اگر چه انقلاب اسلامی بهواسطه رهبری حضرت امام خمینی
(ره) و حضور مردم متدین ایران کاملاً رنگ و بوی اسلامی داشت؛ اما امواج عظیم انقلاب، روشنفکرانی را هم که گرایشهای غرب گرایانه داشتند واداشت با گرفتن ژست اسلامگرایی به صف مردم مؤمن بپیوندند تا از جریان این انقلاب بزرگ تاریخ باز نمانند. به خاطر همین غلبه گفتمان اسلام ناب محمدی
(ص) در برابر اسلامهای التقاطی لیبرالیستی، کمونیستی و ناسیونالیستی بودکه روشنفکران و فعالان سیاسی منحرف، با ارائه چهرهای اسلامگرا از خود سعی در جلب توجه ملت مسلمان و انقلابی داشتند. با پیروزی انقلاب و در مرحله تشکیل حکومت بود که منویات درونی گروهها و جریانهای فعال در انقلاب وضوح بیشتری یافت و هر روز تفسیر جدیدی از اسلام بر اساس آراء و اندیشههای مغربی و مشرقی، ارائه میشد. برخی از اسلامی کمونیستی و سوسیالیستی، برخی از اسلام لیبرالیستی و برخی هم از اسلام ناسیونالیستی و ملیگرایانه سخن میگفتند.
در این آشفته بازار که روشنفکران پدیدآورده بودند، «ولایت فقیه» کشتی نجات انقلاب از گرداب تفسیر التقاطی و انحرافی بود. در ماهها و سالهای نخستین پیروزی انقلاب، این جریانها یکی پس از دیگری در برابر ولایت فقیه آن هم ولایت فقیه نه به عنوان منصبی حکومتی در دست یک شخص، بلکه به عنوان نقطه نهایی جریان روحانیت که در سایة هدایت الهی و عنایات حضرت صاحبالزمان
(عج)، رهبری جامعه شیعه در عصر غیبت را به عهده داشت. قرار گرفته و ماهیت ناپاکشان آشکار میشد ولی فقیه عصاره و نماینده فقهای دینشناس و عادلی است که برای تحقیق اهداف تعالیه اسلام قیام میکند، فلذا همان ولایتی که حضرت رسول اکرم
(ص) در امر اداره جامعه داشت را دارا بوده و بر همة مردم لازم است که از او اطاعت کنند.
۱ بر این اساس خط ولایت فقیه، صراط مستقیم است و خروج از آن، منحرف شدن در بیراههای شیطانی است. در تاریخ اسلام نمونههای متعددی وجود دارد که افراد با تقوا و یاران نزدیک رسولالله
(ص) به خاطر رویگرادانی و خروج از خط ولایت، به آلت دست شیطان تبدیل شده و جامعه مسلمین به تبع آنان گرفتار طاغوتهای اموی و عباسی شدند.
دغدغه اصلی جریانهای روشنفکری ایران پیمودن راه توسعه و خروج از وضعیت عقبماندگی بود. این عقبماندگی علتی نداشت جز استبداد حکومتهای سلطنتی و البته چپا ولگری قدرتهای استعماری.
با این حال بسیاری از ایشان برای تحقق اهدافشان با روی آوردن به اندیشههای غربی و فاصله گرفتن(یا پشت کردن) به خط اصیل اسلام و فرهنگ دینی مردم، ناخواسته به آلت دست همان قدرتهای استکباری و استعماری تبدیل شده، مانعی برای رشد و اعتلای این مملکت شدند؛ بنیصدر یکی از این اشخاص بود.
سیدابولحسن بنیصدر فرزند یکی از روحانیون صاحب نام همدان بود که در سنین جوانی و همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت به صف مبارزان پیوست. پس از پایان تحصیلات دانشگاهیاش در موسسهای زیر نظر احسان نراقی یکی (از درباران رژیم پهلوی) به فعالیت پرداخت. در سال ۱۳۴۰ از سوی رژیم صهیونیستی جهت حضور در سمیناری به سرزمینهای اشغالی دعوت شد و در ۱۱ دی همان سال در کنگره سازمان جهانی جوانان در حیفای اسرائیل شرکت کرد
۲. او که بواسطه فعالیتهای اعتراض دانشجوییاش برای خروج از کشور با مشکلاتی مواجه بود، توانست با وساطت نراقی نزد تیمسار پاکروان(رئیس وقت ساواک) و موافقت شاه، برای ادامه تحصیل به فرانسه برود.
۳ بنیصدر در فرانسه به عضویت جبهه ملی اروپا درآمد و با آغاز نهضت اسلامی فعالیتهای خود را در میان گروههای اسلامی در اروپا افزایش داد. او کتاب اقتصاد توحیدی را در همان ایام تألیف کرد که با استقبال جامعه دانشجویی در اروپا مواجه شد. پس از هجرت حضرت امام
(ره) از نجف به پاریس، از اولین استقبال کنندگان امام
(ره) در فرودگاه بود و در بهمن ۵۷ با پرواز تاریخی انقلاب، همراه امام
(ره) و جمعی از یارانشان به ایران بازگشت.
تا قبل از پیروزی انقلاب، چهره بنیصدر برای عامه مردم ناشناخته بود، اما پس از ورود به ایران، به ایراد سخنرانیهای متعدد در دانشگاهها و تجمعات عمومی پرداخت وخود را به عنوان نظریه پردازی انقلابی مطرح کرد. مناظره او با بابک زهرایی یکی از رهبران مائوئیستی(یکی از نحلههای فکری که گرایش به کمونسیم چینی داشتند، چهرهای موفق از او به نمایش گذاشت.
با تشکیل دولت موقت به نخستوزیری بازرگان همه ارکان کشور در اختیار ملیگرایان قرار گرفت و صادق قطبزاده نیز مدیر صدا و سیما شد. او که در این سمت سعی داشت حق دوستانش را به خوبی ادا کند بهترین فرصتها را در اختیار بنیصدر قرار داد. اشتهار بنیصدر به تئوریسین اقتصاد اسلامی و اولین میزبان امام
(ره) در پاریس، او را در شمار اعضای شورای انقلاب و سپس نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی قرار دارد. در دولت ملی مذهبی بازرگان او وزیر اقتصاد و دارایی بود که با تقلیل نرخ بهره بانکی از ۱۴ درصد به ۴ درصد، خود را به عنوان حامی و طرفدار طبقات فرو دست جامعه نشان داد.
۴ پس از استعفای دولت موقت، بحث آمدن یا نیامدن بنیصدر به انتخابات در مطبوعات و البته به جریان روشنفکری مطرح بود. زمان ثبتنام نامزدها فرا رسید. در برنامهای تلویزیونی بنیصدر در حالیکه برای دیدار حضرت امام
(ره) در حال عزیمت به بیت ایشان بود، نشان داده شد. آنجا خبرنگاری از او پرسید: آیا برای ریاستجمهوری ثبتنام میکنید؟
بنیصدر پاسخ داد: هنوز معلوم نیست.
پس از خروج او از بیت امام
(ره)، همان خبرنگار از وی پرسید: آیا برای ثبتنام تصمیمگرفتهاید؟
و این بار بنیصدر پاسخ میگوید: قطعاً ثبتنام میکنم.
او با این حرکت تبلیغاتی در صدد القای این مطلب بود که حضورش در عرصه انتخابات به امر امام
(ره)- یا حداقل با هماهنگی ایشان – صورت گرفته.
۵ بنیصدر در اولین روزهای تسخیر لانه جاسوسی در حالیکه عملاً تبلیغات انتخاباتی را شروع کرده بود، از این اقدام دانشجویان خط امام
(ره) حمایت و آن را «عمل اعتراضی ملت» خواند. اظهارات، موضعگیریها و سخنرانیهای بنیصدر موجب شده بود تا عدهای از جامعه روحانیت مبارز(که هنوز جامعه روحانیون از آن منفک نشده بود) به حمایت از او در انتخابات بپردازند. در جریان اولین انتخابات ریاستجمهوری، روحانیون با توجه به نظر امام
(ره) درباره شرکت نکردن روحانیون در برخی پستهای اجرایی، در این انتخابات نامزد نشدند. حزب جمهوری اسلامی نیز « جلالالدین فارسی» را به عنوان نامزد مورد حمایت خود معرفی کرد؛ اما با مطرح شدن مسئله «ایرانی الاصل بودن» نامزدهای ریاستجمهوری و خروج فارسی از جمع کاندیدهای انتخابات، حزب جمهوری نتواسنت روی نامزد مورد نظر خود« حبیبی» تبلیغات مناسب را انجام دهد.
سرانجام انتخابات در بهمن۵۸ برگزار شد و ابوالحسن بنیصدر با کسب ۷۶ درصد آراء، عنوان نخستین رئیس جمهوری تاریخ ایران را بهدست آورد. حضرت امام خمینی
(ره) در مراسم تنفیذ او بیانات خود را با این جمله آغاز کردند: «حبالدنیا رأس کل خطیئه» ... و او را چنین نصیحت کردند که «توجه داشته باشند همه کسانی که برای بشر خدمت میکنند،کسانیکه دارای مقامی هستند، که مقام آنها را مغرو نکند.»
۶ ایشان همچنین در حکم تنفیذ بنیصدر آوردند: « براساس آنکه ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقای دکتر سیدابوالحسن بنیصدر را به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران برگزیدهاند، و بر حسب آنکه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد، اینجانب به موجب این حکم، رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم؛ لکن تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت اسلام و تبعیت از قانون اساسی.
۷»
بنیصدر که بنا به نوشتههای خود در کتاب خاطراتش، رویایی فراتر از ریاست قوه مجریه را در سر میپروراند.
۸ پس از مدتی در یک اتلاف اعلام نشده با گروههای سیاسی مخالف خط امام، مانند سازمان مجاهدین، جبهه ملی و ... به توطئه چینی علیه روحانیت و امت حزب الله مشغول شد و در پی مصادره انقلاب و نظام به نفع خود برآمد.
۹ بنیصدر و همفکرانش با تجربهای که از دولت موقت بازرگان بهدست آورده بودند، سه برنامه را در دستور کار خود قرار دادند:
۱) در دست گرفتن همه قوای حکومتی و نهادها و سازمانها
۲) تخریب نهادها و شخصیتهای نزدیک به امام
(ره) ۳) سوءاستفاده از احساسات عمومی و قرار دادن آحاد ملت در برابر خط امام
(ره). ۸۰
در این راستا او اهدافی چون دوباره سازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و البته کاستن از نفوذ و جایگاه روحانیت را در پیش گرفت. درگیری با حزب جمهوری و در رأس آن شهید بهشتی از جمله اقداماتی بود که در تمام دوران زمامداریاش به آن مشغول بود. بنیصدر در چرخش آشکار و در تناقض با مواضع قبل از انتخابات، به انتقاد از ماجرای گروگانگیری پرداخت و دانشجویان را افرادی «خودکامه و افراطی» خواند.
پروپاگاندای تبلیغاتی بنیصدر در خلال مبارزات انتخاباتی و پس از آن، این اجازه را به دانشجویان نداده بود که اسناد ارتباط وی با جاسوسان سیا را فاش کنند. در دی ماه ۵۸ هفت سند از گاوصندوق رئیس پایگاه سیا در تهران کشف شد که نشان میداد یکی از مأموران این سازمان یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس به عنوان تاجر با بنیصدر تماس گرفته و سپس ارتباط بنیصدر در تهران با سیا در قالب مشاور یک شرکت اقتصادی ادامه داشته. او با پیشنهاد حقوق ماهانه هزار دلار موافقت کرده بود. وی در اولین روزهای ریاست جمهوریاش با نگرانی از افشای این اسناد تمام همت خود را برای سرکوب تبلیغاتی جریان خط امام
(ره) به کار گرفت. ارزیابی مأمور سیا از شخصیت بنیصدر( با نام رمز اس- دی- لور- ا) نشان میدهد که این سازمان امید فراوانی به او بسته بود از نظر آنها «او یک توطئهگر (طراح) کهنه کار است، اگر احساس کند رژیم از اهداف انقلابی خود دور میشود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی بر سر راه خود نبیند... او جاه طلبی سیاسی دارد... ، ما همچنان به استخدام وی علاقهمندیم.»
۱۱ آیتالله خامنهای در نماز جمعه آذر ۵۹، پس از چند ماه سکوت، دردمندانه از حقایق سیاسی پرده برداشت و از اهمال کاریها و بیتدبیریهایی که سرانجام به سقوط خرمشهر منجر شد و رویه مشکوک و غیر قابل توجیه رئیسجمهور در جایگاه فرماندهی کل قوا در عدم واگذاری سلاح به نیروهای سپاه و بسیج شکایت کرد. آنگاه در برابر این نمازگذاران از استخوان در گلو و صبری که شاید روزی به انتها برسد سخن گفت.
۱۲ در بهمن ماه همان سال گروههای سیاسی هم پیمان با بنیصدر به اغتشاشات پراکنده در خیابانهای تهران پرداختند و رفتهرفته تهران و دیگر شهرها صحنه آشوب و درگیری خیابانی شد.
۱۴ اسفند ۵۹ نقطه اوج بحران آفرینیهایی بودکه بنیصدر با تحریک اطرافیان خود بهوجود آورده بود. با علنی شدن اختلافات خط امام
(ره) و بنیصدر و معطل ماندن کشور در حالیکه شش ماه از آغاز تهاجم عراق میگذشت، بنیصدر تصمیم گرفت در مراسمی در تهران، مانور قدرت دهد و طرفدارانش را به رخ امام و سایر مخالفانش بکشاند.
۱۳ میتینگ دانشگاه تهران که به بهانه سالگرد درگذشت دکتر مصدق برگزار شده بود به صحنه بزرگ و بیسابقهای از صف آرایی و رو در رویی جبهه متحد ضد انقلاب با تودههای مردم و خط امام
(ره) تبدیل شد. در این روز شعارهای ضد حزب جمهوری و بخصوص شهید بهشتی به اوج رسیده بود.
در میان سخنرانی بنیصدر، زمانی که فضای احساسی و هیجانی کاملاً بر جوانان طرفدارش و اعضای سازمان مجاهدین (منافقین) حاکم شد، او « دستور حمله» داد و در آن میان هر کس که ریش داشت یا اورکت سبز یا آبی به تن داشت به نشانه تجمع و مخالف بودن به باد کتک گرفته یا از دیوار شرقی به پایین پرتاب میشد.
پس از اقدامات خشونت بار و وحشیانه و ضد ارزشی که در آن روز صورت گرفت، امام در پاسخ به تلگرام آیتالله العظمی گلپایگانی فرمان شناسایی و مجازات عاملان حادثه ۱۴ اسفند را صادر کرد. ایشان در سخنرانیای فرمودند:« باید حدود معلوم شود، آقای رئیس جمهور حدودش در قانون چه هست یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت میکنم، اگر همه مردم هم موافق باشند من مخالفت میکنم. نمیشود از شما پذیرفت که قانون را قبول نداریم، غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد. ایشان در بیانات دیگری ضمن اتمام حجت با این جریان میفرمایند:«من تا آنجا که اخلاق اسلامی اقتضا میکند همه اینها را به آرامش دعوت خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن آن روزی که من احساس خطر کنم برای جمهوری اسلامی آن روز اینطور نیست که باز بنیشینم و نصیحت کنم، دست همه را قطع خواهم کرد.»
۱۴ حضرت امام
(ره) دستور تشکیل هیئت سه نفرهای را متشکل از نمایندگان رئیس جمهور، نخستوزیر و نیز نماینده خود امام
(ره) را دادند تا به بررسی موارد اختلاف بپردازند. این هیئت پس از چند ماه اعلام کرد سخنرانیهای بنیصدر تخلف از فرمان ده مادهای امام
(ره) و نیز تخلف از قانون اساسی میباشد.
۱۵ چند روز بعد امام خمینی
(ره) بنیصدر را به دلیل خیانت به رزمندگان اسلام، از فرماندهی کل قوا بر کنار کردند. با این اقدام روند قهقرایی او شدت گرفت و در مخفیگاهی پنهان شد. منافقین نیز در صدد بهرهبرداری از فضای بهوجودآمده بر آمدند و از طرفدارانشان خواستند به بالای پشتبام خانههایشان رفته و در حمایت از بنیصدر شعار« الله اکبر» سر دهند که از این طرح استقبال نشد. در ۲۷ خرداد ۶۰ مجلس با اکثریت قاطع طرح عدم کفایت بنیصدر را تصویب ودر روز ۱ تیر امام
(ره) این حکم را تنفیذ نمودند.
۱۶ اقدامات خیانتکارانه بنیصدر در همینجا خاتمه نیافت. او طی این سالها همواره یکی از چهرههای فعال اپوزسیون علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی به شمار میآید. او در سال ۷۶ در دادگاه فرمایشی واقعه سیکونوس در آلمان مقامات عالی نظامی را به دست داشتن در ترور رهبران مخالف کُرد، متهم و علیه نظام جمهوریاسلامی شهادت داد.
نگرش التقاطی بنیصدر به اسلام و از آن مهمتر خود پرستی و تکبر و غرور بیاندازهاش باعث شد تا او که مانند بسیاری از روشنفکران دغدغة پیشرفت ایران را داشت، به ابزار دست سرویسهای جاسوسی قدرتهای استکباری تبدیل شده و عامرانه خیانتهای بیشماری را علیه این مرز و بوم صورت دهد.
حضرت امام خمینی
(ره) پس از برکناری و فرار او در جمع مردم فرمودند: « این نقشهای که مدتهاست در کار است و نقاشان بیخبر از خدا، دنبال شکل دادن به آن بودند و من مطالعه میکردم در حال آنان که بالاخره با ناشیگری خود را لو دادند و مردم فهمیدند اینها چه کارهاند و با یک صورت اسلامی و حق به جانب در این مملکت آمدند و نقشه شوم قدرتهای بزرگ یعنی آمریکا را میخواستند پیاده کنند. اینها خواستند راه آمریکا را باز کنند و نصیحتهای مرا گوش نکردند و مصلحتی که من برای آنها میاندیشیدم را اینها از آن غفلت کردند.»
ایشان خطاب به بنیصدر نیز فرمودند: «اگر شما آن نصیحتی را که آن روز من با حال مریض به شما کردم گوش میدادید اینطور نمیشد. آن روز من یکی از حرفها که اساس همه گرفتاریهای بشر است را تنبه دادم که «حُبالدنیا رأس کل خطیه» تمام خطاهایی که از ماها صادر میشود روی این حبنفس و جاه و مال و منال است. این است که انسان یازده ملیون رأی را تباه کند.»
۱۷ پی نوشتها:
۱. ولایت فقیه، امام خمینی
(ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
(ره) صفحه ۵۰ چاپ ۲۱ – ۱۳۸۹
۲. مقدمهای بر ظهور و سقوط بنیصدر، مجتبی صحراکارها، پرونده ابوالحسن بنیصدر، وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- خرداد ۸۸
۳. همان.
۴. نیمه پنهان، جلد ۱۰، انقلاب و روشنفکران، دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، چاپ۳۳، ۱۳۸۱،صفحه ۱۴۹
۵. بازخوانی پرونده یکی رئیس جمهور، پروندة ابوالحسن بنیصدر، وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خرداد۸۸
۶. صحیفه نور جلد۱۱ بیانات امام خمینی
(ره) در مراسم تنفیذ بنیصدر، ۱۵/۱۱/۵۸
۷. صحیفه نور جلد ۱۱ حکم تنفیذ ریاست جمهوری بنیصدر از سوی امام خمینی
(ره) ۱۹/۱۱/۵۸
۸. بازگشت بنیصدر در دهه سوم انقلاب، پرونده ابواحسن بنیصدر، وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خرداد۸۸
۹. نیمه پنهان، جلد ۱۰، انقلاب و روشنفکران، دفتر مؤسسه کیهان، چاپ ۳، ۱۳۸۱ صفحه ۱۴۹
۱۰. بازگشت بنیصدر در دهه سوم انقلاب، پرونده ابوالحسن نبیصدر، وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی خرداد ۸۸
۱۱. چهل تدبیر، علی الفتپور، نشر پرستار، چاپ سیزدهم ۱۳۹، صفحه ۱۷
۱۲. همان صفحه ۱۹
۱۳. رمز عبور، بازخوانی پرونده ۳۰ ساله انقلاب اسلامی، ویژهنامه سیاسی روزنامه ایران اسفند ۱۳۸۹، صفحه ۴۸
۱۴. چهل تدبیر، علی الفتپور، نشر پرستار، چاپ ۱۳، ۱۳۸۹، صفحه ۲۰
۱۵. رمز عبور، علی الفتپور، نشر پرستار چاپ ۱۳، ۱۳۸۹، صفحه ۵۵
۱۶. همان
۱۷. صحیفه نور جلد ۱۵ بیانات امام
(ره) در جمع اعضاء بسیج خمینی شهر، دفتر تبلیغات قم و گروهی از پرسنل پایگاه چهارم نیروی هوایی، ۳/۴/۱۳۶۰
نویسنده: مهدی طاهری