم میگویم هر کسی که بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد نادان و ناآگاه مرده است... من نمیخواهم درباره یک نظریه و یا یک طرز فکر صحبت کنم. وقت آن رسیده که ببینیم حدود خدا کجاست… این است حدود خدا… رهبر بزرگ ما حضرت مهدی موعود
(عج) و نایب بر حق ایشان امام خمینی
(ره) است. کسی که با این مرد بیعت نکند، راه هدایت را گم کرده است. ما تا زمانی با ولایت فقیه بیعت میکنیم که بر اساس دین خدا و خط پیامبر حرکت کند. این دیدگاه شخصی نیست بلکه دیدگاه اسلام است... .
اسارت و شهادت شیخ راغب حرب شیخالشهدای مقاومت اسلامی، تمامی این سالها را به طور موازی در دو محور فرهنگ و جهاد تلاش کرد و تاثیر بسزایی در ایجاد روحیه مقاومت و مبارزه با صهیونیست در مردم منطقه داشت. نظامیان صهیونیست و مزدوران محلیشان هم همیشه فعالیتهای او را زیر نظر داشتند و بالاخره برای سرکوب حرکتهای آزادیخواهانة مردم جنوب لبنان، اولین بار او را در اسفند سال ۱۳۶۱ بازداشت كردند. مردم در واكنش به دستگیری او تظاهرات و اعتصابات گستردهای به راه انداختند. اسرائیلیها هم احساس كردند اگر اسارت شیخ راغب را ادامه دهند، ممکن است این اعتراضات به قیام تبدیل شود. به همین دلیل چند ماه بعد ناچار شدند او را آزاد كنند. او پس از آزادی همچنان با انگیزهای دو چندان به مبارزات خستگیناپذیرش ادامه داد تا جایی که خطری جدی برای صهیونیست به شمار آمد.
آنها كه پیامد دستگیری شیخ راغب حرب را دیده بودند، سعی كردند او را در غالب یك اقدام تروریستی توسط مزدوران محلیشان به شهادت برسانند تا مردم نتوانند واكنش تندی به اسرائیلیها نشان دهند. بنابراین وی را در روز پنجشنبه، ۲۷ بهمن ماه ۱۳۶۲، مصادف با ۱۶ فوریه ۱۹۸۴، در حالی که از مسجد عازم منزلش بود با رگبار مسلسل به شهادت رساندند.
شاید از حضور تا شهادت شیخالشهدای لبنان به عنوان یك شخصیت و رهبر مقاومت اسلامی بیشتر از یك سال و شش ماه طول نكشید، اما حضورش در تمام این مدت در گسترش آگاهی شیعیان جنوب لبنان و تشكیل هستههای مقاومت، بسیار تأثیرگذار بود و آثار تلاشهای خالصانهاش تا به امروز ادامه دارد.
شهید راغب حرب چگونه زيستن و چگونه رفتن را كه همان راه پر افتخار شهادت و برگرفته از مکتب سیدالشهدا
(ع) بود انتخاب کرد و آن را با سرخی خونش به نسلهای مبارز لبنان آموخت.
نویسنده: حمیده بیکوردی