آخرهای دوره مشروطه بود و عرصه، عرصه تاخت و تاز انگلیسیها در آسیا و آفریقا... در آن بلبشوی استبداد و استعمار، صهیونیستها که به لطف بالفور - وزیر صهیونیست امورخارجه انگلستان- قیمومیت کشور استعمار شده فلسطین را به دست آورده بودند، کمکم آماده تشکیل کشور جعلی اسرائیل و دولت یهود میشدند...
چهار سال بعد و در زمان روی کار آوردن رضاشاه توسط روباه پیر، صهیونیستها با کمک سفارت انگستان، شروع به فعالیت روی یهودیان و پیروان دین موسیکلیمالله(ع) کردند. در قدم اول، باید افکار آنها از شریعت حضرت موسی(ع) به نژاد پرستی تغییر مییافت تا انگلیسیها میتوانستند اهدافشان را پی بگیرند. بر همین اساس در روز شنبه ۶ فروردین ۱۳۰۰ حزب «تشکیلات صهیونیست» در ایران اعلام موجودیت کرد. این حزب در همان روز با ارسال نظامنامه خود به وزارت امورخارجه، از مسئولین این وزارتخانه خواست که از تشکیل و گسترش شعبههای این حزب در ایالات و ولایات ایران جلوگیری نشود. در ضمن در یکی از بندهای این نظامنامه درباره اهداف شکلگیری «تشکیلات صهیونیسم» آمده بود: «برقرار نمودن روابط مستقیم و همیشگی با ارض مقدس و تشکیلات صهیونیستها در تمام کشورهای جهان و ایجاد روابط حسنه با دولت متبوعه ایران»۱.
و اینچنین ۴ سال بعد و در روزی که انگلیسیها رضاخانِ سردارسپه را «شاه» کردند، همین حزب «تشکیلات صهیونیست» بیانیه داد و روز به سلطنت رسیدن رضا قُلدر را روز احیای عظمت و اقتدار یهود - بخوانید صهیونیسم- خواند۲. در همین دوره نیز وقتی اولین فیلم فارسی به نام «دختر لر» ساخته شد؛ در تیتراژ پایانی فیلم، چهره رضاشاه در درون ستاره داود نمایش داده شد. همه این حمایتها در حالی بود که صهیونیستها با کمک استعمار انگلستان سالها بعد، یعنی در ۱۹۴۷ میلادی برابر با ۱۳۲۶ شمسی توانستند کشور جعلی اسرائیل را تأسیس کنند.
در تمام سالهای حکومت پهلوی اول و ۶ سال ابتدایی حکومت محمدرضا پهلوی آنقدر جماعت روشنفکر انگلوفیل - وابسته فکری به انگلستان- به نفع صهیونیستها تبلیغات کرده بود که پخش خبر تأسیس اسرائیل، متأسفانه هیچ موج اعتراضی را در ایران ایجاد نکرد.
از آنطرف وقتی آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی که سالها در عراق علیه استعمار انگلستان جنگیده بود، از زندان انگلیسیها آزاد شد و به ایران برگشت و نماینده مجلس شورای ملی شد، در حمایت از فلسطین، مبارزه بیامان خود را با صهیونیستها آغاز کرد. کمی بعد، با تلاش فرهنگی و تبلیغی آیتالله کاشانی و شهید عزیز نواب صفوی، مردم تا حدود زیادی درباره خطر صهیونیسم و تشکیل دولت یهودی در خاک اشغال شده فلسطین آگاه شدند. سپس آیت الله کاشانی تصمیم به برگزاری یک کنگره عظیم اسلامی برای حمایت از مسلمانان فلسطین در تهران گرفت که متأسفانه با کارشکنیهای دکتر مصدق و ملیگراها این کنگره برگزار نشد. ضمن این که اختلاف بر سر مسئله فلسطین و لزوم دشمنی با صهیونیستها، یکی از اصلیترین عوامل فاصله گرفتن آیتالله کاشانی با دکتر مصدق شد۳.
سالها بعد که امام عزیز(ره) نهضت اسلامیاش را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد، به طور دائم درباره دو مطلب به مردم هشدار میداد. یکی خطر استعمار و دیگری خطر صهیونیسم؛ دو خطری که نابودی جهان اسلام و عزت مسلمین را هدف قرار داده بودند. به این شکل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی که حضرت امام، جمعه آخر ماه مبارک رمضان را روز جهانی «قدس» نامید، مردم شعار مرگ بر آمریکا- استعمار نو- و مرگ بر اسرائیل را در کنار هم فریاد میزدند و هنوز هم میزنند. مردم به خوبی میدانستند و همچنان میدانند که استعمارگران غربی از انگلیس و فرانسه گرفته تا آمریکا، یکی از اصلیترین عوامل به یغما رفتن پاره تن اسلام یعنی فلسطین بودند و همین استعمارگران نو همچنان در حال جنگی صریح و عریان با اسلام و مسلمین هستند.
بنابراین ما هرسال در روز جهانی قدس اول فریاد مرگ بر آمریکا و انگلیس سر میدهیم، بعد مرگ بر اسرائیل! فریادی به عمق نفرت از دههها ترکتازی استعمار غربی و صهیونیسم در ایران و بقیه کشورهای اسلامی. فریادی که تا روز آزادی قدس و نابودی کامل اسرائیل امتداد خواهد یافت...
نویسنده: انوشه میرمرعشی
پینوشتها:
۱. روزشمار تاریخ معاصر ایران، از اسفند ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰، حسن فراهانی، جلد اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان ۱۳۸۵، ص ۷۱.
۲. ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی، محمدتقی تقیپور، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار ۱۳۹۰ ، ص ۶۲و۶۳.
۳. روزنامه کیهان، مصاحبه با سیدمحمود کاشانی -فرزند آیت الله کاشانی-، ۲۶ اسفند ۱۳۸۰