دهم آبان ماه سالروز شهادت آیتالله قاضی طباطبایی، نماینده امام(ره) در تبریز است. شهادتی که برکات زیادی در رسوایی یک جریان ضدانقلابی داشت. این جریان در قالب «حزب خلق مسلمان» و طرفداری از آیتالله شریعتمداری ایجاد شده بود و هدفی جز مقابله با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نداشت. تقابلی که در نهایت با بصیرت مردم ایران به ویژه مردم حقطلب آذربایجان و شهر تبریز؛ به شکست فتنهگران انجامید. آیتالله شریعتمداری قبل از پیروزی انقلاب داستان «حزب خلق مسلمان» و رویارویی آن با انقلاب اسلامی و به ویژه نماینده امام خمینی(ره) در آذربایجان یعنی آیتالله قاضی طباطبایی، مقدمهای دارد که برای دانستن آن باید به سالها قبل برگشت. سالهای ابتدایی حکومت پهلوی دوم...
آیتالله سیدکاظم شریعتمداری، رهبر معنوی «حزب خلق مسلمان» تحصیلات مقدماتیاش را در زادگاه خود تبریز آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۰۴شمسی به قم رفت و تحصیل را در آنجا ادامه داد. ایشان به همراه آیتالله روحالله خمینی و آیتالله مرعشی نجفی، جزو معتمدین آیتالله بروجردی مرجع اول شیعیان، بود. آیتالله شریعتمداری از ابتدای جوانی طرفدار «سلطنت مشروطه» بود و به خاطر همین اعتقاد هم در سال۱۳۲۶ همراه چند روحانی دیگر علیرغم مخالفت علما و مراجع بزرگ آن زمان تبریز، همچون آیتالله شهیدی و آیتالله دوزدوزانی به دیدار محمدرضا پهلوی رفت. ارتباط آیتالله شریعتمداری با برخی از درباریان ادامه داشت تا با شروع نهضتاسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، ابتدا شروع به همراهی با نهضت کرد؛ اما بعد در اردیبهشت۱۳۴۳ در اطلاعیهای خطاب به علمای طرفدارش در تبریز اعلام کرد که: «من کاری به فعالیتهای ضد دولتی ندارم و بیطرف میباشم.» که این رویه او بارها مورد اعتراض امام خمینی(ره) قرار گرفت.
تأسیس «حزب خلق مسلمان» در ابتدا و با پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله شریعتمداری ظاهراً مخالفتی با انقلاب نداشت؛ اما بعد از اعلام موجودیت حزب جمهوریاسلامی در تاریخ ۱۹بهمن۱۳۵۷ طرفداران آیتالله شریعتمداری با حمایت کامل ایشان «حزب جمهوری خلق مسلمان» را در روز ۲۴ اسفند۱۳۵۷ تأسیس کردند. اعلام موجودیت این حزب، آن هم تنها یک ماه بعد از اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی که توسط بزرگان انقلاب چون آیتالله بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی، حجتالاسلام خامنهای، حجتالاسلام باهنر و حجتالاسلام رفسنجانی تأسیس شده بود؛ نوعی مقابله و رودرویی با انقلاب را تداعی میکرد. امام خمینی(ره) در همان زمان تأسیس حزب خلق مسلمان به وسیله حجتالاسلام فلسفی برای آیتالله شریعتمداری پیام میفرستند که: «حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب، مقدمة بر باد رفتن حیثیت شماست، اما اگر جدا شدید؛ حیثیت شما کاملاً محفوظ میماند و در قم «آقا»یی هستید. من به این وسیله با شما اتمام حجت میکنم.۱ » اما متأسفانه آیتالله شریعتمداری پس از مشورت با طرفدارانشان حاضر نشد جدایی خود را از این حزب اعلام کنند.
بیشتر اعضای حزب خلق مسلمان در دو شهر قم و تبریز ساکن بودند؛ اما فعالیت اعضای و طرفداران این حزب در شهر تبریز بیشتر بود. چون از همان روزهای اول پیروزی انقلاب، دو تن از طرفداران آیتالله شریعتمداری با سواستفاده از عِرق قومیتی مردم آذربایجان، در آن منطقه اینگونه تبلیغ کرده بودند که چون در آذربایجان بیشتر افراد مقلد آیتالله شریعتمداری هستند، دیگر نباید در سطح مرجعیت در آذربایجان نام امام خمینی(ره) بیاید. برای همین وقتی شخصیت پرنفوذی چون آیتالله قاضی طباطبایی که به خاطر سابقه مبارزاتش در این منطقه قبل از پیروزی انقلاب، توسط ساواک به لقب «خمینی آذربایجان» معروف شده بود، به عنوان نماینده امام(ره) به تبریز رفت؛ بخشی از مردم کاملاً به ایشان و انقلاب اسلامی گرایش پیدا کردند. به این ترتیب زمانیکه آقای قاضی طباطبایی طبق دستور امام(ره) کمیتههای انقلاب را در منطقه ایجاد کرد تا از امنیت مردم و انقلاب حفاظت کند، حجتالاسلام بنابی کوچکتر یکی از اعضای اصلی حزب خلق مسلمان و طرفدار آقای شریعتمداری- در تبریز، کمیتههایی را تشکیل داد به نام «کمیتههای امام شریعتمداری». متأسفانه در آن زمان تعدادی از افرادی که در حزب فعالیت داشتند، سخت به تخریب شخصیت آقای قاضی طباطبایی و جریان انقلابی در تبریز مشغول بودند.
حمله طرفداران و اعضای حزب به بیت امام جریانهای تخریبی علیه آقای قاضی ادامه داشت تا اینکه گروهک منحرف فرقان۲ در تاریخ دهم آبان ۱۳۵۸ در محراب نماز، آیت الله قاضی طباطبایی را به شهادت رساند. این شهادت حقانیت ایشان و جریان انقلابی را در تبریز برای قاطبه مردم آذربایجان آشکار کرد؛ اما سه روز بعد و با اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، اتفاقاتی افتاد که تا حدود زیادی باطل بودن جریان حزب خلق مسلمان و دیدگاههای آقای شریعتمداری بر مردم ایران آشکار شد. این اتفاقات به ترجمه و سپس انتشار اسناد جاسوسی آمریکا در ایران توسط دانشجویان مربوط میشد؛ در آن زمان، اسناد زیادی از ارتباط آیتالله شریعتمداری با سفارت آمریکا پیدا و منتشر شده بود و موجی از انتقاد را متوجه ایشان کرده بود؛ اما در مقابل، آقای شریعتمداری با صدور اطلاعیهای نظام جمهوریاسلامی را محکوم به ایجاد مشکل در فعالیت حزب خلق مسلمان کرد. بعد از این اطلاعیه بود که طرفداران ایشان به بهانه حمایت از حزب و لبیک به آیتالله شریعتمداری با چوب و چماق به خیابانهای قم ریختند و قصد حمله به بیت امام خمینی(ره) را کردند (درآن زمان امام(ره) هنوز در قم ساکن بودند و هنوز به جماران نقل مکان نکرده بودند). در آن روز طرفداران حزب با ایجاد خرابی و ضرر زدن به اموال عمومی و خصوصی مردم، عملاً ماهیت خود را نشان دادند و در نهایت هم با مقاومت پاسداران و مردم فرار کردند. از این مرحله به بعد مردم قهرمان آذربایجان کاملا خط خود را از حزب خلقیها و فتنهگران جدا کردند؛ اما داستان حزب و آقای شریعتمداری همچنان ادامه داشت.
همراهی با کودتاگران به دلیل ضربهای که به منافع غرب و به ویژه آمریکا در اثر پیروزی انقلاب اسلامی وارد شده بود، مسئله از بین بردن انقلاب و نظام جمهوریاسلامی در دستور کار این کشورها قرار گرفته بود. بعد از ناموفق بودن حمله نظامی آمریکا به طبس و شکست کامل آن عملیات، گزینه اصلی برای آنها، انجام کودتا با کمک ضدانقلاب داخلی بود. به این شکل «شاپور بختیار» طرح و اجرای انجام یک کودتا را برعهده گرفت و قرار شد که غرب و به ویژه آمریکا کاملاً از این کودتا حمایت کند. کودتا هم قرار بود با همراهی عدهای از ارتشیان سلطنتطلب و با هدف تصرف چند پادگان اصلی از جمله پادگان هوایی شهید نوژه و پس از آن بمباران جماران و مراکز حساسی چون کمیته مرکزی انقلاباسلامی و مقر اصلی سپاه انجام شود؛ اما به دلیل نیاز کودتاگران به یک رهبر مذهبی برای مرحله بعد از موفقیت کودتا، ارتباط نمایندگان بختیار با آیتالله شریعتمداری آغاز شد. بعد از اعلام موافقت ایشان، حزب خلق مسلمان وارد عمل میشود؛ به این شکل که در کودتای نوژه، این حزب به رهبری آیتالله شریعتمداری فتنهای دیگر برپا کرد و با راه اندازی آشوبی در تبریز فضا را برای انجام کودتا فراهم کردند. این حزب داعیه جدائی آذربایجان از ایران را داشت اما، وقتی طرح «ایران آزاد» بختیار در جریان کودتا مطرح شد، قرار شد که برنامه حزب برای جدایی از ایران از برنامه بختیار تفکیک نشود و افراد این حزب به رهبری آیتالله شریعتمداری در جریان کودتا دخیل باشند. گرچه کودتای نوژه قبل از شروع عملیات خنثی شد و همه اعضای شرکت کنندة آن در داخل دستگیر شدند ولی بعد از مراحل بازجویی و سپس در مرحله برپایی دادگاه ارتشیان دخیل در جریان کودتا، سرهنگ سلامت، نوری مقدم و ایزدی به موافقت و همراهی آیتالله شریعتمداری با کودتاگران اعتراف کردند و مردم کاملاً نسبت به این خیانت حزب خلق مسلمان و آیتالله شریعتمداری آگاه شدند.
عاقبت حزب خلق مسلمان امام(ره) چند روز بعد از کشف و خنثیسازی کودتای نوژه در پیامی خطاب به آیتالله سیدرضی شیرازی درباره ماهیت حزب خلق مسلمان فرمودند: «گروهی که به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور میکنند و به اسم خلق، زندگی خلق را به تباهی میکشند، میتوان آنها را جزو هواداران اجانب و خیانتکاران به اسلام و خلق مسلمان دانست.۳ » به این شکل عملاً حزب خلق مسلمان تعطیل شد و افرادی که در حزب با کودتاگران همکاری مستقیم داشتند، دستگیر شدند و البته عدهای از ایشان هم مانند فرزند آیتالله شریعتمداری از کشور فرار کردند. اما در نهایت وقتی آیتالله شریعتمداری دید که طرح کودتا به یاری پروردگار کاملاً شکست خورده و مردم ایران، با بصیرتی که برایشان ایجاد شده دیگر او و حزب خلق مسلمان را محق نمیدانند، چارهای برایش نماند جز اینکه در اطلاعیهای خطاب به مردم ایران اعتراف کند: «از اینکه فکر صحیح در این کار نکردهام و اینها را راه دادهام و گزارش اینها را شنیدهام و به مقامات به موقع اطلاع ندادهام، خودم را در پیشگاه خداوند مقصر میدانم و بسیار پشیمانم... از این قصور یا تقصیر به درگاه خداوند متعال استغفار میکنم و ملتزم میشوم که در آینده امثال این امور تکرار نشود.»
آیتالله شریعتمداری پنج سال بعد ازاین قضیه، در سال۱۳۶۷ بر اثر کهولت سن و بیماری درگذشت.
نویسنده: انوشه میرمرعشی
پینوشتها
۱- صحیفه امام جلد یازده، صفحه۱۷۳
۲- در شماره ۸۴ – اردبیهشت ۱۳۸۹- مجله فکه به تاریخچه شکل گیری و تفکرات انحرافی این گروهک پرداخته شده است.
۳- صحیفه امام جلد۹، صفحه ۸۶
منابع:
۱- آیتالله شریعتمداری به روایت اسناد، اصغر حیدری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول۱۳۸۸
۲-شریعتمداری در دادگاه تاریخ، حمید روحانی، دفتر اسناد انقلاب اسلامی قم، ۱۳۶۱
۳- بولتن نقد و بررسی کتاب آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری، دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، تیر۱۳۸۷
۴- صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی(ره)- جلد ۹و۱۱و۱۷، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوم، ۱۳۷۹
۵- انقلاب اسلامی زمینهها و ریشههای آن، دکتر محمدرحیم عیوضی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، ۱۳۸۷
۶- غائله چهاردهم اسفند۱۳۵۹، ظهور و سقوط صد انقلاب، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴
۷- کودتای نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، چاپ چهارم، بهار ۱۳۸۴
۸- خمینی آذربایجان زندگینامه آیتالله قاضی طباطبایی، مهین نیکبخت، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، پاییز۱۳۸۲