۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

کتاب بعد از عشق

قیمت واحد 30000تومان
مشخصات
نویسنده:                 جمعی از نویسندگان
تعداد صفحات:         ۱۵۲ صفحه
قطع:                       رقعی
نوبت چاپ:               اول
شمارگان:                 ۳۰۰۰ نسخه
شابک:                     ۷-۰۸-۶۶۰۳-۶۰۰-۹۷۸

نسخه الکترونیکی:     بارگیری کتاب

کتاب بعد از عشقمقدمه کتاب:
دوران دفاع مقدس در تاريخِ سراپا اسرار خود صفحه‌های پنهانی دارد. جغرافیای آن نيز از غرب تا جنوب كشور گسترده است؛ قطعه زمینی که تاريخ هشت ‌‌ساله ما در آن به وقوع پیوسته و در نقطه‌نقطه آن عملیات‌های کوچک و بزرگی اتفاق افتاده. در روند رو به پيروزی اين عمليات‌ها، انسان‌هايی با سن‌های متفاوت و قومیت‌های مختلف ولی با انگیزه و علاقه‌ای خدایی که برگرفته از فرهنگ عاشوراست، نقش داشته‌اند. همه اين‌ها، از یک رزمنده ساده گرفته تا فرمانده دسته و گروهان و گردان، تا فرمانده تیپ و لشکر و فرمانده کل سپاه یا ارتش، از یک راننده لودر و کامیون تا یک مهندس جهادی، همه و همه در این داستان واقعی، ايفای نقش کرده‌اند. نقشی كه هیچ قلم، بیان و حتی دوربینی نمی‌تواند بزرگی و عظمت آن را رسم کرده یا به تصویر بکشد. آن‌چه دیده يا شنیده شده قسمتی از ظاهر اين ماجراست نه باطن و عمق آن. تمام ماجرا نه از قلم‌ها و زبان‌ها تراوش کرده و نه از عمق انديشه‌ها استخراج شده و شاید هم هيچ‌گاه اين چنين نشود، مگر به اذن خدا. اللهُ اعلم.
سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی یکی از شخصیت‌های واقعی این داستان است که تا امروز در مظلومیت و در پس پرده ناگفته‌های تاريخ جنگ پنهان مانده است. او در شهر بهبهان به‌دنیا آمد و در مسير رشد خود در ابعاد گوناگون، به مراحل بالا و دست‌نيافتنی رسيد؛ در بُعد علمی، دانشجوی رشته پزشکی در سال‌های پایانی، در بُعد اخلاقی و اعتقادی، انسانی وارسته و خداجو و در بُعد نظامی، فرماندهی بود که بر دل‌ها حكومت می‌کرد نه بر جسم‌ها. رفتار و منش مجید بقایی از او انسانی ساخت که نفس‌اماره در وجودش سركوب شده بود. او مصداق نفس مطمئنه‌ای بود که به پروردگارش رجوع کرد و در او فانی شد. او از آن دسته انسان‌های خداترسی بود که خود را برای خدا می‌خواست نه خدا را برای خود. بقايی در ميان دوستانش به جايگاهی رسيد که همه، شاگردوار از او چون يک معلم سخن می‌گويند. هرچند آن‌چه گفته یا نوشته شده نمی‌تواند ابعاد وجودی شهيد بقايی را برای نسل جوانی که بنابر تقدیر الهی‌ او را درک نکرده‌اند تشريح كند.
 اين تلاش، اگرچه در حقيقت به ظهور رساندن نَمی ‌از یَم است، اما اگر ما باشیم و شما، این چند صفحه می‌تواند كام تلخ و خشک ما تشنگان جامانده‌ از قافله را شیرین و سیراب كند و دلِ مرده و روح خسته‌مان را تکانی ‌دهد تا به‌اذن الله حیات برگردد و روح‌ها آزاد شود، ان‌شاءالله. این ویژه‌نامه و تلاشی که برای آن انجام گرفته، قدمی در اين راه است. اميد كه مورد قبول حضرت حق قرار گیرد و روح بلند امام عزیز(ره) و شهدا مخصوصا سردار سرلشکر پاسدار شهيد دکتر مجید بقایی را با ارواح طیبه شهدای کربلا محشور گرداند.


برشی از متن کتاب:

من و مجيد

قبل از جنگ با مجید آشنا بودم؛ از جریانات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی. آن روزها بهبهان هم مثل بقيه شهرهای ایران در تب و تاب بود. جوانان و دانشجویانِ شهر به رهبری روحانیت ، تظاهرات زیادی ‌بر ضد رژیم انجام می‌دادند. برنامه‌ریزی، طراحی و هدایت آنها هم به عهده جوانان فعالی مثل شهید بقایی بود. کم‌کم این تظاهرات از حالت دانش‌آموزی و دانشجویی درآمد و دامنه‌اش به اقشار مختلف مردم کشیده شد. رئیس شهربانی بهبهان آدم شاه‌دوستی بود و مردم را بعد از دستگیری به شدت شکنجه می‌کرد. آن ایام شهید بقایی عضو گروه نظامی خود‌جوش «منصورون» بود و با وجودجوّ امنیتی كه وجود داشت ذره‌ای از فعالیت‌هايش را کم نمی‌کرد. حتی یادم می‌آید که یک مرتبه او و تعداد زیادی از بچه‌ها نزدیک ساختمان شهربانی تجمع کردند که در نهایت مجید بر اثر اصابت تیر نیروهای شهربانی مجروح شد.

موقع تظاهرات، عده‌ای فرصت‌طلب خودشان را داخل جمعیت می‌کردند و شعارهای انحرافی و التقاطی می‌دادند. مجید آدم باهوش و باکیاستی بود و اين‌ها را به سرعت تشخیص می‌داد و با روشن‌گری‌های به موقع‌، مانع ایجاد شکاف بین مردم می‌شد. حتی خیلی اوقات می‌رفت سراغ این افراد و سعی می‌کرد با دلیل و برهان متقاعدشان کند كه راه‌شان صحیح نیست. خیلی از این افراد که مخالف انقلاب بودند بعد از حرف‌های مجید عوض می‌شدند، حتی تعدادی از آنها بعدها به شهدای انقلاب پیوستند.

بعد از پیروزی انقلاب، اولين بنیان انقلاب یعنی کمیته انقلاب اسلامی به همت افرادی مثل شهید بقایی گذاشته شد. آن زمان بچه‌ها هنوز آموزش ندیده و به قول خودمان صفر کیلومتر بودند. یک بار بچه‌های کمیته یکی از ساواکی‌های بهبهان را گرفتند و در زندان شهربانی به‌طور موقت زندانی كردند. من مأمور شدم از این ساواکی تا روز محاکمه محافظت کنم. یک اسلحه یوزی که از شهربانی‌ گرفته بودم، دستم بود و نگهبانی می‌دادم. اسلحه به دست، مشغول نگهبانی بودم که مجید با لبخند هميشگی‌اش آمد طرفم و گفت: «یوزی، اسلحه خطرناکیه. وقتی اونو دستت می‌گیری، حواست باشه که سرش پایین باشه تا به خودت يا بچه‌های ديگه صدمه نزنی». در حقیقت من اولین آموزش نظامی‌ام را از مجيد گرفتم و فهمیدم چطور باید اسلحه دست بگیرم.

مشخصات فیزیکی
قطع رقعی
تعداد صفحات ۱۵۲ صفحه
نوع جلد شومیز
مشخصات فنی
نویسنده/نویسندگان جمعی از نویسندگان
ناشر انتشارات جنات فکه
دسته بندی فرماندهان
رده سنی تمامی گروه های سنی، بزرگسال
شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۶۰۳-۰۸-۷
سایر توضیحات ویژه‌نامه کنگره بزرگداشت شهید بقایی
5/5 0 0 0
محصولات مرتبط
ارسال نظر

‌لطفاً با بیان دیدگاه و ثبت امتیاز خود برای این محصول، خریداران دیگر را در انتخاب بهتر یاری نمایید