اشاره: در یکی از شبهای دی، نماز مغرب و عشا را به امامت آقای حیدر مصلحی در مسجدی که خودش پایهگذار آن است اقامه کردیم. خیلی ساده و بیآلایش و با روی گشاده در دفتری که محل ملاقاتهایش است ما را پذیرفت.
حیدر مصلحی از اوایل انقلاب اسلامی، زمانی که طلبهای درسخوان در قم بود، وارد مبارزات انقلابی شد. اهل شهرضای اصفهان است و با شهید همت و خیلی از سرداران و شهدای دفاع مقدس همدوره بوده است. بعد از شهادت حجتالاسلام میثمی، نمایندگی امام در قرارگاه خاتمالانبیا را به عهده میگیرد و تا آخر جنگ در کنار همرزمانش صادقانه خدمت میکند. مسئولیتهای مختلف او در نمایندگی سپاه و بعد از آن در سازمان اوقاف نمونهای از جنبوجوش و روحیه انقلابی ایشان است. از او پیرامون وقایع دوره نهم و دهم ریاستجمهوری و مسئولیتش بر وزارت اطلاعات پرسیدیم که البته بسیاری از پاسخها به دلیل طبقهبندی و محرمانه بودن اسناد ناگفته باقی ماندند.
شما را به مطالعه این مصاحبه دعوت میکنیم. به نظر شما چه شد که آقای احمدینژاد بدون این که از قبل بین مردم شناخته شده باشد، توانست در دوره نهم به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود؟ در دوره اصلاحات، عدهای روی کار آمدند که در ابتدا شعارشان ادامه دادن مشی امام بود، اما در عمل بعضی از آنها حتی مسیر براندازی را دنبال کردند. نیروهای انقلابی و دغدغهمند به این نتیجه رسیدند که باید گفتمان امام و رهبری را تبیین کنند تا بتوانند از انحراف جلوگیری کنند.
مشی امام و رهبری به دلیل تبعیت از اسلام و اخلاق بهگونهای است که هر انسانی با فطرت سالم با آن روبهرو میشود، آن را میپذیرد و از آن استقبال میکند.
آن زمان من در نمایندگی ولی فقیه در بسیج فعالیت داشتم. ما یک سرمایهگذاری کلیدی در پایگاههای بسیج سراسر کشور انجام دادیم تا این گفتمان ارزشمند نشر پیدا کند. این مسئله حدود
شش سالی ادامه داشت. مجموعههای دیگر هم استقبال کردند، بهطوری که گزارشهایش به ما میرسید. یکی از این ارگانها، شهرداری تهران بود که آقای احمدینژاد مسئولیت آن را برعهده داشت. من آشنایی چندانی با ایشان نداشتم، اما از عملکرد ایشان متوجه شدم بهشدت از این گفتمان استقبال کرده و دارد آن را در شهرداری اجرا میکند. آنقدر در این زمینه پیشروی کرد که گویی در برابر این گفتمان مسئول است و یک جورهایی نماینده جمعیتی است که طرفدار این گفتمان هستند.
آیا ظاهرسازی بود یا واقعا به آن اعتقاد داشتند؟ اصلا نمیتوانم بگویم ظاهرسازی بوده. بعدها فهمیدم ایشان تعصب دینی قوی دارد و انسان معتقدی است.
ما در کشور افراد زیادی داریم از مسئولان که بر ادامه مشی امام و فرمانبرداری از رهبری معتقدند. چرا آنها نتوانستند از چنین محبوبیتی برخوردار شوند؟ ایشان گفتمان امام و رهبر را در شهرداری و در حد توان خود اجرا کرد. یعنی از حرف فاصله گرفت و وارد فاز اجرایی شد. ما الان هم به همین موضوع نیاز داریم. حلقه گمشده ما همین است. تا زمانی که قدم به قدم پشت سر رهبر حرکت کنیم هیچ قدرتی قادر نیست ما را شکست دهد. این حرف شعار نیست، بارها و بارها در طول این 40 سال این موضوع را امتحان کردهایم. هرجا شکست خوردهایم، هرجا فتنهای شکل گرفته، همه بهخاطر فاصله گرفتن از سایه حمایتی ایشان بوده. به این دلیل که رهبر انقلاب، تمام عملکردش طبق اسلام و قرآن است. همین میشود که انسانهای غیرمسلمان و غیرایرانی هم که با ایشان ملاقات میکنند مجذوب میشوند. اظهارنظر بزرگان جهان را نسبت به ایشان بخوانید.
زمان انتخابات نهم یک چنین دغدغهای بین مردم سینه به سینه منتشر شد. مردم، علیالخصوص جوانانِ سینهچاک و گوش به فرمان رهبری، از هر که فعالیتهایش را بر مبنای ادامۀ مسیر امام و رهبر قرار میداد حمایت میکردند. نیروهای انقلابی، خودشان را مسئول دانستند که تک به تک بروند و ۲۰ نفر دیگر را توجیه کنند و بیاورند پای کار. از اینجا بود که دشمن تبلیغاتش را در انتخابات تغییر داد. تا قبل از آن میگفت رای ندهید، اما بعد از آن بهشدت اصرار داشت تا مردم در انتخابات حضور داشته باشند تا حداقل نماینده نیروهای انقلابی رای نیاورد.
برآیند شما از تیم انتخابی آقای احمدینژاد در کابینه دولت نهم چیست؟ عدهای بر این باورند آنهایی که انتخاب شدند جوان و کمتجربه بودند. مجموعهای که در ابتدا شکل گرفت که البته من جزو آنها نبودم، همگی معتقد بودند باید در کشور بدوند و کار کنند. شما بروید و عملکرد دولتها را واقعا تحقیق کنید. به نظرم یکی از معیارها، سخنرانیهای مقام معظم رهبری در آن دوران، قبل از آن و بعد از آن است. بردن هیات دولت به سطح روستاها شوخی نیست. مدیریتی که از پشت میز و بدون لمس نیازهای مردم شکل بگیرد قطعا نمیتواند کارآمد باشد. وزرا، استانداران و باقی عوامل در دولت نهم و دهم رفتند در کف خیابان و با مردم تعامل کردند و کارهای جدی انجام شد. بسیاری از پروژههایی که همین الان بعد از شش سال از روی کار آمدن این دولت افتتاح میشود از آن زمان شروع شده. در این مسئله که بدنه دولت در دوره نهم و دهم کارهای زیادی انجام داد هیچ شکی نیست.
درست است که سابقه کار اجرایی کابینه بالا نبود، اما همگی آنها ارزشی و ولایی بودند. همین هم باعث شد خیلی جاها روبهروی احمدینژاد بایستند. یعنی خود وزرا هرجا احساس میکردند احمدینژاد از چارچوب ولایت خارج شده مقابل او میایستادند. در دولت نهم، آقای هرندی و آقای اژهای روبهرویش ایستادند. دوره دهم هم مواردی بود. اوج این ماجرا هم که بنده بودم در دولت دهم و آن یازده روز خانهنشینی احمدینژاد و حکم حکومتی رهبر و باقی ماجرا.
دلیل این رفتار آقای احمدینژاد چه بود؟ شما که هدفتان بررسی ۴۰ سالگی انقلاب است، به این مسائل حاشیهای نپردازید، اما حالا که پرسیدید من کلیتی را خدمتتان عرض کنم. ایشان به این نتیجه رسید که باید من را از کابینه بردارد. آقا حکم حکومتی دادند که خیر، بمانم. من خودم را حقیقتا انسان ویژهای نمیدانم، اما گفتم هرچه آقا بگوید.
این که آقای احمدینژاد اینطور برخورد کرد، متاسفانه بهخاطر تلقی اشتباه ایشان بود. او میانۀ راه ریاستجمهوری فکر کرد این جمعیتی که به دنبال او هست و از او طرفداری میکند بهخاطر
شخص خود ایشان است. در حالی که اینطور نبود. طرفداران ایشان صرفا با این تلقی که احمدینژاد پادوی نظام و رهبری است از او حمایت میکردند. طبیعی است که اگر از رهبر فاصله بگیرد، حمایت برداشته میشود. ایشان ۱۱ روز رفت خانه به خیال این که حامیان کاری میکنند، اما اتفاقی نیفتاد. ایشان به اشتباه فکر کرد در کشور جریانی به راه انداخته است. من الان هم به دوستان میگویم که نگویید جریان. این جریان نبود بلکه حلقهای هستند که دور هم نشستهاند. اما اصلاحطلبی در کشور، یک جریان است. آدمهای منصفی هم میانشان هستند. در حال حاضر هم اگر عدهای از احمدینژاد حمایت میکنند به علت ضعف دولت حاکم و مشکلات اقتصادی است. بله، مشکلات اقتصادی در کشور جریانی به راه انداخته است. این مسئله قابل قبول است.
شایعه است که ایشان اسنادی از وزارت اطلاعات در اختیار دارد که تهدید کرده پرونده بسیاری از مسئولان را رو میکند. نخیر، دروغ است. آرشیو وزارت اطلاعات اینطور نیست که هرکس، چه وزیر چه رئیسجمهور بتواند به سادگی به آن دسترسی داشته باشد. باید دقت کنیم که وزارت اطلاعاتِ دولت نیست، وزارت اطلاعاتِ نظام است.
دولت احمدینژاد در بحث هستهای چگونه عمل کرد؟ ما ایرادی که داریم این است که در مسائل خوب ورود میکنیم، اما خوب ادامه نمیدهیم. البته طراحیهای دشمن هم بسیار قوی است. نمونهاش مبحث نفوذ است که آقا در این چهار سال اخیر مرتبا درباره آن صحبت میکنند. جاسوسانی که از تیم هستهای یا در بحث محیط زیست دستگیر شدند، در داخل نیز طرفدارانی دارند.
در فتنه ۸۸، آیا دستگاه اطلاعاتی کشور درست عمل کرد؟ چرا بهموقع جلوی فتنه گرفته نشد؟ بنده چهار ماه بعد از خرداد ۸۸ وارد وزارت اطلاعات شدم. البته از قبل پیگیر ماجرا بودم، چرا که دشمن برنامهریزی پیچیده، قوی و فراگیری داشت. یعنی اینطور نبود که اگر در انتخابات شکست بخورد ماجرا را رها کند. من باید یک نکته بسیار مهم را مطرح کنم که دستگاههای اطلاعاتی بهروز بودند، اما ارگانها به هشدارها توجه نمیکردند و باورشان نمیشد چنین عملیات برنامهریزی شدهای برای براندازی نظام طراحی شده باشد. کار دشمن آنقدر دقیق بود که افرادی را که به ایران میفرستاد کاملا توجیه شده بودند. بهطوری که میدانستند باید با چه اشخاصی ملاقات کنند، چه کاری انجام دهند و چه مدتی را در زندان ایران سپری کنند. حتی برنامههای داخل زندان هم برایشان تبیین شده بود.
شما فکر میکنید شخص موسوی از طرف دشمن انتخاب شده بود یا به مرور وارد شد؟ انتخاب شده بود و توسط واسطهها به آنان دستوراتی داده میشد که باید اجرا میکردند.
سوالی که بهطور جدی برای مردم مطرح است این است که چرا شورای نگهبان با این که برایش محرز بود حضور موسوی در انتخابات مشکلاتی ایجاد میکند او را تایید صلاحیت کرد؟ انقلاب در این ۴ سال افت و خیزهای فراوانی را پشت سر گذاشته، اما مسئلهای که هم امام خمینی
(ره) و هم حضرت آقا روی آن تاکید داشتند و حفظش کردند، مردمسالاری است. این مشیای است که امیرالمومنین نیز بر آن اصرار داشتند. در کنار این موضوع، البته باید دقت داشت که هر نظامی برای بقا نیاز دارد خیلی جاها هزینه کند تا در دراز مدت سود ببرد. این مورد هم یکی از آنهاست. نظام بارها با فرآیند هزینه-فایده تصمیم گرفته و پیش رفته است.
به شهادت رساندن دانشمندان هستهای توسط دشمن، آیا انتقام فتنه ۸۸ بود یا قبل از آن طراحی شده بود؟ قبل از آن، از طرف موساد این طراحیها صورت گرفته بود. چند دانشمند شهید شدند با این توهم که رشد علمی در بحث هستهای با مشکل مواجه شود، اما برعکس شد. بعد از شهادت مصطفی احمدیروشن موساد پروژه حذف دانشمندان هستهای ایران را کنار گذاشت، چرا که حجم چشمگیری از دانشجویان برای ادامه تحصیل، رشته انرژی هستهای را انتخاب کردند. یعنی تازه بعد از شهادت این عزیزان، موضوع هستهای داغتر شد و پیشرفت علمی در آن سرعت گرفت. هرچند که دشمن در حال حاضر به بیوتروریسم روی آورده. بهطور مثال، شهید کاظمیآشتیانی که مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیرشان ایشان را شهید خواندند. به این علت که مشخص شد دشمن او را بیوترور کرده است. دشمن از پیشرفت علمی ما بیاندازه میترسد. من نمیتوانم جزئیات پیشرفتهای علمی ایران را بگویم، چرا که بهصلاح نیست و باید مخفی بماند، اما اینطور بگویم که هیچ بنبست علمی در کشور وجود ندارد. امام و به تبعیت ایشان رهبر انقلاب در طول این ۴۰ سال پای پیشرفتهای علمی ایستادند و نگذاشتند هیچ مانعی آن را متوقف کند.
پیشرفتی که ایران داشته، آمریکا و اروپا نداشتهاند. من مطالعهشده خدمتتان میگویم که ۸۰ درصد از مقولهای که در غرب به اسم پیشرفت علمی مطرح است تنها تکرار علم است. همانطور که میدانید، اروپا علیالخصوص انگلیس در زمانی که دنیا درگیر جنگ بود، علم را از خاورمیانه و در راس آن ایران به هندوستان برد و در کتابخانههای آنجا دپو کرد و بعد به انگلستان انتقال داد. بعد هم نهضتی راه انداخت به نام نهضت ترجمه.
جالب است که در کنار قبر ابوعلی سینا در همدان، کتاب قانون را میفروشند. این کتاب بعد از انقلاب، توسط دکتر شرفکندی از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است. من تمام جلدهای آن را خواندهام. یک جاهایی دکتر شرفکندی زیرنویسهایی به کتاب اضافه کرده که واقعا جالب است. مثلا در قسمت تشریح بدن، بوعلی میگوید سر انگشتان انسان پنج رگ عصبی دارد که حسهای مختلف را به مغز میرسانند. مترجم همانجا پاورقی کرده است که غرب تنها دو رشته عصبی را تا به امروز کشف کرده. اینگونه است که میگویم غرب درگیر تکرار علم است.
عدهای میگویند انقلاب به ۴۰ سالگی رسیده ولی باید خیلی پختهتر باشد یعنی ما به آن جایگاهی که باید میرسیدیم، نرسیدیم؟ این حرف صددرصد اشتباه است. مقایسه جامعه و تمدنسازی با انسان غلط است. مگر تمدنسازی شوخی است که با سن یک انسان مقایسهاش کنیم. ۴۰ سال برای یک تمدن، سن نوجوانی است. اینطور نیست که ما در این ۴۰ سال دچار اشتباه نشده باشیم، اما رشدمان صعودی بوده. برعکس آمریکا که رشد نزولی دارد. شما بروید کلمه
the American collapsing را در نت سرچ کنید. ببینید چه تعداد مقاله با موضوع آمریکای در حال فروپاشی نوشته شده. آن هم توسط نویسندگانی که ۹۰ درصدشان اساتید دانشگاههای آمریکا هستند. دوستان ما این مقالات را بررسی کردهاند. در تمام موضوعات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، آمریکا در حال فروپاشی است. ۷۰ درصد آنها میگویند انقلاب اسلامی تنها دلیل این امر است.
جوانان ما نه دوران انقلاب را دیدهاند و نه جنگ را، اما انقلاب دارد آنها را در مسیر به جلو میبرد. به تعبیر آرنولد توینبی «اسلام یک شیر خفته بود که امام و انقلاب آن را بیدار کردند.» شیری که استبداد و استعمار را در هم خواهد کوبید انشاءالله.
ممنون از وقتی که در اختیار فکه قرار دادید. نویسنده: زهرا عابدی