۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

فرمانده‌ای که من شناختم

فرمانده‌ای که من شناختم

فرمانده‌ای که من شناختم

جزئیات

حاج‌قاسم سلیمانی از منظر سردار فلا‌ح‌زاده(ابوباقر) جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران/ به بهانه سالروز شهادت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

17 بهمن 1401
حاج‌قاسمی که سردار فلاح‌زاده با اسم جهادی ابوباقر می‌شناسد، چند ویژگی دارد که شخصیت او را برجسته و ماندگار کرده است. در متن زیر نگاهی می‌اندازیم به ویژگی‌های بارز شهید سلیمانی از منظر این فرمانده دفاع مقدس و همراه و همرزم سردار سلیمانی در نبرد سوریه. سردار فلاح‌زاده در ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ به سمت جانشین نیروی قدس سپاه منصوب شد.

توکل
ویژگی اول حاج‌قاسم این بود که اعتقاد عجیبی به توکل و نصرت الهی داشت. هر کسی که عزت، نصرت و پیروزی را از خداوند ببیند، دشمن را حقیر می‌شمارد. به همین دلیل، انگیزه او برای نبرد با دشمنان در جبهه‌های دفاع مقدس و هم‌چنین سوریه و عراق مثال‌زدنی است. او منبع و مرکز انتشار معنویت، انگیزه و اراده بود و این را از خداوند داشت.

عبودیت و رعایت
حاج قاسم سلیمانی و سردار فلاح زادهویژگی دوم حاجی، عبودیت و رعایت بود. او اهل انجام واجبات الهی و رعایت حلال و حرام بود. نامه معروفش به صاحبخانه سوری یکی از مصادیق عینی این رعایت کردن‌ها است. همیشه به فرماندهان و رزمندگان گوشزد می‌کرد حقوق مردم و حقوق الهی را رعایت کنند و خودش عامل به این‌ها بود.
حاجی اهل نماز شب بود. در قرارگاه نصر حلب و قرارگاه ثارالله بوکمال یک ساعت قبل از نماز صبح مشغول نماز شب می‌شد. یک شب در قرارگاه نصر صدای هق‌هق گریه‌اش را شنیدم. در را باز کردم و دیدم در حال قنوت نماز وتر است. این حال را معمولا در موقعیت دیگری هم داشت؛ به محض شنیدن ذکر مصیبت اهل‌بیت و امام حسین و خصوصا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهم مثل باران بهاری اشک می‌ریخت. زیاد اهل دعا و زیارت و قرائت قرآن بود. در هواپیما و بالگرد یا قرآن می‌خواند یا مشغول مطالعه کتاب بود. از زمان، حداکثرِ استفاده را می‏‌کرد. گاهی جلساتی را در هواپیما و بین مسیر برگزار می‏‌کرد.

ولایتمداری
ویژگی دیگرش ولایتمداری بود. خودش را تربیت شده مکتب حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب می‏‌دانست و هیچ کار و ماموریتی را بدون اجازه و موافقت ایشان انجام نمی‏‌داد. یک‌بار در دمشق به من گفت «ملاک برای من اوامر آقاست. غیر از خواسته ایشان هیچ کاری انجام نمی‏‌دهم.»
حاجی مُبلغ ولایت در حوزه نظری و عامل به اوامر ولایت‌فقیه در حوزه عملی بود. این ولایتمداری عملی در وصیتنامه‌اش کاملا روشن است. پیام‌ رهبر عظیم‌الشان انقلاب بعد از شهادت حاجی و گریه در نماز بر ایشان، صحبت‌های‌شان در دیدار با مردم قم و خطبه‏‌های نماز جمعه، نشان از پیوند عملی و ارادت حاج‌قاسم و محبت متقابل حضرت‌آقا دارد.

تواضع با پدر و مادر
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم ایشان احترام به پدر و مادر بود. بارها شاهد بودم که با پدر بزرگوارش تماس تلفنی می‌گرفت و با ناراحتی به ما می‌گفت که همیشه از آن‌ها دور بوده است. در قرارگاه تاکتیکی ثارالله در بوکمال از ایشان سوال کردم «داغ پدر سخت‌تر بود یا مادر؟» حاجی جواب داد «داغ هر دو ولی داغ مادرم سخت‌تر بود.» با اشک برای‌مان تعریف می‌کرد که همیشه دست پدر و مادر و پای مادرش را می‌بوسیده.

مردم‌داری
یکی دیگر از ویژگی‌های حاج‌قاسم، مردم‌داری و مردم‌یاری او بود. دلش آن‌قدر از عشق مردم مسلمان و باایمان پُر بود که در اوج تواضع و فروتنی با آن‌ها برخورد می‌کرد. در حلب شخصا برای تخلیه مردم از شهر کمک می‏‌کرد و خودش با ماشین آن‌ها را جابه‌جا می‏‌کرد. خیلی سفارش می‏‌کرد مردم در آن هوای سرد زمستان، حتما لباس گرم و پتو و لوازم خواب راحت داشته باشند. توصیه و پیگیری جدی به تامین آب، غذا، بهداشت و درمان آن‌ها داشت. در سوریه، بخشی از انرژی‌اش را برای حفاظت، اسکان، تغذیه، بهداشت و درمان مردم اختصاص داده بود. طوری برخورد می‏‌کرد که انگار آن‌ها پدر و مادر و برادران و خواهران و بچه‌های او هستند.
جبهه النصره حلب را محاصره کرده بود و مردم را سپر خودش قرار داده بود. وقتی مردم می‌خواستند از حلب خارج بشوند، حاجی خودش یک وانت دستش بود و پیرمردها و پیرزن‌ها را سوار می‌کرد و می‌رساند به اردوگاه مردمی حلب. برای مردم دلسوزی می‌کرد و می‌گفت «این بندگان خدا، مظلومند.» هیچ ‌وقت آخ‌آخ و وای‌وای گفتنش برای کودکان خردسال و پیرمردها و زنان سالخورده را فراموش نمی‌کنم. تا جایی که می‌توانست، مشکلات مردم را حل می‌کرد.
یک روز از کرمان برگشته بود و خیلی خسته بود. گفت «انگار از زیر غلتک رد شده‌ام.» پرسیدم «چرا؟» گفت «از بس مراجعه‌کننده داشتم. این مردم چشم‌شان به کمک امثال ماست. من هم تا جایی که بتوانم کمک می‌کنم.» رنج مردم، درد و رنج خودش بود. لقب «سردار دل‌ها» واقعی است چون بر قلب‌ها و دل‌ها حکومت می‌کرد.

حاج قاسم سلیمانیتواضع
یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان تواضعی بود که در برابر مجاهدان راه خدا داشت. بارها دیدم که رزمندگان را نوازش می‏‌کرد و دست رزمنده‌های حیدریون، فاطمیون و زینبیون را می‌بوسید. یک‌بار دیدم خم شد تا پای رزمنده‌‏ای را ببوسد که نگذاشت. در آخرین جلسۀ بوکمال برای تشکر و قدردانی از فرماندهان و مسئولان به آ‌ن‌ها گفت «من دست شما را می‌بوسم، پای شما را می‌بوسم که دارید برای خدا جهاد می‌کنید.» و همه زدند زیر گریه. حرف‌هایش ظاهری و تصنعی نبود، قلبی و دلی می‌گفت و اشک بچه‌ها جاری می‌شد.

اخلاص
ویژگی دیگر حاج‌قاسم اخلاص و فروتنی او بود. او در دوران دفاع مقدس یکی از فرماندهان بنام و پرآوازه بود ولی ندیدیم هیچ موقع از خودش حرفی بزند. بنیانگذار تیپ ثارالله و سپس لشکر ثارالله بود که یکی از یگان‌های نام‌آور در دفاع مقدس بود و عملیات‌های والفجر1۰، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر، بدر، والفجر۸، کربلای5 و تعداد ۲۸ عملیات آفندی و ده‌ها عملیات پدافندی موفق را در کارنامه داشت. با این حال، همیشه فرماندهان دیگر و خصوصا شهیدان را برجسته می‌کرد و از بسیجیان گمنام و مردان بی‌نام و نشان سخن می‌گفت.
در جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه تاثیر مستقیم داشت ولی از خودش نمی‏گفت. همیشه از دلاورمردی‌های مجاهدان حزب‌الله و عماد مغنیه و خصوصا سیدحسن نصرالله می‌گفت. حاج‌قاسم در سوریه، عراق، لبنان و جبهه‏‌های افغانستان، یمن، فلسطین اشغالی و کلا جبهه مقاومت، مالک‌اشتر زمان بود ولی هیچ موقع خودش را مطرح نمی‌کرد. حدود چهار دهه جهاد را در گمنامی انجام داد که غیر از خدا و تعدادی از خواص اطلاعی نداشتند. خداوند در این پنج سال آخر او را معرفی کرد. او عزیز و محبوب د‌ل‌ها شد ولی باز در اوج افتادگی و اخلاص رفتار می‌کرد.

عشق به شهید و شهادت
یکی از ویژگی‌های حاج‌قاسم، عشق به شهیدان و ایثارگران بود. هیچ موقع از یاد شهیدان غافل نبود و به خانواده‌های‌شان سرکشی می‌کرد. در اهواز به خانه سردار شهید علی هاشمی رفت و با خانواده، فرزندان و مادر شهید ملاقات کرد که جلسه پرمعنویتی هم بود. بارها در تهران، حلب، دمشق یا در مسیر که بود با خانواده شهیدان کرمان و مدافعان حرم تماس می‏‌گرفت و احوالپرسی می‌کرد. مدام از ایثار خانواده شهیدان و اخلاص آن‌ها دم می‌زد و به یاد آن‌ها می‌سوخت.
روی دیوارهای اتاقش، پله‌ها و راهرو تصاویر تعدادی از شهیدان دفاع مقدس و جبهه مقاومت را نصب کرده بود. هر روز صبح برای‌شان فاتحه قرائت می‌کرد و عکس بعضی از آن‌ها را می‏‌بوسید یا دستش را روی عکس آن‌ها می‏‌مالید و به سر و صورت و سینه خود می‏‌کشید. در اتاق کار و منزلش تصاویر دوستان شهیدش و شهیدان لشکر ثارالله قاب شده بود. همیشه به یاد شهدا بود و در یک کلام، عاشق شهادت بود. چندین مرتبه‌ با او درباره شهادتش صحبت کردیم. یک‌بار گفت «اگر شهادت نصیبم بشود، چقدر خوب می‏‌شود.»

جسارت میدانی
یکی دیگر از ویژگی‌های حاج‌قاسم شجاعت و جسارت میدانی او بود. حاج‌قاسم در دوران دفاع مقدس و در عملیات طریق‌القدس به قلب منطقه عملیاتی هجوم کرد و خودش به‌شدت مجروح شد. در عملیات فتح‌المبین تا ابوقریب پیشروی کرد و مجروح شد. در بیت‌المقدس به قلب دشمن یورش برد. او در والفجر۸ پهنه اروند را طی کرد و همه شاهد حضور دلاورانه او در شدیدترین آتش‌های دریاچه نمک بودند. در کربلای5 در قرارگاه تاکتیکی در غرب کانال پرورش ماهی زیر آتشفشان خمپاره‌، توپخانه و آتش‏ مستقیم دشمن در صد متری خط مقدم بود و تا آخر جنگ این جسارت و شجاعت را ادامه داد.
در سوریه هم در تمام خطوط عملیاتی، هجومی و دفاعی حاضر شد. او در باشکوی حلب مورد هجوم تیرهای مستقیم داعش قرار گرفت. در سابقیه در جنوب حلب ماشین او را به رگبار بستند. در قلعه حلب مورد هجوم تیر قناصه دشمن قرار گرفت. در شمال حماه، انتحاری دشمن در نزدیکش منفجر شد. موشک مسلحین نزدیک او اصابت کرد. اولین نفری بود که با بالگرد وارد حلب شد که در محاصره بود و مورد هجوم ضدهوایی دشمن قرار گرفت. اولین نفری بود که با هواپیما به صورت شبانه وارد فرودگاه حلب شد. باند فرودگاه در تیررس موشک‌ها و راکت‌های کاتیوشا تروریست‌ها قرار داشت. بعد از ورود او بود که فرودگاه حلب به صورت شبانه‌ باز شد. او اولین نفری بود که فرودگاه تدمر را با فرودش بازگشایی کرد. اولین نفری بود که با توجه به حضور آمریکا در جناح راست و داعش در جناح چپ با بالگرد به جبل‌الغراب، سنجری و بئر‌طیاریه رفت و باعث تقویت روحیه رزمندگان و فرماندهان میدانی شد و با بررسی جبهه، طرح‌ریزی ادامه عملیات را انجام داد. اولین نفری بود که با بالگرد از بالای سر داعش به سدالوعر رفت و به نیروهای دفاع مردمی سنی و شیعه سوریه و فاطمیون سرکشی کرد. او در بوکمال مورد هدف تیر قناسه داعش قرار گرفت. با خطا رفتن گلوله و اصابت به بلوک دیوار و پشت‌بام، تکه‌های خرد شده بلوک به سر و صورت و چشمش ریخت.

دید عملیاتی قوی
سردار سلیمانی در جبهه سوریهویژگی بعدی او این بود که صاحب تفکر و نظر استراتژیک بود. او مباحث حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی را خیلی خوب تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری می‌کرد و براساس آن به برنامه‏‌ریزی می‌رسید. در عین این که یک استراتژیست بود، در حوزه تاکتیک واقعا صاحب‌نظر بود و از تجربه حدود چهار دهه جهاد و نبرد برخوردار بود. به همین خاطر در هر جبهه‏ای که حاضر می‏‌شد با بررسی وضعیت زمین، توانمندی‌های دشمن و نیروهای خودش بهترین طرح و جمع‌بندی عملیاتی را ارایه می‏‌کرد.
در جبهه‏‌های غوطه شرقی و غربی دمشق حاضر شد و عملیات‏‌های دفاعی-هجومی را طرح‏‌ریزی کرد و با آزادسازی مناطق مختلف مثل حران‌العوامید، ملیحه، فروسیه، دیرعصافیر، عدرا، دوما و دیگر مناطق باعث توقف پیشروی دشمن و جلوگیری از سقوط دمشق شد. در جبهه حماه با شناخت دقیق تکِ اصلی دشمن باعث توقف عملیات و منجر به تامین راه دسترسی به حلب و آزادسازی منطقه شمال حماه مانند معروس، صوران، خطاب، لطامنه، طیبه‌الامام، زین‌العابدین، حلفایا و... شد. در منطقه حلب با طرح‌ریزی مناسب و هدایت عملیات، موفق به آزادسازی جاده اثریا به حلب و تصرف شهرهای خناصر، سفیره، تل‌عرن، جبل‌عزان، شیخ‌نجار و پیروزی‌ در عملیات‌های محرم و نصر شد. در شکستن محاصره حلب در خان‌طومان حاضر شد و گوشزد کرد که دشمن، خان‌طومان را از یک تل شکست می‏دهد. دستور تقویت آن تل را داد که متاسفانه دیدیم هجوم دشمن از همان‌ تل منجر به سقوط خان‌طومان شد. در جبهه حلب، برای آزادسازی آخرین محله‌های شهر مانند صالحین و شیخ‌سعید، منطقه هجومی را مشخص کرد. همان منطقه، محور پیشروی و آزادی حلب شد. جبهه‌النصره و تکفیری‌ها به محله راموسه و دیگر محلات باقی‌ مانده فرار کردند و این پیروزی باعث آزاد شدن مردمِ محاصره ‌شده در فوعه و کفریا شد. در جنوب سوریه، با شناخت دقیق از هدف دشمن برای سقوط دمشق در عملیات‌های هجومی دیرالعدس، تل‌قرین، تل‌مرعی، تل‌فاطمه، تل‌عروس‌الحباریه، شیخ‌مسکین و دیگر مناطق شرکت کرد و حضورش باعث توقف کامل پیشروی دشمن شد. با تدبیر او تنف در جبهه شرقی دور خورد و آمریکایی‌ها در مدار ۵۵ تنف محاصره شدند و در حسرت اشغال مرز تنف و بوکمال ماندند. سپس با تصرف مناطق و طراحی آزادسازی بوکمال یعنی آخرین دژ دفاعی داعش، با عملیات احاطه‌ای بزرگ در مرحله اول و طرح احاطه شهر و فاصله انداختن بین شهر و رودخانه فرات باعث نابودی داعش و پیروزی مجاهدان فی‌سبیل‌الله شد. او با ایجاد سازمانی قدرتمند و بزرگ و طرح‌ریزی عملیات‌های هجومی و پدافندی در دفاع مقدس و عملیات‌هایی در سوریه، عراق، یمن و افغانستان علیه آمریکا و عمال او باعث ناکامی راهبردی آمریکا و نابودی دشمنان در این جبهه‌ها و عزت جبهه اسلام و ذلت جبهه باطل شد.

نویسنده: مسلم علوی

مقاله ها مرتبط