۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
استعمارستیز
استعمارستیز

استعمارستیز

جزئیات

نگاهی به زندگی و مبارزات شهید رئیسعلی دلواری / به‌مناسبت دوازدهم شهریور سالروز شهادت رئیسعلی دلواری سال۱۲۹۴

12 شهریور 1404
اشاره: مردم بوشهر برای حفظ مرزهای ایران عزیزمان از نفوذ اجانب و همچنین مقابله با بیگانگان، مقاومتهای جانانهای داشتهاند و دولتهای غربی برای رسیدن به مطامع خود از آبراه خلیج نیلگون فارس، چندین بار به این مرز و بوم هجوم آورده و جنایات بیشماری را مرتکب شدهاند و هر بار نیز با پایمردی مردان و زنان غیور این بخش از خاک ایران بزرگ با ناکامی مواجه شدهاند. از میان این کشورها بیشترین سهم در تجاوزات مربوط به انگلیسیها بوده است. آنها که در قالب امپراطوری بریتانیا آفتاب در حکومتشان غروب نمیکرد و مرزی را برای دیگران قائل نبودند، چهار بار به بوشهر قهرمان یورش آورده و از بیلیاقتی حکام در مرکز سوء استفاده کرده و جنوب کشور عزیزمان را مرکز تاخت و تاز و اشغال قرار دادند و هر بار توسط غیور مردان این آب و خاک عقب رانده شدند. در این شماره به مناسبت سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری، مبارز نستوه ضد استعمار به ابعاد زندگی و مبارزات او پرداختهایم.

تنگستان یکی از مناطق مرکزی استان بوشهر میباشد و به دلیل وجود مردان غیرتمند خود همواره طلایهدار مقاومت در برابر انگلیسیها بوده است. گل سرسبد این منطقه شهید رئیسعلی دلواری بوده که محبوبیت و جوانمردی و پایمردی وی شهره خاص و عام میباشد.
مرحوم علی مراد فراشبندی در کتاب جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، شهید رئیسعلی دلواری را اینگونه توصیف میکند «قهرمان کتاب ما شخصیتی بود که به تصریح معاصرینش هیچ یک از معاریف و مشاهیر و سرجنبانان او در سواحل شمالی خلیج فارس در بخشش، جوانمردی، مروت، همت و صفا و عاطفه به پای او نمیرسیدند. نمونه کاملی از شجاعت و جسارت و شهامت بود. غیور و مقهور و سلحشور و در عین حال متین و موقر و با مهارت و مؤدب و مبادی آداب و سخت پایبند به مذهب و معتقدات دینی بود.»
این جوان سلحشور هنگامی که ۲۶سال سن داشت، آنقدر بلوغ فکری خود را نمایان کرد که در سال۱۲۸۷ هجری شمسی در اوج مبارزات مشروطه در تهران در رکاب آیتالله علمالهدی اهرم فرماندهی مبارزه با نظام مستبد محمدعلی شاه را در استبداد صغیر به عهده میگیرد و بعد از اخراج عمال حکومت و انگلیسیها که به نحوی مدیریت شهر را به عهده داشتند در زیر پرچم ایران برای مدت دو تا نه ماه حکومت اسلامی را برقرار میکند و با رهبری علمای دینی در مقابل ظلم و تعدی انگلیسیها میایستد که در این راستا مرحوم محمدحسین رکنزاده آدمیت در کتاب فارس و جنگ بینالملل اول آورده است «اولین ظهور حسن ملکاتش در زمان استبداد صغیر شد. به این معنی که پس از آن اهالی بوشهر به تحریک تهیج میرزاعلی کازرونی و پیشوایی سیدمرتضی پیش نماز اهرمی شهر بوشهر را با یک عده تفنگچی تنگستانی به تصرف در آوردند.»
گام اول حضور شهید رئیسعلی دلواری، همراهی با پیشگامان مشروطهخواه بوده است و در این مسیر زهر چشمی هم به انگیسیها نشان داده است و این مبارزه با متجاوزین انگلیسی پس از ناکامی مشروطه ادامه یافت و حضور ایشان و نیروهایش عرصه را بر آن‌ها تنگ کرده بود تا‌این‌که انگلیسیها با اعزام چهار ناو جنگی در سال۱۹۱۰ میلادی، روستای دلوار زادگاه این سرباز میهن را به توپ میبندند تا شاید بتوانند از حملات پارتیزانی نیروهای تنگستانی به فرماندهی رئیسعلی دلواری بکاهند و پس از چند روز مقاومت مردان دلواری، ناامیدانه به بوشهر برمیگردند.
شهید رئیسعلی دلواری از سال۱۹۰۷ الی ۱۹۱۴ به طور مستمر با انگیسیها مبارزه کرده است و بلایی سر آن‌ها در آورده بود که حضرت امام خمینی(ره) در یک جملهای میفرمایند «آن‌ها (تنگستانیها) چنان بلایی بر سر انگلیسیها آورده بودند که میخواستند همه عشایر را از بین ببرند.»
و یا مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در یک سخنرانی که برای بزرگداشت ۲۰۰۰شهید استان بوشهر داشتند فرمودند «رئیسعلی دلواری انگلیسیها را به ستوه آورده بود.» و یا این‌که وقتی میخواهند ایشان را معرفی کنند، میفرمایند «نام سردار مؤمن و شجاعی مثل شهید رئیسعلی دلواری از نامهایی است که همیشه دلهای مومن را در سراسر این کشور به خود جذب میکرده است.»
در سال۱۹۱۴ جنگ جهانی اول در اروپا شروع میشود و دولت ایران که در حاشیه این جنگها قرار گرفته و اعلام بیطرفی کرده بود، مورد تهاجم دولتهای درگیر در این جنگ شد. روسها، آلمانیها و انگلیسیها هر کدام برای خود حقی قائل بودند و برای مهار همدیگر این سرزمین را مورد تهاجم خود قرار داده و هیچ اهمیتی به موضعگیری دولت مرکزی ایران ننمودند، هر چند ساختار دولت ایران آنقدر مختل بود که بتوان از شمال و جنوب آن ورود کرد و هیچ کسی هم جلوادار فرض نمیکردند که قدرت مقابله با آن‌ها داشته باشد.
در بحبوبه جنگ جهانی اول کنسولگری چند کشور از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه در بوشهر فعال بود و بیش از همه انگلیسیها خود را صاحب حق میدانستند و چون از قبل حضور داشتند، به نوعی صاحبخانه شده بودند و برای مالک اصلی حقوقی را قائل نمیشدند.
از آنجایی که دولت آلمان در مقابل انگلیسیها در جنگ بود، نیروهای انگلیسی با نقض بیطرفی ایران در جنگ، سرکنسول و کارکنان آلمانی کنسولگری آلمان را دستگیر و زندانی کردند و آنگاه با پیاده کردن نیرو قصد اشغال بوشهر نموده و آهنگ حرکت به مرکز ایران از طریق شیراز کردند و برای خود خوابهایی دیده و ایران را خالی از مدافع میپنداشتند و یا اینکه به دنبال تسخیر ایران و الحاق به مستعمراتش بودند، هر چند نیم نگاهی هم به مبارزات شهید رئیسعلی دلواری داشتند و برای همین موضوع و از کار انداختن حداقل موتور مقاومت به وسیله دوستان خود در بوشهر، قاصدی را به نزد رئیسعلی روانه روستای دلوار در سی کیلومتری بوشهر کرده و با پیشنهاد مبلغ هنگفتی که مورخین و معمرین چهل هزار پوند انگلیسی رقم دادهاند به تطمیع ایشان میپردازند.
از آنجایی که این دشمنی هفت ساله بین اهالی استان بوشهر به فرماندهی رئیسعلی و انگلیسی ریشه در روحیات مردم آن سامان داشت و از طرفی روحیات مذهبی شهید رئیسعلی دلواری و همرزمانش با فرهنگ مقاومت و پایمردی ممزوج شده بود، این اقدام را توهین به خود فرض کرده و در یک جمله تاریخی یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ را جار میزند که ای متجاوزین به خاک مقدس ایران بدانید «چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است.» و با این پاسخ، نمایندگانی که قصد انصراف ایشان را از جنگ داشتند ناامید کرد و این درسی بود که از مولایش ابوالفضل العباس(ع) در پاسخ به اماننامه عبیدالله بن زیاد والی کوفه داده بود، گرفته بود. بر همین ایده و اندیشه بود که آتش خشم خود و یارانش را بر انگلیسیهای مست تجاوز به ایران شعلهور کرد.
شهید رئیسعلی دلواری و خانواده وی و البته همه اهالی استان بوشهر تقید فراوانی به دین و مذهب و اطاعت از اوامر علمای دین داشتند. فلذا در اولین اقدام از علمای نجف و ایران کسب تکلیف نمود. حضرت آیتالله آخوند خراسانی در نجف، سیدعبدالحسین لاری در لار، مجتهد برازجانی در برازجان، علامه بلادی، علمالهدی اهرمی در بوشهر، سیدعلیقی دشتی در منطقه دشتی، بخشی از بزرگانی بودند که در میدان حاضر شده و اذن جهاد را صادر کردند، مضاف بر اینکه مجتهد برازجانی نامهای به سرکنسول انگلیس داده بود که موجب امیدواری رئیسعلی و یارانش شد و از این‌که این عالم دینی در وسط میدان حاضر است و به معنی کامل استعمارستیز است، بسیار امیدوار به مبارزه شدند و در پی اقدام شیخ نامهای از شهید رئیسعلی دلواری به محضر معظمله ارسال کردند که عملا منشور قیام شهید رئیسعلی در مقابل انگلیسیها میباشد.
این نامه حاوی مطالبی ارزنده از یک مبارز دینی میباشد که با نصبالعین قرار دادن فتوای علما پا در راهی گذاشته است که به دنبال آن عزت و سربلندی ملت ایران را به دنبال داشت.
در بخشهایی از نامه آمده است«برای درجه بهشت پیدا کردن و شربت شهادت را داوطلبانه خواستن باید همتی عالی و عزمی راسخ داشت و بهای درجه عالی و نعیم اخروی و نام نیک ابدی به غیر از جان شیرین نیست.»
این ادبیات پرمغز حاکی از حضور آگاهانه در یک میدان رزم است. انگیزهاش برای این جهاد کسب منافع دنیوی نیست. به دنبال آخرت زیبایی میباشد و یا اینکه مولا و مقتدای خود را کسی میداند که یک تنه به قلب لشکریان کفر در کربلا زده است و در جای دیگری از نامه مینویسد «همین قدر با خود خیال کردم که بنیهاشم در مدینه بسیار باقی ماندند جز حضرت سیدالشهدا که به تنهایی در صحرای کربلا با لب تشنه شهیدش کردند.»
ایشان وقتی اطمینان حاصل میکنند مبارزهای که در دست دارند مرضی خداوند است با حضور در یک محفل روحانی در شهر بوشهر، قسم نامهای را امضا میکند که متن آن دل هر انسان آزادهای را به وجد میآورد.
«ای کلامالله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند یاد میکنم که اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز نمایند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار نمایم در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار باشند.»
ایشان به اتفاق همرزمان اندکی که داشته است، مبارزه خود را برای جلوگیری از حضور انگلیسیها پررنگتر مینماید و با مراجعه به شهرها و روستاهای استان و تهییج و ترغیب مردم و خوانین و کدخدایان، اتحاد مثال زدنی در سطح استان بوشهر علیه دولت متجاوز انگلیس ایجاد میکند و همه مردم از هر نقطهای شروع به پیوستن به این خیل عظیم مقاومت میشوند. انگلیسیها میبینند که هر روز و شب که میگذرد، عدهای از نیروهای خود را از دست میدهند. قطار حرکت آنها به سمت شیراز متوقف شده و عملاً در ساحل بوشهر قفل شدهاند ناگزیر درخواست نیروی کمکی از بینالنهرین کرده و در مقابل خود جبهه جدیدی میبینند که مانند سایر دولتهای دنیا در مقابل این قشون متجاوز مقاومت مینمایند.
پنج هزار نفر وارد بوشهر میشوند و انگلیسیها در عراق و سرحدات عثمانی با مشکل مواجه میشوند و چالش عظیمی به نام رئیسعلی دلواری و نیروهای رزمی محلی با حداقل امکانات ولی با عزمی راسخ در سایه اعتقادات دینی بر سر راه آن‌ها خلق شده است.
وقتی با تطمیع نمیتوانند رئیسعلی را تسلیم کنند، اقدام به تهدید مینمایند که اگر تسلیم نشوید، خانههای شما را خراب و باغهای شما را از بین میبریم و شهید رئیسعلی دلواری دوباره یک پاسخ تاریخی میدهد « خانه ما کوه است و بریتانیا توان ویران کردن آن را ندارد و ما تا حد امکان مقاومت میکنیم.»
پس از آنکه انگلیسیها بوشهر را اشغال میکنند، هیچ مانعی را برای حرکت خود نمیبینند و جز شهید رئیسعلی دلواری که نتوانسته بودند با تطمیع و یا تهدید او را راضی و یا تسلیم نگه دارند و تنها راهحل، حمله به روستای دلوار توسط نیروهای بیشماری بود که از سایر نقاط دنیا جمع کرده بودند و بر این اساس و مغرور از عدد و عده خود مجددا با پنج هزار نفر نیرو و چهار ناو جنگی مجهز به توپخانه و قایقهای بیشمار در ساحل دلوار مستقر میشوند. حدود ۱۶ روز معطل میشوند و امواج دریا که انگار از قصد شوم آن‌ها مطلع بودند ( امداد غیبی) مانع از نزدیک شدن ناوهای جنگی و پیاده کردن نیرو به دلوار شده بودند و نهایتا پس از چند روز سرگردانی در دریا آهنگ دلوار مینمایند و این مجالی برای شهید رئیسعلی شد که به تحکیم مواضع خود بپردازند.
جنگ دلوار تلخترین فراز تاریخ جنگ جهانی اول برای انگلیسیهاست. آن‌ها که در اکثر جبهههای جنگ فائق شده بودند و نیروهای دلواری را به چشم نمیآوردند، در یک تهاجم اولیه و بمباران این روستا با گلولههای توپ که وزن آنها قریب به 96 کیلوگرم بود موفق شدند دلوار را تسخیر کرده و از این بابت خود را آسوده یافتند که بالاخره دشمن دیرین خود را نابود نمودند.
در مقابل رئیسعلی با صد و پنجاه نفر نیروهای خود در اطراف دلوار سنگر گرفته و اهالی روستا را به سمت کوههای شرقی دلوار (کلوت بوجیر) هدایت کرده بودند و با این تاکتیک جنگی که بینظیر بود، دشمن غدار خود را نابود نمودند.
فرماندهان انگلیسی که در دانشگاههای مدرن اروپایی آموزشهای نظامی دیده بودند به یکباره با صحنهای مواجه شدند که در هیچ کلاسی نگذرانده بودند. عدهای مرد جنگی، کلاههای نمدی و لباسهای محلی و با چهرههای سوخته از آفتاب گرم جنوب ولی با عزمی استوار و شجاعتی بینظیر خود را به قلب نیروهای انگلیسی زدند، عدهای را در هنگام پیاده شدن از ناوهای جنگی زمینگیر کردند و تعدادی نیز در صحاری دلوار و باغهای اطراف که ناجوانمردانه به تخریب آن پرداخته بودند اسیر نمودند. مورخین و شاهدان ماجرا تعداد کشتههای انگلیسیها را بیش از 650 نفر اعلام کردند؛ در حالی که تلفات از این طرف به انگشتان دست هم نمیرسید و در پایان و پس از چند روز درگیری، متجاوزان انگلیسی شکست خورده و به ناوهای خود پناه بردند و عدهای نقل کردند که ساکنین در ناوها منتظر نمانده و فرار را بر قرار ترجیح داده و جان خود را نجات دادند و این پیروزی در سراسر کشور طنین انداز شد. روزنامههای محلی، سخنرانان، نقالان و راویان و ترانهسرایان حکایت رزم دلیران تنگستان و فرمانده آنها شهید رئیسعلی دلواری را میگفتند و میسرودند و رئیسعلی را بنام رستمعلی دلواری یاد میکردند.
سرهنگ نیستلروم سوئدی در کتاب شاخه نبات میگوید«این پیروزی چنان مردم ایران را خوشحال کرده بود که من بیصبرانه به دنبال فرصتی بودم که این مرد مشهور ایرانی را ببینم و زمانی که خبر یافتم قرار است در جلسهای شرکت کنم که ایشان حضور دارند، آنقدر خوشحال بودم که انگار میخواستم به دیدار پادشاه سوئد نائل شوم (هر چند غافل بود که سردار ملی ما از پادشاه سوئد نزد جهانیان آزاده قرب و مقام بالاتری دارد.)»
این پیروزی باعث شد انگلیسیها به دنبال راه چاره بیفتند و تدبیری بیندیشند تا این سد آهنین که مقابل آن‌ها ایستاده است، بشکنند. از این طرف نیز اهالی استان، علمای دین، خوانینی که تا دیروز دوست انگلیسیها بودند ولی با توجه به تجاوز انگلیسیها تغییر موضوع داده بودند متفقالقول شدند که در یک عملیات همه جانبه شر این دشمن متجاوز را از سر مردم ایران برداشته و پرچم ایران را به اهتزار در آورند. به همین خاطر همه کسانی که توان جنگیدن داشتند در منطقهای به نام کوه کزی در حوالی شهر بوشهر تجمع کرده تا با یک حمله برقآسا انگلیس را از بوشهر خارج کنند، لیکن توطئه و روش کهنه انگلیسیها کارگر افتاد و با ایجاد تفرقه و نفاق زمینه حذف این بزرگمرد تاریخ ایران را فراهم کرد. در حالی که همه مردم گرماگرم مبارزه بودند و خود را برای نبرد نهایی آماده میکردند، در یکی از شبها که شهید رئیسعلی دلواری به اتفاق چند تن از سواران خود به تعقیب انگلیسیها در منطقه تنگک صفر بودند و ایشان با قدرت تمام در پی نابودی متجاوز بود، از پشت سر تیری شلیک شد و فردی را به زمین زد و اسبی را بیسوار نمود و قومی را بیسرپرست کرد و سپاهی را بیسپهسالار نمود. انگلیسیها ظاهرا به مطلب رسیده بودند لیکن غافل گردیده بود که شهید رئیسعلی هیبت پوشالی آنان را شکسته و اعتماد به نفس غیر قابل تسخیری به مردم ایران داده بود.
قاتل شهید رئیسعلی غافل بود که چه جنایتی مرتکب شده است. اگر چه با شهادت رئیسعلی شور مقاومت افتاده بود ولی هیچ وقت انگلیسیها فرصت تسخیر ایران را نیافتند.
مرحوم علی مراد فراشبندی در خصوص شهادت رئیسعلی دلواری مینویسد «قتل جانگداز رئیسعلی بزرگترین ضربتی بود که به قدرت و سطوت مجاهدین وارد آمد، زیرا او از وجوه موثر جنبش ملی به شمار میرفت و با شدت هر چه تمامتر علیه قدرت امپراطوری بریتانیا جنگید.»
سید رضا حسینی در یک مطلبی زیبا شهید رئیسعلی دلواری را توصیف میکند. «شخصیتی با ویژگی انجام نبردهای چریکی بر ضد استعمارگران، سازشناپذیری و تسلیم نشدن در برابر زور، تنها بودن در برابر سیل بیپایان دشمنان، شجاعت و تلاش خستگیناپذیر برای محافظت از مردم بیدفاع، رویارویی ناخواسته با خیانتهای پی در پی برخی از هموطنان خودفروخته، برخورداری از هوش و ذکاوت جهت استفاده از استراتژی مقابله با دشمن و اضافه میکنم اطاعت محض از علمای دین و مقید بودن به امور دینی و مذهبی و الگوگیری از قیام آقا اباعبداله الحسین(ع) در تاریخ ۱۲۹۴/۰۶/۱۲ هجری شمسی خون گرمش به زمین ریخت تا گرمای جنوب باعث شود خون رئیسعلی دلواری سرد و خشک نشود تا این‌که انگلیسیها با ذلت از سرزمین عزیزمان اخراج گردند.»


نویسنده: حسین نامور

مقاله ها مرتبط