فقط به
خاطر تو!
«دخترا! این عبا جنسش خیلی خوبه. من که عاشقش شدم. شما هم حتما تهیه کنید. هم پوشیده هست، هم راحت.»، «بهت یاد می
دم چطور هم باحجاب باشی و هم خوش
تیپ.»، «استایلت رو حرفه
ای بساز.» این
ها جملاتی است که بارهاوبارها در صفحات بلاگرهای حجاب دیده
ایم. بلاگری، پدیده
ای است که در ایران، اوایل دهه هشتاد شمسی با وبلاگ
نویسی شروع شد. وبلاگ
ها به
عنوان یک بستر رایگان، به رسانه
ای شخصی تبدیل شده بودند که می
توانستند روحیات، ذهنیات و اتفاقات خصوصی افراد را به مخاطبان
شان منتقل کنند و نویسندگان ازطریق نظراتِ پایانیِ پست، با خوانندگان
شان در مورد آن مطلب، گپ
وگفتی داشته باشند. بعد از چند سال فیس
بوک، دست
پخت مارک زاکِربِرگ و هم
کارانش، به
عنوان پر استفاده
ترین شبکه اجتماعی در دنیا مطرح شد و توجه وبلاگ
نویس
ها را به خودش جذب کرد. سرانجام حدود یک دهه بعد از شروع وبلاگ
نویسی، یعنی اوایل دهه نود شمسی، شبکه اجتماعی اینستاگرام جای خودش را میان بلاگرهای ایرانی باز کرد. ویژگی اینستاگرام تصویرمحور بودن آن است. همان
طور که می
دانیم، تصاویر به میزان زیادی این قابلیت را دارند که روی ناخودآگاه بینندگان
شان موثر باشند. از نظر علمی، هرتصویر به اندازه هزار کلمه در ذهن اثرگذاری دارد و این یعنی با این شبکه اجتماعی، می
توان تا حد زیادی مدیریت ذهن و تفکر افراد را به دست گرفت. به این شکل، کم
کم بلاگرها در حوزه
های مختلف، روی اینستاگرام مشغول به تولید محتوا شدند. هم
زمان با این اتفاقات در فضای مجازی، ظهور کم
حجابی روز
به
روز در جامعه ایران بیش
تر دیده می
شد. آن
قدر پوشاک مورد استفاده کم
حجاب
ها در بازار فراوان بود که تامین
کننده
های لباس، درحال فراموش
کردن نیازهای محجبه
ها بودند؛ مانتو
های پوشیده
ای که هم به اندازه کافی بلند باشند و هم جلوی
شان دکمه
برای بستن داشته باشند، به
سختی در مغازه
ها پیدا می
شدند. تازه وقتی هم فروشنده
ای چنین مانتویی را ارائه می
داد، طراحی نامناسب آن یا مشتری را از خرید منصرف می
کرد و او را روانه خیاط
خانه
ها می
نمود و یا مجبور می
شد به خرید به
خاطر نبود گزینه
ای دیگر. در همین اثنا بود که بلاگرهای حجاب در ایران خودشان را نشان دادند و با معرفی لباس
هایی پوشیده و متنوع، توجه کاربران اینستاگرام را به خودشان جلب کردند. افرادی که با محتوای دینی کار خودشان را شروع
کردند و به
تدریج، تغییرات بنیادی در مطالب صفحه
شان دیده می
شد. تا جایی که با این تغییرات، برخی از کاربران
شان را که واقعا به
دنبال محتوای مذهبی بودند از دست می
دادند. این پدیده که هم
چنان جامعه ما را تحت
تاثیر خودش دارد، دارای ابعاد فراوانی است که تصمیم داریم در این شماره به آن بپردازیم.
سوغات غربی!
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان فروشگاه
های نایت بریج و هَرودزِ لندن، مملو از زنان ثروت
مند عرب مسلمانی می
شود که مشتری گران
ترین و جدیدترین لباس
های مدِ روز از کفش و لباس تا کیف و عینک و... هستند تا اندکی بعد، با این خریدها راهی خاورمیانه شوند و بازارهای آن
جا را به سبک خود رونق دهند. اما سوال این
جاست که چرا برندهای گران و مشهور غربی مثل چنل، گوچی، مانگو، دولچه گابانا،
D&G و... به ابرتولیدکننده
های لباس
های مذهبی تبدیل شدند، درحالی
که منع حجاب به شکل قانونی یا غیرقانونی در کشورهای غربی پی
گیری می
شود؟
با آغاز دهه هفتاد میلادی، خانه
های مد در سراسر اروپا به
دلیل وام
های تصفیه
نشده و وضع نامساعدی که به لحاظ اجتماعی بر اروپا حاکم شده بود، با مشکلات جدی مواجه شدند. سال۱۹۷۳ کشورهای عربیِ عضو اپک در اقدامی هماهنگ اعلام کردند که استخراج و فروش نفت را متوقف کردند. این کار واکنشی اقتصادی و اعتراض
آمیز به حمایت کشورهای غربی از اسراییل محسوب می
شد. این خبر ضربه بزرگی برای کشورهای جهان، خصوصا کشورهای غربی بود، چراکه کارخانه
ها، ماشین
ها و... سوختی برای فعال
بودن نداشتند. این اتفاق وضعیت خانه
های مد اروپا را نابه
سامان
تر از قبل کرد.
بگو چی دوست داری؟
با فرارسیدن نیمه دهه هفتاد میلادی، طراحان لباس اروپایی تصمیم گرفتند با تولید لباس
هایی که توجه زنان عرب را جلب کند، بازاری پایدار و مطمئن برای خود دست
و
پا کنند. برای این کار، آن
ها تا مدت
ها علایق و سلایق بانوان عرب را رصد می
کردند تا بتوانند تولیدات
شان را مطابق با نیاز و خواست آن
ها تولید کنند. بعد از مدتی، آن
ها موفق شدند، سبکی از پوشش را طراحی کنند که موردپسند زنان محجبه و ثروت
مند عرب باشد؛ تا جایی که این لباس
ها به هفته
های مُدِ لندن، نیویورک، پاریس و میلان راه پیدا کردند. این روند آن
قدر ادامه یافت تا سال۲۰۱۱ خبرگزاری روییترز اعلام کرد که زنان ثروت
مند عرب، بیش
ترین سهم را بین مشتریان محصولات لوکس غربی دارند. البته پُرواضح است هدف از این اتفاق، رواج حجاب و اهمیت به بانوان محجبه نبود؛ چراکه به
عنوان نمونه لباس
های پوشیده ورزشیِ تولیدی برند نایک، که حتی در مجله تایمزِ سالِ۲۰۱۷، به
عنوان یکی از ۲۵ اختراع برتر سال در دنیا شناخته شده بود، بعد از آن
که با استقبال فراوان ورزشکاران زن محجبه ازجمله منال رستم، آمنه حداد و زهرا لاری که از

ورزشکاران مطرح مسلمان بودند، تحریم شد. علت این اقدام، حضور موثر زنان مسلمان به کمک این لباس
های پوشیده بود و از آن
جا که این روند در ترویج حجاب اثر قابل توجهی داشت، توسط کشورهای غربی تحریم شد.
بر اساس آن
چه گفته شد، اولین حجاب
استایل
ها پا به عرصه بازاریابی نهادند. رفته
رفته موضوع حجاب
استایل در کشورهای آسیایی نظیر ترکیه، اندونزی و مالزی، به
عنوان کشورهایی که به
دلیل رواج قابل توجه دین اسلام در آن
ها، می
توانستند مشتریانی وسوسه
کننده برای برندهای غربی باشند، پررنگ شد. کم
کم هفته
های مد و فشن
شوهای مذهبی در این کشورها پا گرفت؛ کَت
واک
های مذهبی زیادی که روی سکوها رژه می
رفتند. اصلا کت
واک (
cat walk) به معنی راه
رفتن مثل گربه است. یعنی راه
رفتن با عشوه و ناز. ویژگی کت
واک
ها، بدنی نرم و کشیده است که بتوانند با شیوه خاصِ راه
رفتن و چرخیدن و حرکات
شان انواع مانورها را برای دیده
شدن زوایای مختلف لباس اجرا کنند. یعنی یک زن مسلمان بیاید وسط جمعیت و برای دیده
شدن لباسش این کارها را در انظار عمومی انجام دهد. هرچند که مخاطبانش هم بانوان باشند؛ ولی ویدیوی این روی
دادها یا به قول رایج، ایونت
ها که منتشر می
شود!
جایی نرو! همین
جا ببین
در ادامه، حجاب
استایل
ها با توسعه فعالیت
شان در فضای مجازی، خود را در کشورهای بیش
تری مطرح کردند تا سود اقتصادی آن
ها افزایش یابد و به این شکل پای
شان به کشور ما هم باز شد. حضور حجاب
استایل
ها در فضای مجازی، خیلی از کاربران را از شرکت در رویدادهای حجاب بی
نیاز می
کند. چه لزومی دارد جایی برود، وقتی در همین گوشی که کف دست گرفته، انواع لباس
ها را بر تنِ کلی دخترهای ترگل
و
ورگل می
بیند که هرچه در چنته دارند را برای جلوه
گری بیش
تر، به نمایش گذاشته
اند؟ به این شکل، هرهفته، هفته مد است و تمام نمایشگاه
های لباس در مشت توست! به همین اندازه در دست
رس... .
دو قطبیِ مد و استایل با حجاب!
پوشیدگی و عدم جلب
توجه، مقابل نامحرم یک تعریف ساده از حجاب است و هرآن
چه موجب تبرج بشود، در مفهوم حجاب نمی
گنجد. اصلا کلمه برج، یعنی ساختمان بلندی که میان سایر ساختمان
ها خودنمایی می
کند. بروج هم به ستاره
هایی گفته می
شود که نسبت
به بقیه پرنورتر هستند و تبرج از همین ماده است. «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى»، که در آیه ۳۳ سوره احزاب آمده اشاره به همین موضوع دارد. «مثل دوره جاهلیت، در خارج از خانه خودنمایی نکنید.» هدف مد و استایل اساسا برای به
تر و بیش
تر دیده
شدن و به چشم آمدن است. حجاب
استایل
ها با پوشیدن لباس
های رنگارنگ و چشم
نواز اتفاقا موجب جلب
توجه فراوان می
شوند. چه فرقی دارد، مدل
های مختلف مو با رنگ
های گوناگون یا روسری
های جذابِ رنگارنگ با صورت
های آرایش
کرده؟ هردو ابزار جلب
توجه
اند. این
جاست که حجاب، معنای خود را از دست می
دهد. ضمن این
که حجاب، یک مفهوم چندلایه است که عفاف را در دل خود دارد؛ حفظ نگاه، مراقبت بر نوع صحبت
کردن، شیوه راه
رفتن و... همه در حفظ حجاب لازم و ضروری است. اما حجاب
استایل
ها غالبا فقط به پوشاندن موی سر معتقند؛ درحالی
که آرایش
هایی غلیظ دارند و ناخن
های لاک
زده
شان میان چین
وواچین لباس
های
شان خودنمایی می
کند. به
علاوه تعداد قابل توجهی از آن
ها، صحبت
کردن با لحن
های زننده و حرکات موزون را هم برای جلب بیش
تر دنبال
کننده
ها در دستورکار خود قرار داده
اند. اگر هم از آن
ها بپرسی خواهند گفت «ما با جذاب
کردن حجاب، به ترویج آن کمک می
کنیم.» نکته این
جاست که اصلا «حجابِ جذاب» یک تفکر انحرافی است! چراکه حجاب آمده تا جذابیت
های زنان را در اجتماع بپوشاند و موجب آرامش آنان باشد. اگر هم کسی به این شیوه، ازطریق این صفحه
ها حجاب را انتخاب کند، درواقع باز هم محجبه نشده؛ چراکه حجابِ واقعی را انتخاب نکرده است. هرچند که عمل
کرد حجاب
استایل
ها در اربعین سیدالشهدا
(ع) طی سال
های قبل نشان داد که این گروه بیش
تر به
دنبال حذف چادر بودند، تا حفظ آن! راحتیِ عبا را مقابل سختی چادر قرار دادند؛ درحالی
که سفر کربلا خصوصا در اربعین سفر سختی است. اصلا می
رویم که سختی
هایی را که حضرت زینب
(س) کشیده درک کنیم. پس باید این سفر فرصتی باشد تا در همه
چیز ازجمله پوشش پیرو ایشان باشیم. اما تبلیغ افراطی عبا به
جای چادر، آن هم با روشی که بسیار زننده و دور از شأن مذهب است، سندی بر تلاش تعداد زیادی از بلاگرهای حجاب برای حذف حجاب واقعی و عفاف شد. حجاب
استایل
هایی که در بین
الحرمینِ کربلا، با آرایش
های تند، موسیقی رپِ مورد علاقه
شان را گذاشتند و با چرخش باد در پیچ
وتاب عبای
شان مثلا درحال تبلیغ حجاب
اند! و با این کار به مخاطبان
شان القا کردند که شیک و راحت پوشیدن مهم
تر از چادر پوشیدن است. این اتفاق به همان اندازه مضحک است که سینه
زنی برهنه مردان در مجلس عزای سیدالشهدا
(ع). امام حسین
(ع) در واپسین دقایق حیات، از خواهرشان تقاضای کهنه پیراهنی کردند تا دشمنان به طمع غنیمت، ایشان را برهنه نکنند؛ آن
وقت مردان در مجالسی که بعدا فیلم
هایش هم در فروشگاه
ها و انظار عمومی پخش می
شود، لخت می
شوند تا برای امام حسین
(ع) سینه
زنی کنند!
تو بهترینی!
یکی از نکات پست
های حجاب
استایل
ها، نظرات زیر این محتواهاست. نظراتی که اکثر آن
ها با عبارات کوتاه یا بلند، به تعریف و تمجید و ستودن دخترِ صاحب پست پرداخته
اند. با یک نگاه سریع به این نظراتِ غالبا پرتکرار، متوجه می
شویم که نویسنده تعداد قابل توجهی از این نظرات، پسران و مردان هستند. همین اندازه توضیح، کافی است تا نشان دهد چه اتفاقی در دل و ذهن این کاربران بی
چاره افتاده است و البته بساط گناهی که در این ابراز احساسات، پهن است.
گام
به
گام تا بی
حجابی
پی
گیری مستمر تعداد زیادی از این صفحات نشان داد که صاحبان آن
ها سیری نزولی را از تبلیغ چادر تا عبا و سپس پیراهن و بعد هم بلوز و شلوار و در نهایت بی
حجابی کامل طی می
کنند. نکته این
جاست که برخی از این حجاب
استایل
ها اصلا به حجاب اعتقاد ندارند و صرفا در پست
های اینستاگرام
شان محجبه
اند! از آن
جا که غالبا دنبال
کردن صفحات اینستاگرام باعث ایجاد انس میان صاحب صفحه و دنبال
کننده آن می
شود، کم
کم این روند نزولی در دنبال
کننده
ها هم اثر خود را می
گذارد و موجب تغییر پوشش آن
ها می
شود و این همان خطوات یا گام
های شیطان است که خداوند بارهاوبارها در کلام خودش انسان
ها را از آن انذار داده است. این درواقع همان
چیزی است که استکبار با شکست طرح خودش در کشیدن چادر زنان در زمان رضاخان به آن دست یافت! دریافت که به آن شکل نمی
تواند حجاب را از زنان ایرانی بگیرد؛ بلکه نیاز به یک جنگ نرمِ شناختی
ادراکی دارد.
مغلطه حجاب و زیبایی
بسیاری از بلاگرهای حجاب با این شعار کاربران را متقاعد می
کنند که صفحه
شان را دنبال کنند «با حجاب هم می
توان زیبا بود.» بعد هم با همین منطق، به آموزش انواع و اقسام شیوه
های هرچه جذاب
ترِ بستنِ روسری می
پردازند. حالا این وسط گردنت هم مشخص شد، بی
حجابی محسوب نمی
شود! این افراد با مغلطه، از زیباییِ معنویِ حجاب، برای نمایش زیبایی مادی آن، سوءاستفاده می
کنند. سالیان
سال است که در فرهنگ دینی گفته شده «حجاب زیباست.» اما این جمله، اشاره به زیباییِ عفاف، پوشش و غنای درون دارد. نه این
که با تلف کردن وقت خودشان، لباس
های مختلف بپوشند و عکس و فیلمش را به اشتراک بگذارند و در نهایت بپرسند «دخترا! به نظرتون کدوم بهم میاد؟» بعد هم زن و مرد در نظرسنجی شرکت کنند! یا هرروز با تزریق بوتاکس و طراحی جدید ابرو و مژه، گزارش انواع رسیدگی به مو، آرایش پوست و معرفی آرایشگاه، به گداییِ توجهِ دیگران و خصوصا جنس مخالف مشغول باشند. زیبایی و شکوه یک دختر یا زن محجبه، در بی
نیازی از جلب
توجه سایرین است، در ایستادن بر بالاترین جایگاه
های علمی است، در دانایی و انسانیت اوست.

پرنسس
های محجبه
ترویج زندگی اشرافی یا به عبارتی لاکچری یکی دیگر از آسیب
های حجاب
استایل
هاست. حضور در کافه
ها و رستوران
های گران
قیمت، تهیه اجناس لوکس در زمینه پوشاک و لوازم منزل و زیورآلات و... فرهنگ غلطی است که خیلی آهسته میان دنبال
کنندگان این صفحات جای باز می
کند. هم
چنین آرایش
های غلیظ این افراد با گران
ترین لوازم آرایش، آرام
آرام به مخاطب این را القا می
کند که چهره
اش زیبا نیست و نیاز به آرایش دارد و البته هرچه غلیظ
تر و پررنگ
ولعاب
تر به
تر و به این شکل افراد را با یک توهم دروغین، به مصرف لوازم آرایش و خودنمایی وابسته می
کند.
حجاب
استایل؛ خانواده بی
خانواده!
از آن
جا که محدودیت جنسیتی روی دنبال
کنندگان این صفحات وجود ندارد، ارتباط پیوسته پسران و مردان با محتواهای تولیدی توسط حجاب
استایل
ها اثرات مخرب دیگری روی آن
ها دارد؛ به
عنوان مثال بارها دیده شده که پسران، یکی از ملاک
های پوشش برای هم
سران آینده خود را شباهت به حجاب
استایل
ها اعلام کرده
اند. اتفاقا یکی از قشرهای بسیار موافق فعالیت بلاگرهای حجاب، همین قشر هستند که با جلوگیری از فعالیتِ صاحبانِ این صفحات بسیار مخالفند.
گروه دیگر، مردان متاهلی هستند که با تماشای عکس
ها و ویدیوهای این افراد، نسبت
به هم
سر خود دل
سرد می
شوند. از آن
جا که تماشای این تصاویر به لطفِ پیشنهادات مکرر اینستاگرام به
عنوان پست
های مرتبط، بارها تکرار می
شود، به
نوعی موجب اعتیاد فکری این افراد و وابستگی آن
ها به این صفحات می
شود. جالب این
جاست تجربیاتی از بلاگرهای حجاب ثبت شده که قبل از انتشار تصاویر از خودشان در صفحات
شان، خواستگارهای فراوانی داشتند،؛ اما هرچه پست
های بیش
تری از چهره و تصاویر خودشان منتشر کردند، افراد کم
تری آن
ها را برای زندگی مشترک خواستگاری کردند. بنابراین حجاب
استایل
ها دانسته یا نادانسته، با سنگ
اندازی در تشکیل خانواده و سست
کردن روابط زوجین در خانواده
های شکل
گرفته، موجب تضعیف مفهوم خانواده در جامعه می
شوند. از طرفی تعداد زیادی از دنبال
کنندگان اصلا توان مالی تهیه چنین اجناسی را ندارند و به این ترتیب صرفا دچار حسرت و ناامیدی می
شوند و حتی گاهی تلاش آن
ها برای تامین هزینه
های خرید لباس
ها و... موجب مشاجرات خانوادگی می
گردد. به
علاوه تعدادی از حجاب
استایل
ها در محتواهای خود، پای هم
سران
شان را هم وسط می
کشند و عکس و ویدیوهای
شان را با همان آرایش
ها و جلوه
گری
ها در کنار هم
سران
شان به اشتراک می
گذارند و به این ترتیب با عادی
سازی این نوع پوشش در نگاه مردان متاهل، کم
کم بی
تفاوتی آن
ها را نسبت
به جلوه
گری زنان
شان در حضور نامحرم ایجاد می
کنند. پرواضح است که در این جریان، هم حجاب زنان و هم غیرت مردان، مسیرِ تخریبی را طی می
کند. با توجه به موارد قبل، اگر از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم، خواهیم دید که حجاب
استایل
ها، به
طور مشخص، بنیان خانواده
ها را نشانه رفته
اند. درحالی
که در دین اسلام، بنیانی مهم
تر، محترم
تر و ارزش
مندتر از خانواده نداریم.
من تصمیم می
گیرم، بقیه عمل می
کنند!
حجاب
استایل
ها با برقراری ارتباط صمیمی و مستمر با دنبال
کنندگان
شان و ایجاد جذابیت
های کاذب، رفته
رفته به مرجع رفتاری تبدیل می
شوند؛ خیلی از مخاطبان آن
ها می
خواهند هررستوران، کافه، سفر داخلی یا خارجی و یا هرخریدی که آن
ها دارند را تجربه کنند. به همین دلیل بارها دیده شده، حضور یک حجاب
استایل در یک مرکز تجاری یا ... باعث افزایش مشتری در آن شده است. در اتفاقی دیگر، بعضی از دنبال
کننده
ها، از صاحب صفحه می
خواهند تا نام فرزند نورسیده
شان را برای
شان انتخاب کند! این وابستگی بیش از حد موجب می
شود عمل
کرد منطقی افراد کم
رنگ شود و بیش
تر تبدیل به مقلدانی شوند که فقط کارهای صاحب صفحه را تکرار می
کنند، بدون این
که در موردش فکر کرده باشند. ادامه این روند به آن
جا می
رسد که این صفحات تبدیل به غول
های اثرگذار اجتماعی می
شوند که در بزنگاه
های اجتماعی یا سیاسی، عمدا و یا از روی جهل با جریان
ها ضددینی و یا اپوزیسیون هم
راه می
شوند؛ مثل ماجرای «من محجبه
ام؛ ولی گشت ارشاد را قبول ندارم.» که باعث موج
سواری بسیاری از شبکه
های معاند خارجی و آشوب در خیابان
ها شد.
نوجوان
های مظلوم
توجه به این نکته ضروری است که اثرات مخرب حجاب
استایل
ها روی نوجوانان که هنوز به
طور کامل هویت خود را نیافته
اند و شخصیت
شان شکل نگرفته بیش
تر است. تا آن
جا که بعضی از آن
ها سوالات شرعی خود را هم از حجاب
استایل
ها می
پرسند!
بدون مرز، هرچه بیش
تر به
تر!
نمایش مستمر تعداد زیادی از لباس
های رنگارنگ و متنوع با ایجاد نیاز کاذب در مخاطب، مصرف
گرایی را در جامعه نهادینه می
کند؛ به عبارت دیگر، افراد هرچه کیف و کفش و لباس تهیه می
کنند، باز هم نیازشان برطرف نمی
شود. بارها شنیده
ایم که فقر را می
توان برطرف کرد؛ اما تلقی فقیربودن را نه. پی
گیری این تصاویر در صفحات بلاگرهای حجاب، کم
کم حرص و اسرافِ وقت و هزینه را رواج می
دهد. تا جایی که به لحاظ ذهنی، خریدِ جدید، تنها برای زمان کوتاهی موجب شادی و تنوع می
شود و دوباره با تماشای عکس مدل
های بعدی با طرح
ها و رنگ
های دیگر دوباره حس نیاز در فرد ایجاد و به این شکل ذهن او شرطی می
شود. از سویی دیگر، این نیازِ پیوسته، به فرد اجازه لذت
بردن از دارایی
ها و نعمت
هایش را نمی
دهد و افسردگی و عدم
رضایت، به جزئی جدایی
ناپذیر از زندگی
اش تبدیل می
شود.
عفاف، شهیدِ اقتصادِ
حجاب
استایل
ها
غیر از کششِ افراطیِ بلاگرهای حجاب به دیده
شدن، منافع اقتصادی از فروش لباس
و کیف و کفش
هایی که تبلیغ می
کنند، برای آن
ها بسیار وسوسه
انگیز است؛ این یعنی هرچه دنبال
کننده بیش
تر، سود اقتصادی بیش
تر. برای همین تلاش می
کنند با کشف و شکستن تابوهای موجود در جامعه، هرروز آمار پسندها و نظرات و... خود را بیش
تر کنند. مثلا «حجاب دارم، سیگار هم می
کشم.»، «حجاب دارم، جلوی دوربین حرکات موزون هم انجام می
دهم.»، «حجاب دارم، جلوی دوربین با فلان آهنگ محرک راک و رپ هم، هم
خوانی می
کنم و بشکن می
زنم.» و به این ترتیب چیزی از مفهوم حجاب باقی نمی
گذارند. این افراد با آرزوفروشی و نشاط و شادی
های نمایشی سعی در جذب دنبال
کننده دارند، به طوری
که دیگران فکر می
کنند که آن
ها چقدر زندگی خوب و بانشاطی دارند؛ درحالی
که طبق گفته
های
شان، چنین نیست. دقیقا مثل فیلترهای فتوشاپی که روی عکس
های
شان می
گذارند تا لک و جوش
های صورت
شان را بپوشاند و یا لباس
شان را خوش رنگ و لعاب
تر نشان دهد.
وزرات فرهنگ! به
هوش باش
در اخبار روز یازدهم بهمن۱۴۰۲، آمده که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده است که حجاب
استایل
ها با گرفتن مجوز از کارگروه مد و لباسِ وزارت فرهنگ، باید به شکل قانونی فعالیت کنند و حجاب
استایل
هایی که فاقد مجوز هستند، اجازه فعالیت نخواهند داشت. سوال این
جاست که مگر مشکل حجاب
استایل
ها، لباس
هایی است که تبلیغ می
کنند که از کارگروه مد و لباس مجوز بگیرند؟ با توجه به مطالبی که مطرح شد، اثرات مخرب آ
ن
ها بسیار فراتر است و همان
طور که گفته شد، اصلا «حجاب
استایل» تناقضی است که مفهوم حجاب را نشانه رفته است. بنابراین دادنِ مجوز برای فعالیت چنین افرادی، رسمیت
دادن به تخریبِ حجاب و عفاف در جامعه است. انتظار می
رود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عمق تصمیماتی که در آن وزارت
خانه گرفته می
شود، توجه بیش
تری داشته باشد و بیش از پیش بر پسوند «اسلامیِ» پایانِ نام خود، متعهد باشد!
منصفانه
همه می
دانیم که بخشی از بلاگرهای حجاب، با انگیزه ترویج حجاب کار خود را در این بستر شروع می
کنند؛ به نیت خوب آن
ها احترام می
گذاریم؛ ولی سعی کردیم در این مطلب کلیت جریان حجا
ب
استایل
ها را مورد بررسی قرار دهیم و خطرات پنهان آن
ها را تا حدامکان آشکار کنیم و همین دوستان خوش
نیت را هم نسبت
به مسیری که در آن قدم نهاده
اند، آگاه کنیم. البته که مخاطب این مطلب هم کاربران هستند و هم صاحبان صفحات و هم کسانی که تصمیم دارند در آینده نزدیک چنین صفحاتی را داشته باشند و هم مسئولین. هرکدام از این افراد از زاویه دید خود می
توانند از این نوشته استفاده کنند.
یک نمونه
در پایان توجه شما را به مصاحبه
ای خواندنی با یکی از بلاگرهای حجاب که خبرگزاری فارس منتشر کرده است، جلب می
کنیم:
«من در دنیای واقعی بسیار مقید و محجبه بودم. طوری که اصلا دلم نمی
خواست با حجابم جلوه
گری کنم. حافظ و معلم قرآن بودم و خانواده
ای کاملا مذهبی داشتم. وقتی که وارد فضای مجازی شدم ۲۳ سالم بود.
اوایل صرفا برای سرگرمی بود و چون خیریه داشتم می
خواستم گزارش فعالیت
های خیریه را در اینستاگرام به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی فعالیت در اینستاگرام، عکسی از خودم منتشر کردم. البته این عکس با پوشیه بود. به دلیل اعتقادی که داشتم دلم نمی
خواست تصویر کاملی از خودم منتشر کنم.
اما همان عکس باعث شهرت من شد. بین صفحات مجازی می
چرخید و به اشتراک گذاشته می
شد. افراد زیادی به واسطه آن، صفحه من را دنبال کردند و تعداد لایک
ها و کامنت
ها نشان از این می
داد که موردپسند خیلی
ها قرار گرفته. این برای من خیلی شیرین بود؛ ا
ین
که یک عکس من آن هم با پوشیه این
طور افراد را جذب کرده، من را ترغیب می
کرد تا عکس
های
بیش
تری از خودم بگذارم.
عکس بعدی نیم
رخ صورتم بود. باز هم استقبال خوبی از آن عکس شد و دنبال
کننده
های من روزبه
روز بیش
تر می
شدند. با خیلی از حجاب
استایل
ها دوست شدم و کم
کم صمیمی شدیم. وقتی صفحه
شان را می
دیدم، احساس می
کردم که چقدر از دنیا عقبم! چرا نباید مثل آن
ها باشم؟! من که زیبایی
اش را دارم!
طمع دیده
شدن نمی
گذاشت پای
بند اعتقاداتم باشم. تصویر بعدی یک عکس قدی بود از خودم، آن هم بدون چادر. کم
کم تصویر کامل صورتم را با آرایش گذاشتم. دغدغه
ام شده بود تعداد لایک
ها! تمام مدت با دوست
های حجاب
استایل
ام درباره صفحه مجازی
مان صحبت می
کردیم. یکی
شان حرف جالبی می
زد؛ می
گفت این صفحه،بچه ما است اگر حالش خوب باشد حال ما هم خوب است، اگر نه ما هم حال
وروز خوبی نداریم. تمام زندگی ما شده بود اعداد و ارقام صفحه مجازی
ای که داشتیم.
رابطه
ما هم رفاقت بود و هم رقابت! مثلا اگر فلان بلاگر در یک کافه خیلی لاکچری عکس منتشر می
کرد، من سعی می
کردم فضای به
تری را برای عکاسی انتخاب کنم که لایک
های بیش
تری بگیرم. یعنی این طمع دیده
شدن تو را به جنون می
کشد. همیشه به
دنبال چیزی هستی که تو را بیش
تر مورد توجه قرار دهد.
دیگر معروف شدم و به
عنوان یک حجاب
استایل فعالیت می
کردم. با بلاگرهای مذهبی و حجاب
استایل
ها گروهی تشکیل داده بودیم و شبانه روز درباره این حرف می
زدیم که این هفته چه پستی بگذاریم که بیش
تر دیده شویم. یا چه کاری انجام دهیم که بیش
تر سر زبان
ها بیفتیم. البته همیشه این استرس را داشتم که نکند یکی از آشنایان یا شاگردهایم عکس
های من را ببینند. چون در بیش
تر عکس
هایم آرایش غلیظ داشتم و لباس
های بدن
نما! اما وقتی می
دیدم با این کار از بقیه جلوترم و لایک
های بیش
تری می
گیرم، برایم اهمیتی نداشت که کارم درست است یا غلط.
مثلا داشتم یک سبک زندگی اسلامی را در صفحه
ام به نمایش می
گذاشتم و یک چهره شاد و زیبا از یک زن محجبه نشان می
دادم. حتی به جایی رسیده بودم که وقتی از حمام بیرون می
آمدم، با حوله ای که دور سرم پیچیده بودم عکس می
گرفتم و برای مخاطب تولید محتوای مذهبی می
کردم!
می
نوشتم غسل شکرگزاری یادت نرود! یا وقتی از خواب بیدار می
شدم، موهایم را با پتو می
پوشاندم و عکس می
گذاشتم. چون می
خواستم لحظه
به
لحظه با مخاطبم هم
راه باشم! اگر بخواهم واقعیت را بگویم، تا قبل از معروف
شدنم این
ها را اوج بی
حیایی می
دانستم!
اما حالا طمع دیده
شدن نمی
گذاشت به اعتقاداتم پای
بند باشم. خودم را توجیه می
کردم که چه اشکالی دارد من که موهایم پوشیده است؟!
علاوه
بر کسانی که از عکس هایم تعریف
و
تمجید می
کردند، افرادی هم بودند که من را نقد کنند و بگویند که کارهایم مطابقتی با اسلام ندارد. خب مسلما منی که حافظ قرآن بودم به
تر می
دانستم که دارم اشتباه می
کنم؛ اما شهرت و درآمدی که از این طریق داشتم نمی
گذاشت قبول کنم که کارم اشتباه است. تقریبا با تبلیغاتی که می
گرفتم ماهانه درآمد زیادی به دست می
آوردم و این برای من وسوسه
انگیز بود.»
می
پرسم این موضوع حجاب
استایل
شدن بین خانم
ها خیلی پرطرفدار است. گاهی که آن
ها را از آسیب
های این راه مطلع می
کنیم می
گویند خب ما به شکل درست فعالیت می
کنیم و درگیر این حواشی نمی
شویم. نظر شما چیست؟
«این تفکر واقعا غلط است. فضا طوری است که اگر بخواهی دیده شوی، باید دست به
چنین کارهایی بزنی و اعتقاداتت را زیر پا بگذاری. منی که می
خواستم فقط گزارش کار خیریه را بگذارم، رسیدم به چنین عکس هایی! فضای مجازی واقعا برای خانمی که محجبه است و می
خواهد فعالیت کند اگر نتواند خودش را کنترل کند فاجعه
ساز می
شود. بدون تعارف می
گویم طمع لایک و بازدیدها و درآمدی که از این طریق به دست می
آید می
تواند کاری کند که تو کاملا روی اعتقاداتت پا گذاری.
گاهی وقتی سر کلاس آیه
ای را می
خواندم شرمنده می
شدم و ته دلم تصمیم می
گرفتم توبه کنم. اما وقتی اینستاگرام را باز می
کردم آن
قدر فضا جذاب بود که همه
چیز یادم می
رفت. بعدها حتی همین عذاب وجدان را هم نداشتم. در واقع وقتی قبح کار شکسته بشود دیگر برایت اهمیتی ندارد و عادی می
شود.»
کشف حجاب؛ آینده
ای نه
چندان دور برای برخی حجاب
استایل
ها
درباره کشف
حجاب بلاگرهایی می
پرسم که ابتدا با ترویج حجاب و سبک
زندگی اسلامی شروع کردند و بعد خودشان آن را زیرپا گذاشتند، پرسیدم «چه
طور این اتفاق می
افتد؟» گفتند «این که برخی از حجاب
استایل
ها کشف حجاب کردند، اصلا چیز عجیبی نیست!
حتی من خبر دارم که بعضی از این افراد به حرمت هم
سر یا خانواده
شان هنوز این کار را نکرده
اند! اصلا آینده شغلی مثل حجاب
استایل
بودن به
شدت این قابلیت را دارد که فرد کشف حجاب کند. درواقع تو داری دل
بری می
کنی، فرقی نمی
کند چه با حجاب چه بدون حجاب. وقتی قبح کار برایت شکسته شود، حتی می
توانی کشف حجاب هم بکنی.
از طرفی تنوع
طلبی مخاطب هم بی
تاثیر نیست. چون همه
هدف تو جلب
توجه مخاطب است. به جایی می
رسی که با حجاب دیگر نمی
توانی مخاطبت را سیر کنی. مثلا من در یکی از استوری
هایم گردنم کاملا مشخص بود. آیا من نمی
توانستم گردنم را بپوشانم یا حواسم نبود؟! چرا! اتفاقا می
دانستم؛ اما نمی
خواستم مخاطبِ من از محتوای تکراری خسته شود!»
خانم
های حجاب
استایل و دوستی با جنس مخالف
«شاید برای
تان جالب باشد که بعضی از این افرادی که سبک زندگی اسلامی را تبلیغ می
کنند در دنیای واقعی هیچ اعتقادی به آن ندارند! مثلا من بلاگر
های مذهبی
ای را می
شناسم که با وجود سن کم
شان با جنس مخالف دوست می
شوند و گاهی می
بینی آن
قدر تنوع
طلب هستند که هرچند وقت یک
بار با فرد جدیدی طرح رفاقت می
ریزند! اما وقتی صفحه
شان را باز می
کنی، ادعای زندگی اسلامی را دارند و احکام دین را هرطور که به نفع
شان باشد برای مخاطبان
شان بیان می
کنند.
حتی یکی از این حجاب
استایل
ها با استوری
هایی که می
گذارد سر بسته به مخاطب می
فهماند که کسی که درحال حاضر با او کافه یا مسافرت است، دوستی از جنس مخالف است؛ این یعنی علاوه
بر جذب مخاطب، برای دیگران هم قبح این کار را می
شکند و عادی
سازی می
شود که دوستی با یک نامحرم با مذهبی
بودن منافاتی ندارد. هروقت هم از آن خسته شدی می
توانی فرد جدیدی را جای
گزینش کنی! همان
کاری که برخی از حجاب
استایل
ها و بلاگرهای مذهبی انجام می
دهند.»
قلیان و سیگار پای ثابت دورهمی برخی حجاب
استایل
ها!
«ما به
خاطر این
که مخاطبان
مان را با هم تبادل کنیم؛ گاهی مهمانی
هایی برگزار می
کردیم و هم
دیگر را دعوت می
کردیم. با این
کار، هم محتوای جذاب برای مخاطب آماده می
کردیم هم مخاطبان
مان را با هم تبادل می
کردیم. مثلا عکسی با فلان بلاگر می
گذاشتم و آدرس صفحه مجازی
اش را هم می
نوشتم. زیرش هم از قشنگی صورت و خوش
اخلاقی
اش می
گفتم. کنجکاوی مخاطب او را قلقلک می
داد تا وارد صفحه
اش شود و آمار صفحه
اش رشد می
کرد.
یک
بار قرار بود جمع بیش
تری از حجاب
استایل
ها دور هم جمع شویم. توی گروه داشتیم حرف می
زدیم و برنامه
های دورهمی را می
چیدیم که یکی از حجاب
استایل
ها پرسید «بچه
ها مشروب هم هست توی مهمونی؟!» کاری به سن کم
شان ندارم؛ اما این
که در صفحه مجازی
شان ادعای دین
داری داشتند و از اهل
بیت و قرآن حرف می
زدند برایم جالب بود. خب من هم مثل همان
ها بودم؛ اما برای خودم خط قرمزهایی داشتم. به مهمانی نرفتم؛ اما برایم عکس و فیلم
هایی از قلیان کشیدن و خوش
گذرانی
شان می
فرستادند.
یک
بار دیگر هم با چند نفر از حجاب
استایل
ها که به
ظاهر خیلی مقید بودند رفته
بودم بیرون. همین که سوار ماشین شدیم. دیدم روسری
ها را درآوردند و سیگار گذاشتند گوشه لب
شان! باورم نمی
شد این
ها همان
هایی باشند که در صفحه مجازی
شان نشان می
دادند.»
درآمد
های میلیونی به اسم حجاب و اسلام
این حرف
ها را کسی می
زند که چندسال فضایی را تجربه کرده که از دور برای بیش
تر ما خانم
ها زیبا و جذاب است. می
گوید «در موضوع حجاب
استایل
ها و بلاگر
های مذهبی، زن ابزاری شده برای کسب درآمد. چون هنری از خودش به نمایش نمی
گذارد، بلکه با دل
ربایی، خودنمایی و به نمایش گذاشتن خودش درآمد کسب می
کند. من که مجرد بودم و دور از چشم خانواده فعالیت می
کردم همیشه برایم سوال بود که چطور هم
سر برخی بلاگرهای مذهبی که خودشان را بسیار مقید معرفی می
کردند اجازه می
دهند زن
شان این
طور مقابل دوربین دل
بری کند و حتی گاهی خودشان هم هم
راهی می
کنن!.
واقعیت این است که درآمد این کار آن
قدر راحت و بدون زحمت است که یک آقا هم وسوسه می
شود و اعتقاداتش را نادیده می
گیرد. بعضی از همین بلاگرهای مذهبی برای یک تک استوری معرفی دو تا پنج میلیون می
گیرند. یکی از دوستان حجاب
استایلم می
گفت هم
سر من با این
که اوایل مخالف این کار بود؛ اما وقتی این حجم از درآمد را دید خودش مشوق من شد! من کسی را می
شناسم که برای یک ماه فقط ۱۵۰
میلیون درآمد از تبلیغات کسب کرد. همان افرادی که به ظاهر، مردم را به زندگی ساده و اسلامی تشویق می
کنند، این
طور از اسم حجاب و اسلام درآمد دارند.»
زندگی
هایی که گل و بلبل نیستند
می
پرسم «واقعا بلاگرها همین
قدر خوش
بختند که نشان می
دهند؟!» می
گوید «این
که برخی بلاگرهای مذهبی از لحظه
های خوش
شان با هم
سرشان و سورپرایز
های آن
چنانی می
گویند و حسرت به دل جوان
ها می
گذارند و گاها آتش رابطه بعضی از زوج
ها می
شوند، آن
قدرها هم واقعی نیست. چند مورد از بلاگرهای مذهبی را می
شناسم که هرچند در صفحه
مجازی
شان ظاهرا رابطه عاشقانه
ای دارند؛ اما در جریان خیانت
شان هستم. با یکی
شان که حرف می
زدم می
گفت وقتی حجاب
استایل باشی و آدم
های زیادی از چهره و پوششت تعریف کنند کم
کم طرز محبت آن
ها تو را به
سمت خودش جلب می
کند. یا بعضی از این داستان
هایی که درباره آشنایی با هم
سرشان یا محجبه
شدن
شان می
نویسند صحت ندارد و صرفا برای جذب بیش
تر مخاطب نوشته می
شود. حالا شاید بخش
هایی
از ماجرا درست باشد؛ اما بعضی چیزها هم تخیل ذهنی
شان است.»
پرسیدم «در اکثر صفحه
ها روایت دخترانی است که با چادر قهر بودند و حالا به
واسطه داستان جالبی چادری شدند و تصمیم گرفتند با حجاب
استایل شدن چادر را تبلیغ کنند. ماجرای این
ها چیست؟» پاسخ داد «خب این
ها که اصلا در واقعیت محجبه و مقید نیستند و فقط نفع
شان و در
آمدشان از این کار است. این باب
شدن داستان محجبه
شدن هم به
خاطر این است که کسی که آن صفحه را اداره می
کند خوب می
داند که می
تواند با بازی با احساسات مردم مخاطب و درآمد زیادی کسب کند؛ چه بسا این احساسات مقدسات دین باشد.»
وقتی حجاب
استایل
ها با حدیث و روایات کارشان را توجیه می
کنند
«فعالیت ما مورد انتقاد شدید برخی از مذهبی
ها بود و واقعا هم حق داشتند. چون رفتارهایی که ما به اسم اسلام و حجاب می
کردیم به
نوعی تحریف دین بود. اما خب نمی
توانستیم بپذیریم که یک نفر این
طور علیه ما افشاگری کند. چون هم محبوبیت و اعتبارمان را از دست می
دادیم و هم درآمدمان را. به
خاطر همین،گروهی داشتیم که تا کسی درباره ما انتقادی می
کرد آدرس صفحه
مجازی
اش را در آن گروه می
گذاشتیم تا همه بلاک و ریپورت
کنند و صفحه
اش بسته شود!»
«بعضی از حجاب
استایل
ها هم خیلی باهوش بودند و از آب گل
آلود ماهی می
گرفتند. تا کسی آن
ها را امربه
معروف می
کرد یا کارشان را از دیدگاه اسلام نقد می
کرد می
گفتند الان به
ترین وقت برای حاشیه
سازی و دیده
شدن است. ویدیوهایی منتشر می
کردند که در آن با استناد به قرآن و احادیث درباره مسائلی مثل شرایط امربه
معروف، گناهِ بردن آبروی مومن، نتیجه دل شکستن و دخالت در زندگی دیگران حرف می
زدند. با این کار ذهن مخاطب را مدیریت می
کردند و طوری وانمود می
کردند که گویا کسی که امربه
معروف کرده گناه
کار است و این
ها هیچ اشتباهی ندارند. جالب است بدانید نتیجه هم می
گرفتند و بعد از انتشار این فیلم
ها دنبال
کننده
های
شان چندین برابر می
شد!»
ضربه
ای که حجاب
استایل
ها به دین می
زنند
«گاها پیش می
آید که یک خانم حجاب
استایل پایش را از حد فراتر می
گذارد و عکسی منتشر می
کند که حجاب و اسلام را زیر سوال می
برد؛ اما هیچ
کدام از بلاگرهای مذهبی یا منبراستایل
ها، همان
هایی که به ظاهر در اینستاگرام درس اسلام به مردم می
دهند، نه
تنها زیر پستش نظر منفی نمی
دهند حتی کار او را تایید هم می
کنند. تاییدکردن این حجم از آدم
هایی که ادعای دین
داری دارند به مخاطب این باور را می
دهد که پس این
کار اصلا مشکلی ندارد و در تقابل با دین نیست. اما واقعیت این
جاست که خانم
های بلاگر برای دیده
شدن و رشد صفحه
شان به هم نیاز دارند و نمی
توانند و نباید هم
دیگر را نقد کنند.»
چون الان نون تو با حجاب بودنه!
«من در این مدت با بیش
از دویست حجاب
استایل در ارتباط بودم. بعضی از این افراد به
خاطر محدودیت
های خانواده، هم
سر و اعتقادات کم
وبیش خودشان مجبورند که این
طور فعالیت کنند و وقتی صحبت می
شود می
گویند اگر می
توانستند تا حالا کشف
حجاب کرده
بودند و طور دیگری فعالیت می
کردند.»
بعضی
های دیگر هم اصلا معتقد به حجاب نیستند و حتی خانواده و اطرافیان
شان هم محدودیتی برای
شان ایجاد نکرده
اند؛ اما چون این راه برای
شان مخاطب بیش
تری جذب می
کند با چادر و به اسم اسلام فعالیت می
کنند. مثلا یکی از این حجاب
استایل
ها در معرفی صفحه
اش نوشته است با من اسلام را قشنگ
تر بشناس اما وقتی وارد زندگی شخصی
همین فرد می
شوی، حتی ساده
ترین فریضه
های دین مثل نماز را انجام نمی
دهد!»
فریب تبلیغات حجاب
استایل
ها را نخورید!
انگار چیزی یادش بیاید می
گوید «راستی این را هم بنویس که فریب تبلیغات حجاب
استایل
ها را نخوردند.» می
پرسم «چرا؟» می
گوید «بازی این
طوری است؛ از یک جایی خودت با خودت مکالمه می
کنی! مثلا با پیج فیک خودت می
آیی و از روسری
ای که خودت سر کرده
ای تعریف می
کنی و می
پرسی این را از کجا خریدی. بعد هم در صفحه اصلی
ات آدرس صفحه فروشگاه را می
گذاری. حتی گاهی با همان پیج فیک برای خودت حاشیه هم می
سازی! بعضی از این حجاب
استایل
ها با این
که تعداد دنبال
کننده
های
شان به ظاهر زیاد است؛ اما بازخورد تبلیغات
شان کم
تر از ده نفر است! همین که پول به حساب
شان واریز می
شود و استوری تبلیغات را می
گذارند فرد را بلاک می
کنند و دیگر جوابش را نمی
دهند.»
می
پرسم «پس این همه استوری رضایت از تبلیغات که می
گذارند چیست؟ در جواب می
گوید «آن
ها هم واقعی نیست! هرکدام از بلاگرها افرادی را برای کار اینترنتی جذب می
کنند. این افراد موظفند تعدادی پیج فعال بسازند و روزانه فعالیت کنند که در مجموع عدد بزرگی می
شود. وقتی خانم بلاگر استوری تبلیغ می
گذارد این افراد می
روند و آن صفحه
را دنبال می
کنند و بخشی از آن
ها هم قیمت محصولات را می
پرسند. فروشنده هم از همه
جا بی
خبر می
آید و تشکر می
کند!»
این را بقیه حجاب
استایل
ها هم می
دانند!
دلم می
خواهد گفت
و گو را با جمله
ای تمام کنم که او می
خواهد. می
پرسم «چیزی می
خواهی بگویی که من نپرسیده باشم؟» می
گوید «من می
دانستم که حجابی که به نمایش می
گذارم و سبک زندگی اسلامی
ای که به اسم آن فعالیت می
کردم اصلا مطابقتی با اسلام ندارد. این را بقیه حجاب
استایل
ها هم می
دانند؛ اما هدف ما جذب مخاطب بود، حتی با تظاهر به چیزی که در واقعیت نیستیم. درواقع دوست داری هم دل مخاطب مذهبی
ات را به دست بیاوری، هم جلوه
گری کنی و زیبایی
هایت را به رخ بقیه بکشی! و این ضربه بدی به نسلی می
زند که قرار است حجاب و سبک زندگی
شان را از ما الگو بگیرند. کسانی که این
طور فعالیت می
کنند فقط به فکر منافع خودشان هستند و حتی یک لحظه هم به این چیزها فکر نمی
کنند. اگر امروز حاضر شدم این حرف
ها را بزنم فقط به
خاطر این بود که مردم آگاه شوند و دست از دنبال
کردن و پی
روی از چنین آدم
هایی بردارند.»
نویسنده: نفیسه نجفی