معرفی کتاب:
کتاب « فاتح خرمشهر» در قطع خشتی به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی و یارانش به سفارش موسسه فرهنگی شهید کاظمی، توسط موسسه فرهنگی هنری جنات فکه به چاپ رسیده است.
فصول و بخشهای گردآوری شده در این ویژهنامه عبارتاند از:
فصل اول: فاتح خرمشهر؛ زندگینامه سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل دوم: اللهم لبیک؛ زندگینامه سردار سرتیپ خلبان شهید احمد الهامی نژاد، فرمانده دانشکده پرواز سپاه پاسداران
فصل سوم: شیر کردستان؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید نبیالله شاهمرادی، معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل چهارم: در جستجوی آشیانه؛ زندگینامه سرهنگ پاسدار شهید مرتضی بصیری، مهندس پرواز
فصل پنجم: گر مرد رهی میان خون باید رفت؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید حمید آذینپور، مشاور و رئیس دفتر فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل ششم: به اذن الله، آتش؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید غلامرضا یزدانی، فرمانده توپخانه و موشکهای نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل هفتم: پیش از او، راه صفا این همه دشوار نبود؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید سلیمانی، معاون عملیات نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل هشتم: پرپرواز؛ زندگینامه سردار سرتیپ خلبان پاسدار شهید عباس کروندی مجرد، فرمانده پایگاه قدر
فصل نهم: سردار مهربان؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید صفدر رشادی، معاون طرح و برنامه نیروی زمینی سپاه پاسداران
فصل دهم: دردنوش بلا؛ زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید مهتدی، فرمانده وقت لشکر 27 محمد رسولالله (ص)
فصل یازدهم: همپای آتش؛ زندگینامه پاسدار شهید محسن اسدی، افسر همراه فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران
این یازده فصل که در چهار صد و هفتاد و سه صفحه تنظیم شده، گویای روحیات و اخلاقیات« شهدای عرفه» از زبان همسر، فرزندان و یاران، به همراه زندگینامه و وصیتنامه آن عزیزان است. در این اثر که با جلد گالینگور و با کاغذ گلاسه به صورت تمام رنگی به طبع چاپ رسیده است، خاطرات سردارانی چون: محسن رضایی، قاسم سلیمانی، غلامعلی رشید، علی فدوی، محمد باقر قالیباف، مرتضی قربانی و دیگر سرداران سپاه به چشم میخورد.
مقدمه کتاب فاتح خرمشهر:
سلام به تو، به تو که مثل نور، روشنی. از تو گفتن و نوشتن سخت است. از روزی که رفتی تا به امروز، لحظه به لحظه با توام. شاید آنطور که باید نمیشناختمت اما تو مرد جنگ هستی؛ از قبیلهی خون و قیام. چهرهات آرام اما درونت متلاطم. می خواستی بروی، از این دنیا نبودی، از روزی که رفتی میخواستم از تو بدانم؛ از آمدنت، رفتنت، زندگیات، جنگیدنت و در آخر از...
دستانم توانی برای نوشتن ندارد. زیرا فکرم، ذهنم، نمیتواند به رفتن تو و دوستانت رضایت دهد. میخواهم از آنچه در این ورقها آمده است بگویم. از آنانی که دربارهات گفتهاند، نوشتهاند؛ از یازده ستاره فروزان در قلب آسمان آبی ارومیه. از پروازی به بلندی افقهای سر به فلک کشیده. تو همه را با خودت بردی، همه شما یک وجه مشترک و یک فصل زیبا در زندگی دنیاییتان داشتید. سختیها و رنجهای سخت نبرد را با تمام پوست و گوشت خود درک کرده بودید.
احمد با توأم، با تویی که لحظه به لحظه برای رفتن انتظار میکشیدی. با شمایم، ای همسفران فاتح خرمشهر.
لطفاً با بیان دیدگاه و ثبت امتیاز خود برای این محصول، خریداران دیگر را در انتخاب بهتر یاری نمایید