اشاره: شهر آبادان به جهت موقعیت استراتژیک و داشتن پالایشگاه نفت، هدف بسیار مهمی برای صدام محسوب میشد. برای همین، ارتش بعثی تمام تلاش خود را از روزهای نخست تجاوزگری به خاک ایران برای اشغال آن کرد. این که چرا آبادان با وجود همه تلاش دشمن و داشتن انواع سلاحها و تجهیزات و نیرو سقوط نکرد، چرا ۳۴۵ روز در محاصره ماند و این که چطور حصرش شکسته شد، داستانی دارد که در این مطلب به آن پرداخته شده است. دشمن دنبال اشغال آبادان بود با حمله رسمی ارتش بعثی صدام به مرزهای کشور، دو شهر خرمشهر و آبادان در آستانه سقوط و اشغال قرار گرفتند. ۳۴ روز مقاومت جانانه مدافعان خرمشهر، اشغال این شهر را برای بعثیها خیلی سختتر از چیزی کرد که فکر میکردند. به هر حال خرمشهر به علت عدمهمراهی دولتمردان و مهمتر از همه ابوالحسن بنیصدر که به عنوان رئیسجمهور، فرماندهی کلقوا را هم داشت در روز چهارم آبان ۵۹ سقوط کرد.
در اوج روزهایی که مدافعان خرمشهر سخت از شهر دفاع میکردند، ارتش صدام حرکتهایی را برای ورود به آبادان آغاز کرد. برای جلوگیری از این اتفاق، قرارگاه اروند در ۲۱ مهر ۵۹ در آبادان تشکیل شد، اما نرسیدن امکانات نظامی و عدمهمراهی دولت، کار دفاع از آبادان را دشوار کرد.
گرچه تلاش بعثیها در ۲۱ مهر در منطقه شرق کارون برای قطع محور آبادان-ماهشهر با مقاومت جانانه نیروهای اندک، کُند شد ولی بعثیها برای تسریع در اشغال آبادان، تیپ۶ زرهی خود را وارد سرپل شرق کارون کردند و حرکت خود را به سمت رودخانه بهمنشیر و سهراهی آبادان ادامه دادند.
حماسه بینظیر ذوالفقاری مقاومت رزمندگان اعم از ارتشی، سپاهی و نیروهای مردمی باعث شد ارتش بعث عراق تا هشتم آبان نتواند به هدفش برسد، اما در شب نهم روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب کردند و حرکت خود را به سمت منطقه ذوالفقاری آبادان آغاز کردند.
ذوالفقاری آخرین منطقه آبادان است. این منطقه با انبوهی از نخلستانها کنار رودخانه بهمنشیر واقع شده که ساحلی زیبا دارد. زمینهای اطراف رودخانه توسط روستاییان به زیر کشت سبزیهای معطر میرود و همین مسئله باعث زیباتر شدن منطقه میشود.
اواخر روز هشتم آبان، «درياقلی سورانی» كه يک اوراقچی ساده در محله كوی ذوالفقاری آبادان بود، از عبور دشمن از آن سوی بهمنشير مطلع شد و با تمام وجود خطر نفوذ دشمن را به شهر آبادان احساس کرد. او با دوچرخه كهنه خود حدود ۲۰ كيلومتر را ركاب زد تا خبر ورود دشمن به كوی ذوالفقاری آبادان را به رزمندگان بدهد.
بعد از شنیدن این خبر، فرماندهان سپاه نیروهای موجود را در سپاه آبادان در قالب گروههای دو یا سه نفره(۹ گروهان) سازماندهی کرده و آنها را به منطقه ذوالفقاری اعزام کردند. در میان نیروهای اعزامی، سه نفر بیسیمچی هم بودند.
صبح روز نهم آبان، دشمن حدود دو گردان خود را از رودخانه بهمنشیر عبور داده بود. در این مرحله، نیروهای ایرانی که از خطر سقوط آبادان مطلع شده بودند، به منطقه ذوالفقاری سرازیر شدند. جنگی تن به تن با نیروهای تا بن دندان مسلح دشمن شروع شد. در میانه روز توپخانه و نیرویهوایی ارتش هم به کمک آمدند و فانتومهای ارتش، پلشناور بعثیها را زدند. به این شکل، رزمندگان روحیهای مضاعف گرفتند. حماسه ذوالفقاری تقریبا تا غروب آفتاب ادامه پیدا کرد و دشمن مجبور به عقبنشینی شد. اتفاقی که از سقوط کامل آبادان جلوگیری کرد.
فرمانده ارشد اسرای عراقی که در حماسه ذوالفقاری به اسارت رزمندگان درآمد، در بازجوییها به این نکته اشاره کرد که «ما تردیدی برای تصرف آبادان نداشتیم و قصدمان تصرف آن بود، اما سرعت عمل مردم، قدرت فرماندهی را از ما گرفت.»
بنیصدر مانع لبیک رزمندگان به امام(ره) بعد از حماسه ذوالفقاری، فرماندهان سپاه و ارتش در روز۱۴ آبان ۵۹ به دیدن امام(ره) رفتند و گزارشی را از وضعیت خرمشهر، دفاع مظلومانه رزمندگان از آن و شرایط بحرانی آبادان خدمت امام عرض کردند. امام بعد از شنیدن گزارش فرماندهان و داستان غصه و رنجهایی که بهخاطر کارشکنیهای جناب رئیسجمهور متحمل شده بودند ضمن دعا برای آنها، فرمان دادند که «حصر آبادان باید شکسته شود».
این پیام روح تازهای به رزمندگان داد، اما به دلیل نرسیدن تجهیزات و عدمحمایت دولت فقط تا آنجا کارساز شد که مانع از اشغال کامل آبادان شود. در اصل، پیام امام باعث شد مردم آبادان، شهر و دیارشان را ترک نکنند. آبادانیها با وجود خطر زیاد، غیرتمندانه در کنار سایر رزمندگان اسلام که از شهرهای مختلف کشور آمده بودند برای جلوگیری از سقوط شهرشان، ایستادگی و مبارزه کردند. دشمن با وجود محاصره شهر به شکل نعلاسبی، هیچگاه موفق به تصرف آن نشد. با این حال، آبادان ۳۴۵ روز در محاصره دشمن باقی ماند.
پایان یک سال زندگی در محاصره با فرارسیدن سال ۱۳۶۰ و با بحرانیتر شدن اوضاع سیاسی در ایران، بعثیها دوباره به فکر اشغال کامل آبادان افتادند. برای همین، از سوی فرماندههان سپاه و ارتش در فروردین همین سال، طرح عملیاتی برای شکست حصر آبادان مطرح ولی دوباره با مخالفت بنیصدر مواجه شد.
مدتی بعد و پس از روشن شدن ماهیت خیانتکارانه رئیسجمهور و با عزل او از فرماندهی کل قوا از سوی امام(ره) و سپس فرارش به همراه مسعود رجوی از کشور، دوباره طرح شکست حصر آبادان مطرح شد.
با گسترش حملات رزمندگان اسلام به منطقه اشغالی سرپل(رودخانه بهمنشیر) در نیمه اول سال، دشمن دچار اضطراب شد. آنها احتمال حمله از محور شرق رودخانه را میدادند، اما به دلیل وضعیت سیاست داخلی ایران، به هیچوجه منتظر یک حمله گسترده از جانب ایران نبودند.
عملیات ثامنالائمه(ع) در ساعت یک بامداد پنجم مهر ۱۳۶۰ با رمز «نصرٌمِنَّاللهوَفَتحٌقَریب» آغاز شد. پس از دو روز رشادت و نبرد جانانه، حصر آبادان بالاخره شکسته شد و رزمندگان توانستند علاوه بر خارج کردن آبادان از محاصرۀ حدودا یکساله، به آزادسازی ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی شامل دو جاده استراتژیک اهواز- آبادان و ماهشهر- آبادان و تحمیل شکستی سنگین به ارتش بعثی عراق دست یابند. صدام پس از این شکست، هفت نفر از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
نویسنده: انوشه میرمرعشی
منابع
۱- عسگری، شاداب،
حصرشکنان، سوره سبز، چاپ اول، ۱۳۹۲.
۲- مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نیرویزمینی ارتش،
تقویم تاریخ دفاع مقدس(غرش توپها)، جلد دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۳- مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نیرویزمینی ارتش،
تقویم تاریخ دفاع مقدس(پلهای تسخیرناپذیر)، جلد سوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵.