نیروهای پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد(پ.م.ج.ج) در بهمن ماه ۱۳۶۲ یک پل شناور ۱۴ کیلومتری به نام «پل خیبر» بر روی هورالعظیم ساختند که راه مهم ارتباطی عقبه جبهه با خط مقدم «جزایر مجنون» بود
. باتوجه به سابقه فنی و مهندسی مهندسین طراح جهاد در موضوع پلسازی در عرصههای مختلف، همه تجربههای قبلی این نیروها در طراحی این پروژه به کار گرفته شد. عمده مشکلات طرحهای قبلی مانند هزینه بالای ساخت، آسیبپذیری بسیار بالای پل در مقابل ترکش و سخت بودن روش مونتاژ و حملونقل پل بود که همگی در طراحی جدید برای پل خیبر، برطرف شده بود
. پل خیبر، روی آب شناور بود و پایه نداشت. این پل ۱۴ کیلومتری، از دنبال هم قرارگرفتن حدود ۲۵۰۰ قطعه شناور تشکیل شده بود که هر کدام ۶ متر طول و بیش از ۳ متر عرض داشته، به وسیله گوشواره و پیم به هم متصل شده بودند. هر قطعه پل، برای قابلیت شناوری بالاتر و امکان تحمل وزن بیشتر، چهار باله شناور هم به عنوان کمک در دو طرف خود داشت. شاسی هر قطعه از پل، شامل ۴ تیرآهنِ ۱۴ لانهزنبوری بود که روی آنها یک ورق ۴ میلیمتری آجدار قرار گرفته بود و چهار باله اطراف پل هم با لولا و پیم به این شاسی وصل بود. زیر شاسی، بالههای بلوکهای «پلی استایرن» با تسمه به آن محکم شده بودند. کار شناور کردن پل بر روی آب را همین بلوکهای پلی استایرن انجام میدادند. توان شناوری هر قطعه از پل، ۶ تُن بود
. پس از عملیات رمضان، فشار بر ماشین جنگی عراق از دو محور فکه و هورالعظیم ـ که یکی زمین رملی و دیگری آب بود ـ به عنوان استراتژی نیروهای ایران در دستور کار قرار گرفت. حرکت از هر دو محور، بسیار مشکل و نیازمند اندیشیدن تدابیر مهندسی ـ رزمی و اطلاعاتی بالا بود. در همین راستا عملیاتهای «والفجر مقدماتی» در منطقه فکه و «خیبر» در منطقه هور طرحریزی و اجرا شدند. هورالعظیم در سال ۶۲ از رودخانههای دجله، کرخه و میمه تغذیه میشد. عمق آب در شمال آن و هنگام طغیان رودخانهها به ۸ متر و در جنوب آن به ۳ متر میرسید. البته عمق آب در فصلهای مختلف سال تغییر میکرد
. پوشش گیاهی هور غالباً نیزار بود ولی گونههای گیاهی بردی، چولان گاطه وشبلان هم در آن دیده میشد. مساحت هورالعظیم در سال ۶۲ حدود ۲۲۰۰ کیلومتر مربع بود. هماکنون به علت کاهش آب ورودی از دجله و کرخه، قسمت عمده هورالعظیم خشک شده است
. در بخش عراقی هورالعظیم، دو جزیره مصنوعی پولیگونی شکل به نامهای «مجنون شمالی» و «مجنون جنوبی» وجود داشت که سالها قبل توسط عراق و برای بهرهبرداری از منابع نفتی ایجاده شده بود. این جزایر اهمیت خاصی برای عراق داشته، به وسیله یک دژ (خاکریز بلندی که سطح آن قابل تردد بود) به یکدیگر راه داشتند. اهمیت راهبردی این جزایر فقط به علت وجود دکلهای فشار قوی برق، دکلهای تقویتی رادیو و تلویزیون، تأسیسات و کارخانههای کاغذسازی و چاههای نفت نبود، بلکه نیروهای سپاه و ارتش در صورت فتح این جزایر میتوانستند جاده مواصلاتی و بسیار مهم بصره ـ العماره ـ بغداد را زیر دید و آتش دقیق بگیرند. بصره، شهر بزرگ و بندری عراق محسوب میشد و تمام ادوات نظامی سنگین و کمکهای بینالمللی به عراق از طریق کشتی و بندر بصره به جبهههای آن میرسید.
رزمندگان اسلام، پس از شناساییهای دقیق جزایر و هورالعظیم، در اسفندماه سال ۶۲ با انجام عملیات خیبر و با استفاده از اصل غافلگیری، موفق به تصرف جزیره مجنون شمالی و بخش اعظم جزیره مجنون جنوبی شدند؛ اما پشت سر رزمندگان، آب بود و به عقبه جبهه متصل نبودند که باید این مشکل حل میشد. نیروهای خطشکن به وسیله قایق از آب عبور کرده، جزایر را فتح کردند؛ اما با قایق، امکان استقرار در جزایر و پشتیبانی از نیروهای خط مقدم آنجا برای بلند مدت، وجود نداشت. اتصال مطمئن جزایر به عقبه با احداث یک پل، راه حلّی بود که به ذهن میرسید. لذا فرماندهان سپاه ماهها قبل از انجام عملیات خیبر، این مشکل را با فرماندهان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد (پ.م.ج.ج) مطرح کردند. مجموعه مهندسی جنگ جهاد هم برای ساخت پلی که با شرایط هور مناسب بوده، نیاز به زمان کمی برای احداث داشته باشد، مشغول مطالعه شدند
. با توجه به تجربه پلهای بشکهای و دوبّهای شهید «هزاردستان» نقشهها و نمونههای اولیهای از پل ساخته شد. طراحی این پل برای استفاده در آبهای با حداکثر سرعت ۲ متر بر ثانیه بود که مشخصات مخصوص به خود را داشت. ابتکار تلفیق فوم و فایبرگلاس در پل خیبر، یک مزیّت بسیار عالی برای آن بود، زیرا پس از اصابت ترکش به پل، از شناوری آن کاسته نشده، پل غرق نمیشد. در واقع پل خیبر، یک پل شناور ضدترکش بود. قطعات نمونه پل در یکی از کارگاههای کمیته فنی دفتر مرکزی جهاد سازندگی ساخته شد. این در حالی بود که بسیاری از مسئولین هنوز با نگرانی و ناباوری به اجرای کار مینگریستند
. قطعات ساخته شده برای گذراندن مرحله آزمایش به دریاچه ورزشگاه آزادی تهران انتقال یافته، در حضور فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و معاون صنایع خودکفایی سپاه، آزمایش شدند. پس از موفقیتآمیز بودن آزمایش، فرماندهی سپاه، سفارش ساخت ۳۰ کیلومتر از این پل را به مهندسین جهاد داد. حداکثر زمان برای انجام پروژه هم دو و نیم ماه تعیین شد
. در پاییز و زمستان سال ۶۲ بیشتر کارخانههای ایران تعطیل یا نیمه تعطیل بودند ولی با این وجود میبایست همه امکانات کشور برای حفظ جزایر مجنون در عملیات آتی، بسیج میشد. حفظ جزایر به ساخت پل خیبر وابسته بود و موضوع به اطلاع هیئت دولت رسید
. هیئت دولت هم با وجود غیرقابل اجرا دانستن این پروژه از طرف برخی وزرا، دستور هماهنگی وزارتخانههای صنایع سنگین، صنایع سبک، بازرگانی، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران را برای اجرای آن صادر کرد. با تمام این مشکلات، اصل محرمانهبودن پروژه را هم که باید در طول فرآیند ساخت قطعات رعایت میشد، به آن اضافه کنید
! عمق آب در هورالعظیم ۳ متر بود. نیهای قطور و متراکم آن، حدود ۲ متر از سطح آب بالاتر بودند. تراکم نیها آنقدر زیاد بود که امکان عبور از بینشان نبود. قایقها فقط میتوانستند از مسیرهای خاصی که نی وجود نداشت یا نیها بریده شده بود عبور کنند و این موضوع، مسیر حرکت را طولانی کرده بود. عبور قایق از هر جای هور ممکن نبود و پروانه موتور آن یا به کف هور برخورد میکرد یا با پیچیدن نیها به دور آن، از کار میافتاد
. در نقشهبرداریهای اولیه، مسیر مستقیمی را مشخص کردند. بریدن نیهای ۵ متری قطور و متراکم، کار دشواری بود. بچههای جهاد برای بریدن نیها دستگاه بزرگی به نام «جبل» ساختند که نیها را از ریشه کنده و له میکرد. این دستگاه عظیمالجثه خیلی خوب کار میکرد و طراحی و ساخت آن، قبل از اتمام کار پل انجام شد
. نقشه تمام قطعات پل آماده شده بود و به ۵۰۰۰ قطعه فلزی نیاز بود تا پل ساخته شود. کار تولید این قطعات بین ۱۲۰ کارخانه که تخصص فلزکاری داشتند تقسیم شد. هیچ کارخانهای نمیدانست قطعهای را که دارد تولید میکند، قطعهایی از یک پل است؛ فقط مهندسین ناظر کارخانه که در آنجا مستقر بودند میدانستند؛ البته همه کارگران میدانستند که بازگشایی کارخانه و کار ۲۴ ساعته طی ۳ شیفت، مربوط به جبهه است
. تمام قطعات پل همانند قطعات یک جورچین در گوشه و کنار ایران تهیه شده، برای مونتاژ به اهواز حمل شد. برای این که تمام قطعات با کمترین خطا ساخته شده، در زمان نصب، به راحتی به همدیگر نصب شوند. مهندسین جهاد به نقشه اکتفا نکرده، برای هر کارخانه «جیکوفیکسچری» تهیه کرده بودند که قطعات تولیدی، با آن تست و چک میشد تا کار، دقیق و بینقص انجام شده باشد
. تولید بلوکهای پلیاستایرن هم به همین شکل بین کارخانههای مختلف سراسر کشور تقسیم شد. تهیه نقشههای اولیه، نمونهسازی، آزمایش نمونههای اولیه، شناسایی تجهیزات و راهاندازی حدود ۸۰ کارخانه تولیدی، تهیه و تدارک مواد اولیه، تهیه مواد اولیه پلیمری و آهنآلات و انتقال آنها به کارخانهها، نظارت بر ساخت و انتقال قطعات ساخته شده به منطقه هورالعظیم، اقداماتی بود که مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد، طی ۲/۵ ماه انجام دادند! نبود مواد اولیه برای ساخت پلیاستایرن و پلییوریتان که نقش شناوری پل را برعهده داشتند و نیز ورق و تیرآهن مورد نیاز، از ابتداییترین مشکلات بود. در سال ۶۲ در کارخانههایی که کار فلزی سازه پل را برعهده داشتند، باریِ جوشکاری صفحهسنگ و حتی دستکش برای جوشکاری قطعات فلزی، به اندازه کافی وجود نداشت؛ اما به لطف خدا و تدبیر مهندسین جهاد، تمام این کمبودها و مشکلات با تدبیر به موقع حل شد
. راندمان کار جهاد در پروژه پل خیبر، از راندمان کار «تونل توحید» هم بالاتر بود! این نوع مدیریت تولید را در دنیای امروز، «مدیریت تولید بدون کارخانه» مینامند. کار نصب قطعات پل در هورالعظیم را نیز برادران سپاه و نیروهای جهاد با کمک هم انجام دادند
.