هرچند از ابتدا، اولویت نظام مقدس جمهوری اسلامی رسیدن به عدالت در همۀ ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده است؛ اما به علت فقدان یک نظریه اصیل که مبتنی بر ارزشها و آرمانهای اسلامی باشد، همواره شاهد نگرشهای متفاوت و بعضاً متناقض در باب عدالت بودهایم. نتیجۀ این سردرگمی تئوریک این شده که دولتهای مختلف، هر یک تعبیر و تفسیر متفاوتی از عدالت ارائه کرده، به طبع آن سیاستهای متفاوتی را به اجرا گذاشتهاند. در این بین رهبر حکیم انقلاب با توجه به کمبود مبانی نظری در زمینه عدالت، خود وارد عمل شده و با میزبانی جمعی از اندیشمندان حوزه و دانشگاه، به بسترسازی برای پژوهشهای اساسی درباره عدالت همت گماشتند.
«عدالت» واژهای مقدس و در زمره مطالبات اساسی زندگی فردی و اجتماعی انسان در طول تاریخ بوده است. این مفهوم همواره مرهمی بر زخمهای جوامع مظلوم و ستمکشیده بوده، آنها را به دنیای بهتر و سعادتمندتر وعده داده است. اندیشمندان و متفکرین بزرگ در اینباره نظریهپردازی کردهاند و عدالت را رکن اساسی جامعۀ ایدهآل خود قرار دادهاند.
حضرت امام خمینی
(ره) بارها در سخنان و نوشتههایشان اذهان را به عدالت و عدالت اجتماعی توجه دادهاند. از جمله اینکه فرمودند: «خدای تبارک و تعالی میفرماید که انبیا را فرستادیم، بینات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم «لیقوم الناس بالقسط» غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند عدالت اجتماعی در بین مردم باشد».
۱ بر این اساس، «فوریترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی برای همین بود که مردم از فشار ظلم، تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نایل آیند. دعوت به نظام اسلامی، منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه تحقق عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص، بلکه غلط و دروغ است و هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی، اگر تأمین قسط، عدل و نجات ضعفا و محرومین را در سرلوحه برنامههایش نگذارد، غیراسلامی و منافقانه است.»
۲ رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای عدالت را در صدر ارزشهای حاکم بر جامعه میدانند و مسئولین را از کمتوجهی نسبت به آن بر حذر میدارند و میفرمایند: «نبايد ارزش عدالت به عنوان يك ارزش درجة دو، كمكم در مقابل ارزشهاي ديگر به فراموشي سپرده شود؛ در نظام ما اين خطر وجود داشته است. ارزشهاي ديگر هم خيلي مهم است؛ مثلاً ارزش پيشرفت و توسعه، ارزش سازندگي، ارزش آزادي ومردم سالاري. مطرح كردن ارزش عدالت مطلقاً به معناي نفي اينها نيست؛ اما وقتي ما اين ارزشها را عمده ميكنيم ومسأله عدالت و نفي تبعيض وتوجه به نيازهاي طبقات محروم در جامعه كمرنگ ميشود، خطر بزرگي است، با عدالت محور بودن يك دولت، اين خطرازبين ميرود يا ضعيف ميشود.»
۳ مقام معظم رهبری با توجه به اهمیت این موضوع و کاستیهای موجود در این زمینه، دهۀ چهارم انقلاب را «دهۀ پیشرفت و عدالت» نامگذاری کرده همگان را به تحقق این هدف در دهۀ پیشرو فراخواندند.
از نظر ایشان، مفهوم
عدالت در هم تنيده با دو مفهوم كليدي ديگر است و تنها در سایۀ پیوند با آن دو مفهوم است که امکان تحقق مییابد: «من ميخواهم اين نكته را عرض كنم كه اگر بخواهيم عدالت به معناي حقيقي خودش در جامعه تحقق پيدا كند،
]باید در نظر داشته باشیم که آن
[ با دو مفهوم ديگر به شدت در هم تنيده است، يكي مفهوم عقلانيت است، ديگر معنويت. اگر عدالت از عقلانيت و معنويت جدا شد، ديگر عدالتي كه شما دنبالش هستيد، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. اگر بخواهيد عدالت را به درستي اجرا كنيد، احتياج داريد به محاسبۀ عقلاني و به كار گرفتن خرد و
علم در بخشهاي مختلف، تا بفهميد چه چيزي ميتواند عدالت را برقرار كند و
اعتدالي را كه ما، بناي زمين و زمان را
براساس آن اعتدالِ خدادادي ميدانيم – و مظهرش در زندگي ما عدالت اجتماعي است- تأمين كند. عدالت همچنین بايد با معنويت همراه باشد، يعني بايد شما براي خدا و اجر الهی دنبال عدالت باشيد، در اين صورت ميتوانيد با دشمنان عدالت مواجهه و مقابله كنيد.»
۴ ایشان در«دومين نشست انديشههاى راهبردى» نیز فرمودند: «هدف ما رسیدن به نظریه اسلامی ناب و خالص در باب عدالت است که برای دستیابی به این هدف بسیار مهم، باید با نگاه متجددانه و نوآورانه، به منابع اسلامی رجوع کنیم و با استفاده از متدها و فنون خاص این کار، نظریه اسلامی خالص را در مقوله عدالت استخراج کنیم. علت اينكه ميگویيم نظرية اسلامى بايد خالص و ناب باشد، اين است كه مسئله عدالت مب
تنى است بر پايهها و مبانى هستىشناسى و معرفتشناسى، و اگر بخواهيم به نظريات غربى استناد كنيم، در واقع تكيه كرديم به مبانى فلسفىاى كه قبول نداريم و نميتوانيم آنها را بپذيريم (كه همان نظرات هستىشناسى است). »
ایشان، عدالت را دغدغه همیشگی بشر دانستند و با اشاره به ورود متفکران و اندیشمندان تاریخ بشر به این مقوله فرمودند: «بررسی دقیق نشان میدهد که با وجود نظریهپردازیهای مختلف اندیشمندان در مبحث عدالت، نقش ادیان الهی در این مقوله، بینظیر و استثنایی بوده است. اولاً به شهادت قرآن، اديان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط.»
5 هدف نظامسازى، هدف تمدنها، هدف حركت بشر در محيط جامعه، شد عدالت. در هيچ مكتب ديگرى اين وجود ندارد؛ اين مخصوص اديان است.خصوصيت ديگر اديان اين است كه انبيا در طول تاريخ در كنار مظلومان قرار گرفتهاند؛ يعنى براى عدالت عملاً پيكار كردند. پيغمبران در معارضة بين ظالم و مظلوم، هميشه در طرف مظلوم قرار گرفتند؛ يعنى براى عدالت وارد ميدان شدند و جنگيدند؛ اين هم بىنظير است. حكماً درباره عدالت حرف زدند؛ اما خيلى اوقات مثل بسيارى از روشنفكرانِ گوناگون حرفهایى ميزنند، ولى در مقام عمل وارد ميدان نميشوند. ما اين را در دوران مبارزات هم ديديم، بعد از مبارزات هم در دوران دفاع مقدس ديديم، تا امروز هم كم و بيش مىبينيم. انبيا اينجور نبودند؛ انبيا وارد ميدان ميشدند، سينه سپر ميكردند ایشان، اعتقاد همه ادیان الهی به منتهی شدن تاریخ بشر به دوران مبتنی بر عدل را سومین «تفاوت «عدالت» در ادیان الهی و مکاتب بشری» دانستند و افزودند: «ادیان الهی در نگاه به مبدأ خلقت هستی و بشر – در مسیر حرکت تاریخی ملتها و در تبیین پایان این مسیر یعنی معاد، همواره بر عنصر عدالت تأکید کردهاند که این مسألهای استثنایی و بینظیر است.»
مقام معظم رهبری حرکت کلی نظام مقدس جمهوری اسلامی را مبتنی بر عدالت دانسته، خاطرنشان کردند: «در انقلاب اسلامى ما - كه يك حركت دينى بود - به طور طبيعى عدالت جايگاه ممتازى داشته و دارد. در شعارهاى مردمى، در قانون اساسى، در بيانات امام راحل (رضوان اللَّه عليه)، در گفتمانهاى موضعى و در زمانهاى مختلف و به مناسبتهاى مختلف كه جمهورى اسلامى مطرح كرده، اين جايگاهِ ممتاز ديده ميشود، عدالت يك ارزش مطلق است، يعنى هيچ جا نداريم كه عدالت بد باشد. خب، در جمهورى اسلامى اين وضعيت وجود داشته، سرلوحة دغدغههاى نظام از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجراى عدالت، انصافاً كارهاى زيادى هم انجام گرفته؛ ليكن راضىكننده نيست. بعضى از دوستان در توصيف آنچه كه انجام گرفته، اطلاعات و آمارهاى خوبى دادند؛ در زمينهى كارهایى كه انجام گرفته، شايد اطلاعات من بيشتر باشد؛ ميدانم كارهاى وسيعى از اول انقلاب انجام گرفته؛ ليكن مطلقاً راضىكننده نيست.آن چيزى كه ما دنبالش هستيم، عدالت حداكثرى است، نه صرفاً در يك حد قابلقبول؛ ما ميخواهيم ظلم در جامعه نباشد. تا اين مرحله خيلى فاصله داريم. بنابراين براى اين بايد تلاش كرد
.»
ایشان با نگاهی حکیمانه به آسیبشناسی اجرای عدالت پرداخته و یکی از اساسیترین مشکلات نظام در راه اجرای عدالت را گوشزد فرمودند:
«من تكيهام در اين نكته اين است كه نميخواهيم از مونتاژ و كنار هم چيدن نظريات گوناگون، يك نظريه به وجود بياوريم و توليد كنيم. يعنى در اين
قضيه بايد جداً از التقاط پرهيز كرد. در موارد متعددى ما دچار اين اشتباه شديم.»
رهبر فرزانه انقلاب که بیش از یک دهه است بر ضرورت جنبش نرمافزاری و لزوم تولید فکر و اندیشۀ بومی تأکید دارند، شرط تحقق عدالتِ متناسب با آرمانهای انقلاب را نیز نظريهپردازی
در این زمینه میدانند: «بحث عدالت بايستى به يك گفتمان نخبگانى تبديل شود، چون زمينه خيلى زياد است، نياز خيلى شديد است. شايد لازم باشد بعدها از صاحبنظران دنياى اسلام هم استفاده كنيم. امروز كه ما به بحث عدالت ميپردازيم، اين دنباله همان دغدغه اساسى است، به اين معنا نيست كه در طول سالهاى متمادى عدالت را نشناختيم يا نظام جمهورى اسلامى مطلقاً تعريفى از عدالت نداشته و حركتى نكرده؛ نه، يك تعاريف اجمالى و كلى هميشه وجود داشته؛ همه هم با آنها آشنا بودند، كارهاى زيادى هم انجام گرفته. ليكن امروز كه ما داريم اين مسئله را مطرح ميكنيم، اولاً به اين دليل است كه ميخواهيم گفتمان عدالت، يك گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد
. يكى ديگر اين است كه ما اگر بخواهيم فاصله بين آنچه كه از عدالت لازم داريم و بايد باشد و آن وضعيت كنونى را - وضعيتى كه فعلاً مستقر است - كم كنيم، بايستى به روشها و راهكارهاى جديد و مؤثر دست پيدا كنيم. بايد بدانيم شيوههاى كاربردى عدالت چه چيزهایى است، يعنى زمان آزمون و خطا را سپرى شده بدانيم، بايد بنشينيم روشهاى متقن و مبتنى بر تعاريف متقن را پيدا كنيم، تشخيص بدهيم، روى آنها مستقر شويم و حركت كنيم. درنهايت اداره كشور نياز دارد به اينكه به يك جمعبندى متقن و مستدل در باب عدالت اجتماعى برسد كه بتواند بر اساس آن، برنامههاى بلندمدت را طراحى كند. البته بعد از آنكه به اين جمعبندى رسيديم، باز پژوهشهاى تازهاى شروع خواهد شد براى اينكه شيوهها را پيدا كنيد؛ يعنى پژوهشهاى كاربردى»
ایشان بر ضرورت درگیر شدن جدی اندیشمندان و متفکران در این حوزه تأکید داشته و تشکیل رشتهای به نام «عدالت پژوهی» را لازمۀ گسترش نظریهپردازی در این زمینه میدانند: «يكى از مهمترين كارها در عرصه نظرى اين است كه ما عدالتپژوهى را در حوزه و دانشگاه به عنوان يك رشته تعريفشدة علمى بشناسيم، كه اين امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه. در حوزه علميه -كه خب، بهحمداللَّه فضلاى برجستهاى در جلسه حضور دارند- باید يكى از بخشهایى كه يك فقيه در درس فقه استدلالىِ خودش دنبال ميكند، مسئله عدالت باشد؛ «كتاب العداله» در باب عدالت اجتماعى بحث شود؛ بحث فقهىِ قوى
. در دانشگاه يك دانشِ ميانرشتهاى به وجود بيايد و تعريف شود؛ بحث شود، كار شود، روى آن به طور مستقل سرمايهگذارى شود. به نظر من، اين در عرصه نظرى يك كار لازمى است؛ هم نظريهپردازى را گسترش ميدهد، هم نيروهاى توانمندى را در اين عرصه تربيت ميكند.»
تعیین معیارها و الگوهای عدالت در سطح اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی؛ از دیگر لوازم تحقق و اجرای عدالت است که از نگاه نافذ معظمله پنهان نمانده: «يك كار مهم ديگر، شاخصگذارى است؛ تعيين شاخصهاى عدالت. يكى از كارهاى مهم نظرى ما اين است كه شاخصهاى عدالت را پيدا كنيم. خب، امروز شاخصهایى كه در غرب مطرح است، به طور مشروط قابل قبول است؛ بعضىاش مطلقاً شاخص نيست، بعضى شاخصهاى ناقصى است، بعضى در شرایطى ممكن است شاخص باشد
.»
منابع:
۱- صحيفه نور، ج ۱۵، ص ۱۴۶
۲- حديث ولايت، ج ۴، ص ۲۵۴
۳- ديدار با رئيسجمهور و هيئتوزيران ۸۴/۶/۸
۴- همان
۵- حديد (۵۷) آيه ۲۵.
نویسنده: مهدی طاهری