اشاره: مردم بوشهر برای حفظ مرزهای ایران عزیزمان از نفوذ اجانب و همچنین مقابله با بیگانگان، مقاومت
های جانانه
ای داشته
اند و دولت
های غربی برای رسیدن به مطامع خود از آب
راه خلیج نیلگون فارس، چندین بار به این مرز و بوم هجوم آورده و جنایات بی
شماری را مرتکب شده
اند و هر بار نیز با پایمردی مردان و زنان غیور این بخش از خاک ایران بزرگ با ناکامی مواجه شده
اند. از میان این کشورها بیشترین سهم در تجاوزات مربوط به انگلیسی
ها بوده است. آنها که در قالب امپراطوری بریتانیا آفتاب در حکومت
شان غروب نمی
کرد و مرزی را برای دیگران قائل نبودند، چهار بار به بوشهر قهرمان یورش آورده و از بی
لیاقتی حکام در مرکز سوء
استفاده کرده و جنوب کشور عزیزمان را مرکز تاخت و تاز و اشغال قرار دادند و هر بار توسط غیور مردان این آب و خاک عقب رانده شدند. در این شماره به مناسبت سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری، مبارز نستوه ضد استعمار به ابعاد زندگی و مبارزات او پرداخته
ایم.

تنگستان یکی از مناطق مرکزی استان بوشهر می
باشد و به دلیل وجود مردان غیرتمند خود همواره طلایه
دار مقاومت در برابر انگلیسی
ها بوده
است. گل سرسبد این منطقه شهید رئیسعلی دلواری بوده که محبوبیت و جوانمردی و پایمردی وی شهره خاص و عام می
باشد.
مرحوم علی مراد فراشبندی در کتاب جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، شهید رئیسعلی دلواری را اینگونه توصیف می
کند «قهرمان کتاب ما شخصیتی بود که به تصریح معاصرینش هیچ یک از معاریف و مشاهیر و سرجنبانان او در سواحل شمالی خلیج فارس در بخشش، جوانمردی، مروت، همت و صفا و عاطفه به پای او نمی
رسیدند. نمونه کاملی از شجاعت و جسارت و شهامت بود. غیور و مقهور و سلحشور و در عین حال متین و موقر و با مهارت و مؤدب و مبادی آداب و سخت پایبند به مذهب و معتقدات دینی بود.»
این جوان سلحشور هنگامی که ۲۶سال سن داشت، آنقدر بلوغ فکری خود را نمایان کرد که در سال۱۲۸۷ هجری شمسی در اوج مبارزات مشروطه در تهران در رکاب آیت
الله علم
الهدی اهرم فرماندهی مبارزه با نظام مستبد محمدعلی شاه را در استبداد صغیر به عهده می
گیرد و بعد از اخراج عمال حکومت و انگلیسی
ها که به نحوی مدیریت شهر را به عهده داشتند در زیر پرچم ایران برای مدت دو تا نه ماه حکومت اسلامی را برقرار می
کند و با رهبری علمای دینی در مقابل ظلم و تعدی انگلیسی
ها می
ایستد که در این راستا مرحوم محمدحسین رکن
زاده آدمیت در کتاب فارس و جنگ بین
الملل اول آورده است «اولین ظهور حسن ملکاتش در زمان استبداد صغیر شد. به این معنی که پس از آن اهالی بوشهر به تحریک تهیج میرزاعلی کازرونی و پیشوایی سیدمرتضی پیش نماز اهرمی شهر بوشهر را با یک عده تفنگچی تنگستانی به تصرف در آوردند.»
گام اول حضور شهید رئیسعلی دلواری، همراهی با پیشگامان مشروطه
خواه بوده است و در این مسیر زهر چشمی هم به انگیسی
ها نشان داده است و این مبارزه با متجاوزین انگلیسی پس از ناکامی مشروطه ادامه یافت و حضور ایشان و نیروهایش عرصه را بر آنها تنگ کرده بود تااینکه انگلیسی
ها با اعزام چهار ناو جنگی در سال۱۹۱۰ میلادی، روستای دلوار زادگاه این سرباز میهن را به توپ می
بندند تا شاید بتوانند از حملات پارتیزانی نیروهای تنگستانی به فرماندهی رئیسعلی دلواری بکاهند و پس از چند روز مقاومت مردان دلواری، ناامیدانه به بوشهر برمی
گردند.
شهید رئیسعلی دلواری از سال۱۹۰۷ الی ۱۹۱۴ به طور مستمر با انگیسی
ها مبارزه کرده است و بلایی سر آنها در آورده بود که حضرت امام خمینی
(ره) در یک جمله
ای می
فرمایند «آنها (تنگستانی
ها) چنان بلایی بر سر انگلیسی
ها آورده بودند که می
خواستند همه عشایر را از بین ببرند.»
و یا مقام معظم رهبری حضرت آیت
الله خامنه
ای در یک سخنرانی که برای بزرگداشت ۲۰۰۰شهید استان بوشهر داشتند فرمودند «رئیسعلی دلواری انگلیسی
ها را به ستوه آورده بود.» و یا اینکه وقتی می
خواهند ایشان را معرفی کنند، می
فرمایند «نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید رئیسعلی دلواری از نام
هایی است که همیشه دل
های مومن را در سراسر این کشور به خود جذب می
کرده است.»
در سال۱۹۱۴ جنگ جهانی اول در اروپا شروع می
شود و دولت ایران که در حاشیه این جنگ
ها قرار گرفته و اعلام بی
طرفی کرده بود، مورد تهاجم دولت
های درگیر در این جنگ شد. روس
ها، آلمانی
ها و انگلیسی
ها هر کدام برای خود حقی قائل بودند و برای مهار همدیگر این سرزمین را مورد تهاجم خود قرار داده و هیچ اهمیتی به موضع
گیری دولت مرکزی ایران ننمودند، هر چند ساختار دولت ایران آنقدر مختل بود که بتوان از شمال و جنوب آن ورود کرد و هیچ کسی هم جلوادار فرض نمی
کردند که قدرت مقابله با آنها داشته باشد.
در بحبوبه جنگ جهانی اول کنسولگری چند کشور از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه در بوشهر فعال بود و بیش از همه انگلیسی
ها خود را صاحب حق می
دانستند و چون از قبل حضور داشتند، به نوعی صاحب
خانه شده بودند و برای مالک اصلی حقوقی را قائل نمی
شدند.
از آنجایی که دولت آلمان در مقابل انگلیسی
ها در جنگ بود، نیروهای انگلیسی با نقض بی
طرفی ایران در جنگ، سرکنسول و کارکنان آلمانی کنسولگری آلمان را دستگیر و زندانی کردند و آنگاه با پیاده کردن نیرو قصد اشغال بوشهر نموده و آهنگ حرکت به مرکز ایران از طریق شیراز کردند و برای خود خواب
هایی دیده و ایران را خالی از مدافع می
پنداشتند و یا اینکه به دنبال تسخیر ایران و الحاق به مستعمراتش بودند، هر چند نیم نگاهی هم به مبارزات شهید رئیسعلی دلواری داشتند و برای همین موضوع و از کار انداختن حداقل موتور مقاومت به وسیله دوستان خود در بوشهر، قاصدی را به نزد رئیسعلی روانه روستای دلوار در سی کیلومتری بوشهر کرده و با پیشنهاد مبلغ هنگفتی که مورخین و معمرین چهل هزار پوند انگلیسی رقم داده
اند به تطمیع ایشان می
پردازند.

از آنجایی که این دشمنی هفت ساله بین اهالی استان بوشهر به فرماندهی رئیسعلی و انگلیسی ریشه در روحیات مردم آن سامان داشت و از طرفی روحیات مذهبی شهید رئیسعلی دلواری و هم
رزمانش با فرهنگ مقاومت و پایمردی ممزوج شده بود، این اقدام را توهین به خود فرض کرده و در یک جمله تاریخی یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ را جار می
زند که ای متجاوزین به خاک مقدس ایران بدانید «چگونه می
توانم بی
طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است.» و با این پاسخ، نمایندگانی که قصد انصراف ایشان را از جنگ داشتند ناامید کرد و این درسی بود که از مولایش ابوالفضل العباس
(ع) در پاسخ به امان
نامه عبیدالله بن زیاد والی کوفه داده بود، گرفته بود. بر همین ایده و اندیشه بود که آتش خشم خود و یارانش را بر انگلیسی
های مست تجاوز به ایران شعله
ور کرد.
شهید رئیسعلی دلواری و خانواده وی و البته همه اهالی استان بوشهر تقید فراوانی به دین و مذهب و اطاعت از اوامر علمای دین داشتند. فلذا در اولین اقدام از علمای نجف و ایران کسب تکلیف نمود. حضرت آیت
الله آخوند خراسانی در نجف، سیدعبدالحسین لاری در لار، مجتهد برازجانی در برازجان، علامه بلادی، علم
الهدی اهرمی در بوشهر، سیدعلیقی دشتی در منطقه دشتی، بخشی از بزرگانی بودند که در میدان حاضر شده و اذن جهاد را صادر کردند، مضاف بر اینکه مجتهد برازجانی نامه
ای به سرکنسول انگلیس داده بود که موجب امیدواری رئیسعلی و یارانش شد و از اینکه این عالم دینی در وسط میدان حاضر است و به معنی کامل استعمارستیز است، بسیار امیدوار به مبارزه شدند و در پی اقدام شیخ نامه
ای از شهید رئیسعلی دلواری به محضر معظم
له ارسال کردند که عملا منشور قیام شهید رئیسعلی در مقابل انگلیسی
ها می
باشد.
این نامه حاوی مطالبی ارزنده از یک مبارز دینی می
باشد که با نصب
العین قرار دادن فتوای علما پا در راهی گذاشته است که به دنبال آن عزت و سربلندی ملت ایران را به دنبال داشت.
در بخش
هایی از نامه آمده است«برای درجه بهشت پیدا کردن و شربت شهادت را داوطلبانه خواستن باید همتی عالی و عزمی راسخ داشت و بهای درجه عالی و نعیم اخروی و نام نیک ابدی به غیر از جان شیرین نیست.»
این ادبیات پرمغز حاکی از حضور آگاهانه در یک میدان رزم است. انگیزه
اش برای این جهاد کسب منافع دنیوی نیست. به دنبال آخرت زیبایی می
باشد و یا اینکه مولا و مقتدای خود را کسی می
داند که یک تنه به قلب لشکریان کفر در کربلا زده است و در جای دیگری از نامه می
نویسد «همین قدر با خود خیال کردم که بنی
هاشم در مدینه بسیار باقی ماندند جز حضرت سیدالشهدا که به تنهایی در صحرای کربلا با لب تشنه شهیدش کردند.»
ایشان وقتی اطمینان حاصل می
کنند مبارزه
ای که در دست دارند مرضی خداوند است با حضور در یک محفل روحانی در شهر بوشهر، قسم نامه
ای را امضا می
کند که متن آن دل هر انسان آزاده
ای را به وجد می
آورد.
«ای کلام
الله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند یاد می
کنم که اگر انگلیسی
ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز نمایند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار نمایم در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار باشند.»
ایشان به اتفاق هم
رزمان اندکی که داشته است، مبارزه خود را برای جلوگیری از حضور انگلیسی
ها پررنگ
تر می
نماید و با مراجعه به شهرها و روستاهای استان و تهییج و ترغیب مردم و خوانین و کدخدایان، اتحاد مثال زدنی در سطح استان بوشهر علیه دولت متجاوز انگلیس ایجاد می
کند و همه مردم از هر نقطه
ای شروع به پیوستن به این خیل عظیم مقاومت می
شوند. انگلیسی
ها می
بینند که هر روز و شب که می
گذرد، عده
ای از نیروهای خود را از دست می
دهند. قطار حرکت آنها به سمت شیراز متوقف شده و عملاً در ساحل بوشهر قفل شده
اند ناگزیر درخواست نیروی کمکی از بین
النهرین کرده و در مقابل خود جبهه جدیدی می
بینند که مانند سایر دولت
های دنیا در مقابل این قشون متجاوز مقاومت می
نمایند.
پنج هزار نفر وارد بوشهر می
شوند و انگلیسی
ها در عراق و سرحدات عثمانی با مشکل مواجه می
شوند و چالش عظیمی به نام رئیسعلی دلواری و نیروهای رزمی محلی با حداقل امکانات ولی با عزمی راسخ در سایه اعتقادات دینی بر سر راه آنها خلق شده است.
وقتی با تطمیع نمی
توانند رئیسعلی را تسلیم کنند، اقدام به تهدید می
نمایند که اگر تسلیم نشوید، خانه
های شما را خراب و باغ
های شما را از بین می
بریم و شهید رئیسعلی دلواری دوباره یک پاسخ تاریخی می
دهد « خانه ما کوه است و بریتانیا توان ویران کردن آن را ندارد و ما تا حد امکان مقاومت می
کنیم.»
پس از آنکه انگلیسی
ها بوشهر را اشغال می
کنند، هیچ مانعی را برای حرکت خود نمی
بینند و جز شهید رئیسعلی دلواری که نتوانسته بودند با تطمیع و یا تهدید او را راضی و یا تسلیم نگه دارند و تنها راه
حل، حمله به روستای دلوار توسط نیروهای بی
شماری بود که از سایر نقاط دنیا جمع کرده بودند و بر این اساس و مغرور از عدد و عده خود مجددا با پنج هزار نفر نیرو و چهار ناو جنگی مجهز به توپخانه و قایق
های بی
شمار در ساحل دلوار مستقر می
شوند. حدود ۱۶ روز معطل می
شوند و امواج دریا که انگار از قصد شوم آنها مطلع بودند ( امداد غیبی) مانع از نزدیک شدن ناوهای جنگی و پیاده کردن نیرو به دلوار شده بودند و نهایتا پس از چند روز سرگردانی در دریا آهنگ دلوار می
نمایند و این مجالی برای شهید رئیسعلی شد که به تحکیم مواضع خود بپردازند.
جنگ دلوار تلخ
ترین فراز تاریخ جنگ جهانی اول برای انگلیسی
هاست. آنها که در اکثر جبهه
های جنگ فائق شده بودند و نیروهای دلواری را به چشم نمی
آوردند، در یک تهاجم اولیه و بمباران این روستا با گلوله
های توپ که وزن آنها قریب به 96 کیلوگرم بود موفق شدند دلوار را تسخیر کرده و از این بابت خود را آسوده یافتند که بالاخره دشمن دیرین خود را نابود نمودند.
در مقابل رئیسعلی با صد و پنجاه نفر نیروهای خود در اطراف دلوار سنگر گرفته و اهالی روستا را به سمت کوه
های شرقی دلوار (کلوت بوجیر) هدایت کرده بودند و با این تاکتیک جنگی که بی
نظیر بود، دشمن غدار خود را نابود نمودند.
فرماندهان انگلیسی که در دانشگاه
های مدرن اروپایی آموزش
های نظامی دیده بودند به یکباره با صحنه
ای مواجه شدند که در هیچ کلاسی نگذرانده بودند. عده
ای مرد جنگی، کلاه
های نمدی و لباس
های محلی و با چهره
های سوخته از آفتاب گرم جنوب ولی با عزمی استوار و شجاعتی بی
نظیر خود را به قلب نیروهای انگلیسی زدند، عده
ای را در هنگام پیاده شدن از ناوهای جنگی زمین
گیر کردند و تعدادی نیز در صحاری دلوار و باغ
های اطراف که ناجوانمردانه به تخریب آن پرداخته بودند اسیر نمودند. مورخین و شاهدان ماجرا تعداد کشته
های انگلیسی
ها را بیش از 650 نفر اعلام کردند؛ در حالی که تلفات از این طرف به انگشتان دست هم نمی
رسید و در پایان و پس از چند روز درگیری، متجاوزان انگلیسی شکست خورده و به ناوهای خود پناه بردند و عده
ای نقل کردند که ساکنین در ناوها منتظر نمانده و فرار را بر قرار ترجیح داده و جان خود را نجات دادند و این پیروزی در سراسر کشور طنین انداز شد. روزنامه
های محلی، سخنرانان، نقالان و راویان و ترانه
سرایان حکایت رزم دلیران تنگستان و فرمانده آنها شهید رئیسعلی دلواری را می
گفتند و می
سرودند و رئیسعلی را بنام رستم
علی دلواری یاد می
کردند.
سرهنگ نیستلروم سوئدی در کتاب شاخه نبات می
گوید«این پیروزی چنان مردم ایران را خوشحال کرده بود که من بی
صبرانه به دنبال فرصتی بودم که این مرد مشهور ایرانی را ببینم و زمانی که خبر یافتم قرار است در جلسه
ای شرکت کنم که ایشان حضور دارند، آنقدر خوشحال بودم که انگار می
خواستم به دیدار پادشاه سوئد نائل شوم (هر چند غافل بود که سردار ملی ما از پادشاه سوئد نزد جهانیان آزاده قرب و مقام بالاتری دارد.)»
این پیروزی باعث شد انگلیسی
ها به دنبال راه چاره بیفتند و تدبیری بیندیشند تا این سد آهنین که مقابل آنها ایستاده است، بشکنند. از این طرف نیز اهالی استان، علمای دین، خوانینی که تا دیروز دوست انگلیسی
ها بودند ولی با توجه به تجاوز انگلیسی
ها تغییر موضوع داده بودند متفق
القول شدند که در یک عملیات همه جانبه شر این دشمن متجاوز را از سر مردم ایران برداشته و پرچم ایران را به اهتزار در آورند. به همین خاطر همه کسانی که توان جنگیدن داشتند در منطقه
ای به نام کوه کزی در حوالی شهر بوشهر تجمع کرده تا با یک حمله برق
آسا انگلیس را از بوشهر خارج کنند، لیکن توطئه و روش کهنه انگلیسی
ها کارگر افتاد و با ایجاد تفرقه و نفاق زمینه حذف این بزرگ
مرد تاریخ ایران را فراهم کرد. در حالی که همه مردم گرماگرم مبارزه بودند و خود را برای نبرد نهایی آماده می
کردند، در یکی از شب
ها که شهید رئیسعلی دلواری به اتفاق چند تن از سواران خود به تعقیب انگلیسی
ها در منطقه تنگک صفر بودند و ایشان با قدرت تمام در پی نابودی متجاوز بود، از پشت سر تیری شلیک شد و فردی را به زمین زد و اسبی را بی
سوار نمود و قومی را بی
سرپرست کرد و سپاهی را بی
سپهسالار نمود. انگلیسی
ها ظاهرا به مطلب رسیده بودند لیکن غافل گردیده بود که شهید رئیسعلی هیبت پوشالی آنان را شکسته و اعتماد به نفس غیر قابل تسخیری به مردم ایران داده بود.

قاتل شهید رئیسعلی غافل بود که چه جنایتی مرتکب شده است. اگر چه با شهادت رئیسعلی شور مقاومت افتاده بود ولی هیچ وقت انگلیسی
ها فرصت تسخیر ایران را نیافتند.
مرحوم علی مراد فراشبندی در خصوص شهادت رئیسعلی دلواری می
نویسد «قتل جانگداز رئیسعلی بزرگ
ترین ضربتی بود که به قدرت و سطوت مجاهدین وارد آمد، زیرا او از وجوه موثر جنبش ملی به شمار می
رفت و با شدت هر چه تمام
تر علیه قدرت امپراطوری بریتانیا جنگید.»