هزاران سال قبل، زندگی بشر بر پایه قبیله، طایفه، غارنشینی و بیابانگردی و در مراحل پیشرفته به شكل پادشاهی معنا مییافت. این در حالی بود که گاه یک قبیله چندین سال حکومت میکرد یعنی یک سیستم ظالمانه و ستمگرِ اقلیت بر سرنوشت اکثریت غلبه داشته. ویرانگری، تخریب، غارت و چپاول، تجاوز و بیحرمتی، زورگویی و آدمکشی، اشغال و وحشیگری توأم با هوسرانی که از مشخصههای آن زمان بوده که هنوز در بسیاری از کشورهای امروز وجود دارد. ایران نیز در گذشته از آن قاعده مستثنی نبوده، بلکه یکی از مدعیان پر و پا قرص طرفدار حکومت پادشاهی بود، که به شکرانه خداوند با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی طومار آن برچیده شد. در قرون جدیدکه پیشرفت علم و صنعت توسط دانشمندان، وضع دنیا را به سرعت دگرگون کرده، کشوری چون ایران، نه تنها از قافله پیشرفت عقب مانده بود بلکه با همان ایده سنتی گذشته و کهنه در لاک خود در خواب طولانی فرورفته بود. در حالی که دنیای غرب به پیشرفت علمی، صنعتی، اقتصادی و نظامی مشغول بود، ملت ایران دچار دو مقوله ناگوار بود: استبداد داخلی و وابستگی خارجی؛ در واقع تقلید از غرب بدون هنر ساخت و این دو مصیبت بزرگ، سالهای سال ملت ایران را رنج میداد؛ البته نباید از نظر دور داشت که علمای دینی و آزادیخواهان و... بیکار و آرام ننشسته بودند، هر چند عبور از سد حکومت پلیسی زندان، شکنجه و اعدام مانع بزرگی برای مبارزه بود که در رسیدن به مقصود فرصتها را میکشت. گرچه مبارزات علما و روحانیون و اقشار گوناگون گاه حکومت را دچار سردرگمی میکرد، اما ضربه نهایی با کودتاي نظامی آن هم با حمایتهای غارتگران با محوریت آمریکا عقب میافتاد. با اين كار اگر چه وقفهاي در عملیات مبارزان دینی و ایرانیان دلسوز ایجاد میشد ولی هیچگاه نميتوانست آن را متوقف كند. در دل ایرانیان با ایمان، این عقیده که اسلام در خطر است و ایران عقبمانده، اموال بیتالمال به غارت میرود، ظلم و ستم و بیعدالتی بیداد میکند و حکومت وابسته است، رسوخ کرده بود. حوزهها نیز در اين زمينه بیشتر از گذشته فعال شده مرتباً جنایت و خیانتهای رژیم پهلوی را فاش میکردند و آگاهی لازم را به طرق مختلف به مردم میدادند. جریان ۱۵ خرداد سال ۴۲ با تبعید امام خمینی
(ره) آتشی شد بر جان
ملت. با آن كه اين تبعيد براي ملت نگرانکننده و دردناک بود ولي برای مدتی خاکستر روی اين آتش را پوشاند. با اين حال اين ماجرا، نهضت سال ۵۷ را به دنبال داشت چون از سال ۴۲ پیام ونوارهای امام
(ره) به صورتهاي مختلف به دست مردم ایران میرسید و مردم را آگاه میکرد. امام در اين نوارها واعلاميهها فردای روشنی را برای مردم ترسیم کرده و به ملت امیدواریهای زیادی داده بودند. مردم نیز فرصتها را از دست نمیدادند و به هر طریقی که شده پیامهای امام
(ره) و شنیدهها را به یکدیگر انتقال میدادند. آنچه که از جانب روحانیت بهویژه امام
(ره) برای سقوط فساد و ظلم ستمشاهی بیان میشد ظاهراً دور از انتظار و تصور بود.
خداوند طبق آیه شریفة «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» وعدهای داده بود كه غیرممکن را ممکن ساخت و دیو منحوس را به زیر کشید. دنیا با انقلاب اسلامی ایران تکان خورد، طوري كه هنوز هم مستکبران زورگو دچار سرگیجه هستند. عوامل پیروزی انقلاب اسلامی عبارت بودند از: لطف و عنایت الهی، رهبری خردمندانه امام خمینی
(ره)، تعهد و وفاداری ملت به اسلام ناب محمدی
(ص) و در نهایت پیوستن ارتش مسلمان و انقلابی به نهضت امام
(ره).
با پيروزي انقلاب اسلامی در ایران دشمن شدیداً سرخورده و نگران شده بود. بنابراين سیاستی را از راههاي مختلف علیه انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد و اشتباهات فاحشی را مرتکب شد که بازگشتی برایش متصور نبود. در حالی که عقل سلیم حکم میکرد كه استکبار برای جبران آن همه نابخردی و خوی غارتگری و اسلامستیزی كه در زمان طولانی بر مردم ایران روا داشته بود میتوانست با چرخش ۱۸۰ درجهای آن گذشته سیاه و ننگین خود را اصلاح کند. شاید ایران اسلامی هم با دستورات و سفارشات دین مبین اسلام و اگرچه با رعایت موازین شرع، کوتاه ميآمد و روشی دیگر در پیش میگرفت.
آنچه که اسلام، پیشِ روی مسلمانان قرار داده و حراست و دفاع از اسلام براساس آن استوار است آگاهی، ایمان، اطاعتپذیری از ولایت فقیه و در نهایت جهاد و شهادت است که تضمینکننده عزت دنیا و سعادت آخرت است و البته دشمنان اسلام از همه اينها غافلند. در ابتدا، استکبار جهانی تصور میکرد میتواند با توطئه، نظام مقدس جمهوری اسلامی را به سقوط بکشاند. از این رو گروهها و احزاب مختلف داخلي را علیه انقلاب شوراند. همان گروههایی که به ظاهر و به شكل مصلحتی تحت امر امام
(ره) با مردم همصدا و همگام شده بودند. نیت و اهداف آنها برخلاف ارزشهای اسلامی و منافع ملت ایران بود و در واقع در جهت منافع شرق و غرب گام برمیداشتند، به همین خاطر با عملکردشان مواضع خود را به خوبی برای مردم هوشیار ایران روشن کردند تا جایی که شعار انحلال ارتش را سر دادند. آنها خوب میدانستند که با انحلال ارتش به راحتی به اهدافشان میرسند، ولی غافل از اینکه حضرت امام
(ره) به برنامههاي آنان پی برده و انحلال ارتش را یک توطئه بزرگ علیه انقلاب اسلامی خواندند.
دشمنان داخلی و خارجی و در رأس آن آمریکا متوجه شدند که با شعار و تبلیغات قادر نيستند به انقلاب آسیب برسانند. ملت ایران، تحت امر امام
(ره) آگاهتر از آن بود که با تبلیغات و شعار فریب بخورد، به همین دلیل زمانی که دشمنان خارجی و داخلی متوجه اين مسئله شدند درصدد طرح و نقشه جدیدی برآمدند و با استفاده از حربه استقلال قومی با نامهای مختلف از قبیل خلق کرد، بلوچ، عرب، ترکمن و... با بهرهگیری از سلاحهای غارت شده از پادگانهای ارتش به شكل مسلحانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد عمل شدند كه در نهایت به لطف الهی باز هم با شکست مواجه شدند.
سپس طرح دیگری را توسط صدام به اجرا درآوردند. او نیز با بیتوجهی به عاقبت کار خود تنها با تکیه بر سلاحهای مدرن و پیشرفته که ابرقدرتها در اختیارش قرار داده بودند و با حمایت همه جانبه آنان به تصور اینکه میشود یکی دو ماهه کار نظام مقدس جمهوری اسلامی را تمام کرد، اقدام به تجاوز به خاک ایران اسلامی كرد. هشت سال جنایت، خیانت و ویرانی، برای مردم دو کشور که سالهای طولانی مهمان یکدیگر بودند ثمرهای جز شکست، ناکامی، ذلت و خواری برای رژیم بعث و صدام نداشت. از طرفی چون صدام به عنوان سردار قادسیه دوم به وعدههايي که در ابتدای تجاوز به خاک ایران به ملت عراق داده بود نتوانست جامه عمل بپوشاند، جنگ توجیهی برای ملت عراق نداشت. بنابراین برای جبران خسارت و ناکامیهای خود به کشور ثروتمند کویت که دولت و ملتش توان دفاع از کشورشان را نداشتند تجاوز كرد. با اين تجاوز نه تتها جبران شکست و خسارت نشد بلکه اين تجاوز منجر به سقوط ذلتبار رژیم بعث شد. اگر نیروهای بعثی به جای آن شعارهای بیمحتوا در طرفداری از صدام و رژیم خونآشام بعث قدری انگیزه خدایی، حمیت اسلامی و ملی داشتند، قبل از اینکه بیگانگان کشورشان را به اشغال در بیاورند خود تکلیف صدام و رژیم بعث را
روشن میکردند. در اين صورت، این وضعیت اسفبار را برای خود و ملت عراق فراهم نمیکردند. با تمام این تفاصیل مادامی که مسلمانان جهان بهویژه کشورهای اسلامی به آیه مبارکه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا عمل نکنند و از افراط و تفریط در ارتباط با قرآن و عترت رسول گرامی اسلام و خرافه دست برندارند، ذلتپذیری مسلمانان ادامه خواهد داشت. ما میبینیم که یاران خمینی
(ره) همچون یاران امام حسین
(ع) عمل کردند زيرا اعمالشان نشأت گرفته از اسلام ناب محمدی
(ص) بود که امام خمینی
(ره) به تبع از چهارده معصوم
(علیهم السلام) به ملت سرافراز ایران رهنمود میدادند. در حال حاضر نیز رهبر فرزانه انقلاب به خوبی راه امام
(ره) را ادامه میدهند.
موضوع بسیار مهمی که کارگزاران رژیم بعث به ویژه صدام را وادار به تجاوز به خاک ایران اسلامی كرد، فراهم بودن زمینه سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی از نظر عقلی، علمی و تجربه نظامی، سیاسی، اقتصادی خصوصاً برتری نظامی بود ولي آنچه که ابرقدرتها و صدام را غافلگیر کرد نادیده گرفتن اراده و مشیت الهی بود.
به طور کلی بخشی از عوامل مهمی که صدام را ترغیب به جنگ افروزی و تجاوز به خاک ایران كرد به شرح زیر است:
- اسلامی بودن انقلاب ایران؛ چرا که اسلام منافع حاکمان زورگو و ستمگر را به خطر میاندازد. به احکام اسلام عمل کردن یعنی زیرسلطه زورگویان خائن نرفتن و این درسی است که امام حسین
(ع) به بهترین شکل ممکن به عالم بشریت آموخت.
- دلخوش بودن به برتری نظامی، اقتصادی، حمایت مالی، نظامی و اطلاعاتی ابرقدرتها و همچنین دوستان عربزبان خود.
- پشتگرمی به همکاری تنگاتنگ عناصر ضدانقلاب داخلی و خارجی و وعده و وعیدهایی که آنها بهویژه سازمان منافقین به صدام داده بود.
- وابستگی ایران به جنگ افزارهای مختلف نظامی به طور عمده به آمریکا خصوصاً نیروی هوایی، دریایی و آگاهی آمریکا از توانمندی ارتش ایران.
- تغییر وسیع در ساختار ارتش و حذف ژنرالهای شاه و فرار نظامیان خارجی وابسته كه به تبع آن ارتش تا حدودی کارایی خود را در اوایل پیروزی انقلاب ازدست داده بود.
- نوپا بودن سپاه، غافل از اینکه برادران پاسدار در طول بیش از یک سال در جنگهای درون مرزی به مقدار زیادی تجربه و آمادگی رزمی به دست آورده بودند.
- توطئه و خرابکاری ضدانقلاب داخلی با همکاری ضدانقلاب خارجنشین مخصوصاً درگیریهای مسلحانه در اقصی نقاط کشور بهویژه در کردستان.
- عقدهگشایی رژیم بعث بخصوص صدام از ملت ایران.
- بهرهگیری از عناصر ضدانقلاب بومی برای شناسایی مناطق مرزی و هدایت ارتش بعث از محورهای مخصوص به داخل خاک ایران.
- عدم آگاهی بسیاری از مسئولان ذیربط در امور نظامی و دفاعی کشور.
- دلخوش بودن به تحریمهای ایران اسلامی.
عوامل مهمی که باعث شکست و ناکامی رژیم بعث در ۸ سال دفاع مقدس گردید:
- غافل بودن از یاد خدا و خشم و عذاب او.
- خودخواهی، غرور و احساسی عمل کردن
- باور نداشتن توانمندیهای رهبری امام خمینی
(ره) - نادیده گرفتن یا باور نداشتن توانمندیهای فکری، معنوی، روحیه مبارزاتی و اطاعتپذیری ملت ایران از ولایت فقیه زمان.
- ضعف انگیزه مبارزاتی ارتش عراق به خاطر روحیه جنگ افروزی و تجاوزگری رژیم بعث.
- عمل نکردن به وعدههايي که صدام در ابتدای شروع جنگ به ملت عراق داده بود. به عنوان نمونه سقوط یک ماهه نظام مقدس جمهوری اسلامی و الحاق خوزستان به عنوان یکی از استانهای عراق به نام استان عربستان.
- عدم توجه به خستگی و نگرانی مردم عراق خلاصه نیروهای نظامی عراقی از ادامه جنگ بیحاصل.
- اعتماد واهی به ابرقدرتها بهویژه آمریکا. صدام باید میدانست برای آمریکا جز دوستی و تعهد به اسرائیل چيز ديگري معنی ندارد.
- عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم و ذلتبار حاکمان ستمگر تاریخ.
- باید توجه داشت که هر اقدام و دستور که با عقل، علم، منطق و از همه مهمتر ارزشهای انسانی و اسلامی مغایرت داشته باشد فینفسه در دلها شکست خورده است و لذا حکومت بعث در دلها شکست خورده بود.
البته ناگفته نماند موارد یاد شده نه تنها درس عبرتی است برای کارگزاران حکومتهای جبار و ستمگر بلکه میتواند برای بعضی از مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز درس عبرت باشد. بعضی از مسئولان باید به خود بیایند و به رهنمودهای مقام معظم رهبری بیشتر از گذشته توجه داشته باشند. باید توجه جدی داشت كه تحکیم نظام مقدس جمهوری اسلامی در گرو رعایت عدالت اجتماعی، اعتماد مردم به مسئولان نظام و اطاعتپذیری از ولایت فقیه است و بس. ملت سرافراز ایران اسلامی تحت امر ولایت فقیه تاکنون با حضور پرشور خود چه در صحنههای نبرد و چه در صحنههای سیاسی، وفاداری خود را به نظام مقدس جمهوری اسلامی عملاً به اثبات رسانده است.