۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

هولوکاستی از کشته نشده‌ها

هولوکاستی از کشته نشده‌ها

هولوکاستی از کشته نشده‌ها

جزئیات

بررسی مختصر ادعاهای صهیونیست‌ها درباره هولوکاست و کشته شدن شش میلیون یهودی در جریان جنگ جهانی دوم/ به بهانه ۱۹ اردیبهشت، سالروز پایان جنگ جهانی دوم

19 اردیبهشت 1402
در شماره قبل برایتان نوشتیم که جنگ جهانی دوم و وقایع مربوط به آن، از جمله کشته شدن تعدادی یهودی، بهترین بهانه را برای مظلوم‌نمایی و مطرح کردن مسئله‌ای به نام «هولوکاست» برای صهیونیست‌ها ایجاد کرد؛ اما اصلاً هولوکاست یعنی چه و شامل چه واقعه تاریخی می‌شود و اینکه در جریان جنگ جهانی چه تعداد انسان کشته شدند و بیشترین این کشته‌شده‌ها از پیروان چه دینی بودند؟ و... سوالاتی است که می‌خواهیم در این شماره از سلسله مقاله‌های تاریخ یهود و صهیونیسم به آنها پاسخ دهیم.

۶۲ میلیون کشته و شش میلیون ادعایی
ماجرای هولوکاستدر جریان جنگ جهانی دوم نزدیک به ۶۲ میلیون انسان بی‌گناه که بیشتر آنها زنان و کودکان بودند، از دو طرف جنگ یعنی آلمان و متحدین آن و متفقین کشته شدند. بخش اعظم کشته‌شده‌ها مردمان مسیحی اروپا بودند و جالب است بدانید که به یک میزان مسلمان۱ و یهودی در طی سال‌های وقوع جنگ جهانی دوم کشته شدند؛ اما در این میان صهیونیست‌های قدرت طلب که زمان را برای رسیدن به اهدافشان بسیار مناسب می‌دیدند، ادعای کشته شدن شش میلیون یهودی و هولوکاست را مطرح کردند. و اما معنای هولوکاست؛ «هولوکاست» به معنای همه سوزی است و در اصطلاح به از بین بردن نسل گفته می‌شود. در واقع ادعای صهیونیست‌ها این بوده و البته هنوز هم هست(!) که هیتلر و آلمان‌های نازیسم به قصد نابودی یهودیان جهان حدود شش میلیون یهودی را طی جنگ جهانی دوم کشته‌اند، آن هم نه طی جنگ و درگیری، بلکه آنها مدعی هستند که آلمان هیتلری با دستگیری یا به اسارت گرفتن یهودیان اروپا طی سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی (۱۳۱۸ تا ۱۳۲۴شمسی) آنها را به اردوگاه‌های کار اجباری مثل اردوگاه‌های «آشویتس و ماینداک» فرستاده، پس از مدتی کار کشیدن از آنها، با فرستادن دسته‌جمعی‌شان به اتاق‌هایی شبیه حمام، به وسیله گازهای سمی همه را خفه کرده، پس از آن اجسادشان را سوزانده است! اما چطور شد که صهیونیست‌ها چنین ادعایی را مطرح کردند و اصل جریان چه بوده است؟

دادگاه نورنبرگ و قضیه هولوکاست
جنگ جهانی دوم که تمام شد، دادگاهی در شهر نورنبرگ سوئیس برای محاکمه سران آلمان نازیسم برپا شد. در این دادگاه که به دادگاه «نورنبرگ» معروف است و البته خیلی از محققین و عالمان سیاسی جهان، آن را به عنوان دادگاهی نمایشی می‌شناسند نقش اصلی را صهیونیست‌هایی بر عهده داشتند که بیشتر آنها از اعضای‌شرکت کننده در کنگره جهانی یهود بودند؛ تا جایی که «ناحوم گلدمن» رئیس سازمان جهانی صهیونیسم طی مصاحبه‌ای گفته بود: «ایده برگزاری چنین دادگاهی [نورنبرگ] ابتکار تعداد معدودی یهود بود که در کنگره شرکت داشتند.»
در واقع بیشتر بازپرسان آمریکایی دادگاه نورنبرگ یهودیان آلمانی بودند که با شروع جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرده بودند. در این دادگاه که بازجویان آن با شکنجه‌های زیاد از افسران آلمانی اعترافاتی را مبنی براینکه به دستور هیتلر شش میلیون یهودی ابتدا در اردوگاه‌های کار اجباری با گازهای شیمیایی کشته، سپس اجسادشان در کوره‌های آتش، سوزانده شده است، گرفته بودند. با اعتراف گیری همراه با شکنجه و آن دادگاه نمایشی این ادعا اثبات شد و با محکومیت هیتلر برای ایجاد هولوکاست یهودیان، صهیونسیت‌ها توانستند در تمام جهان اعلام کنند که مظلوم‌ترین مظلومان عالم هستند و چون این همه جنایت در حقشان شده پس جهان باید به هدف آنها یعنی تشکیل دولت یهود و داشتن کشور مستقل صهیونیستی احترام بگذارد و از آن حمایت کند. بعد هم همانطور که در شماره قبل برایتان نوشتیم تئودور هرتزل و جیمز بالفور با اعمال نفوذ سیاسی که داشتند توانستند قیمومیت کشور فلسطین را از اشغالگران آن یعنی کشور انگلستان بگیرند.

وقتی ادعای صهیونیست‌ها زیر سوال رفت
ماجرای هولوکاستتا اوایل دهه ۱۹۸۰ آنچنان رسانه‌های غربی که البته همه‌شان متعلق به صهیونیست‌هاست به سوگنامه نویسی برای کشته شدن یهودی مشغول بودند که هیچ کس جرئت این را نداشت که حتی به ذهنش بیاورد آیا این ادعاها می‌تواند غیرواقعی باشد یا خیر؟ و آیا می‌شود درباره چگونگی وقوعش تحقیق و بررسی کرد یا خیر؟ آن سال‌ها آنقدر فیلم و سریال درباره زندگی یهودیانی که به قول صهیونیست‌ها در اتاق‌های گاز کشته شده بودند، در هالیوود ساخته، از تلویزیون‌ها و سینماهای جهان پخش شده بود که حتی کودکان غربی هم هولوکاست را به عنوان یک واقعیت مسلم پذیرفته بودند؛ اما بعد از جنایات وسیع صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی و رسیدن اخبار آن به گوش مسلمانان و مطرح شدن آن جنایات در سازمان ملل متحد، اساتید تاریخی این جسارت را پیدا کردند که بخواهند درباره ادعاهای صهیونیست‌ها تحقیق کنند.
اولین بار «ویلیام کارِل» که فیلمساز و «آنت ویو اورکا» که مورخ فرانسوی بودند، شروع به نوشتن مقاله‌هایی درباره هولوکاست کردند. آنها با تشریح عکس‌هایی که از جنگ باقی مانده بوده و ایستادن تعدادی سرباز آلمانی در کنار اجسادی که در کنار کوره‌های آتش قرار داشته ، این سوال را مطرح می‌کنند که اگر این افراد به وسیله گازهای شیمیایی کشته شده‌اند چطور سربازان آلمانی بدون ماسک و دستکش اجساد را به کوره‌های آدم سوزی ‌انداخته‌اند و خودشان به باقی مانده آن گازهای سمی اصلاً آلوده نشده‌اند؟ و دیگر این سوال ابتدایی را پرسیدند که اگر جمعیت یهودیان اروپا طبق آمارهای قبل از جنگ جهانی دوم هشت میلیون نفر بوده و در هنگام شروع جنگ حدود یک میلیون نفر از آنها به آمریکا مهاجرت کرده‌اند و بعد از اتمام جنگ هم یک میلیون یهودی از اروپا به فلسطین اشغالی کوچانده شده‌اند؛ چطور امکان دارد که در سال ۱۹۷۰جمعیت یهودیان اروپا شش میلیون نفر باشد، درحالی که صهیونیست‌ها ادعا می‌کنند که شش میلیون نفر از آنها در جنگ کشته شده‌اند؟ آیا آن تعداد معدود نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر باقی مانده یهود در اروپا که بیشترشان کودکان بوده‌اند، می‌توانستند در طی ۲۵ سال جمعیت خود را با باروری بسیار بالا مثلاً ده فرزند برای هر زوج به رقم شش میلیون نفر برسانند؟!

سربازان آلمانی پاسخ دادند
این مقاله‌ها و سوال‌ها کار خودشان را کرده بود و بسیاری از محققین به شک افتاده بودند که آیا ادعاهای دیگر صهیونیست‌ها هم همین گونه است که با چند پرسش ساده اساسشان زیر سوال می‌رود؟! کمی بعد سربازان آلمانی که دیگر سنی از آنها گذشته بود شروع به پاسخ دادن کردند و حقایقی را بیان داشتند که اسناد تاریخی آنها را کاملاً تأیید می‌کرد. آنها در نامه‌ها و بیانیه‌هایشان که معمولاً در روزنامه‌های محلی کشور آلمان چاپ می‌شد، مطرح کردند که در سال ۱۹۴۲ بیماری تیفوس در سطحی وسیع در کشور لهستان شیوع یافت و به اردوگاه‌های کار هم رسید و به خاطر آن تعداد زیادی از اسیران مسیحی و یهودی به خاطر ابتلا به تیفوس و نبود امکانات معالجه برای همه مبتلایان، درگذشتند که برای عدم انتقال این بیماری، بسیاری از اجساد کشته شدگان به دستور ارتش آلمان در کوره‌های آتش سوزانده شد و این در حالی بود که شیوع این بیماری و البته بیماری وبا در بخشی از اروپا در طی جنگ جهانی دوم در اروپا کاملاً مستند است و حتی انگلیسی‌ها هم در طی این جنگ اجساد اسرای نظامی آلمانی را که به خاطر ابتلا به تیفوس درگذشته بودند در آتش سوزانده بودند.
بعد از چاپ این مقالات بسیاری به فکر افتادند که به صورت مجزا به امر تحقیق درباره چرایی و چگونگی هولوکاست بپردازند. از جمله این افراد «روبر فوریسون» مورخ آلمانی بود. او درباره شروع تحقیقاتش درباره هولوکاست می‌گوید: «من تا سال ۱۹۶۰ به واقعیت کشتار بزرگ در اتاق‌های گاز اعتقاد داشتم. پس از آن با مطالعه کتاب‌های پل راستینه، تبعیدی سابق، عضو نهضت مقاومت و نویسنده کتاب «دروغ اولیس» دچار شک و تردید شدم. پس از چهارده سال تفکر شخصی و آنگاه چهار سال تحقیق خستگی ناپذیر، همانند بیست تن از طرفداران تجدید نظر تاریخی، اطمینان یافتم که با یک دروغ تاریخی مواجه هستم... . من سال‌ها به دنبال فقط یک بازمانده از بازماندگان جنگ بودم که به چشم خود «اتاق‌های گاز» را دیده باشد؛ به ویژه به کثرت مدارک ادعایی در این مورد وقعی نگذاشتم. به حتی یک مدرک، فقط یک مدرک راضی بودم؛ اما همین یک مدرک را هم نیافتم. در مقابل آنچه یافتم تعداد بی‌شماری مدارک مجعول بود؛ پس از آن با سکوت، مزاحمت، دشمنی و بالاخره افترا، توهین، محاکمه و ضرب و جرح مواجه شدم.»

وقتی صهیونیست‌ها عصبانی شدند
ماجرای هولوکاستاز سال ۱۹۸۰ به بعد تعداد کسانی که نام خود را تجدید نظرطلب تاریخی گذاشته بودند و با مقالات و کتاب‌هایشان ادعاهای صهیونیست‌ها را زیر سوال می‌بردند، زیاد شد. این مسئله باعث عصبانیت فوق العاده زیاد صهیونیست‌ها شده بود و آنها هم در رسانه‌های تصویری و مکتوب شروع کردند به یهود ستیز معرفی کردن این تجدید نظر طلبان تاریخی و زدن انواع تهمت‌ها به آنها. کمی بعد هم آنها را به عنوان منکران هولوکاست خطاب کردند، یعنی در واقع اعلام کردند که هر شخص که تمام یا بخشی از گزاره کشته شدن سازمان یافته شش میلیون یهودی را در اردوگاه‌های جمعی در دوره جنگ جهانی دوم مورد انتقاد قرار دهد، منکر هولوکاست است. اما این کارشان باعث نشد تا روند نوشتن مقالات افشاگرایانه تجدید نظرطلبان متوقف شود. پس در سال ۱۹۸۶ و برابر با ۱۳۶۵ ش قانونی با اعمال نفوذ اسرائیل در فرانسه تصویب شد که بر طبق آن هرکس را که به هر نحوی در واقعه هولوکاست ایجاد شک و شبهه کند مجرم دانسته، انکار هولوکاست و حتی تحقیق درباره آن را هم ممنوع اعلام کردند. بعد از کشور فرانسه، کشورهای آلمان، اتریش، بلژیک، سوئیس، اسپانیا و لیتوانی هم طی چهار سال این قانون را در مجالس خود به تصویب رساندند و اینچنین تجدیدنظرطلبان بسیاری در اروپا به خاطر نوشتن مقالاتی درباره ادعاهای دروغین صهیونیست‌ها به زندان افتادند و مجبور شدند برای خلاصی از زندان جریمه‌های سنگینی را به دولت‌هایشان بپردازند، که از جمله آنها می‌توان به «فوریسون» و «روژه گارودی» اشاره کرد.
صهیونیست‌ها بعد از تصویب این قانون به مظلوم نمایی مشغول بودند و مورخین و محققین تجدید نظرطلب هم در فشار و سختی به سر می‌بردند که اتفاقی در ایران افتاد و شور امید به دل‌های حقیقت طلبان عالم انداخت. با پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ ش، برابر با ۲۰۰۵ م و مجموعه سخنرانی‌هایی که ایشان در آن به موضوع «هولوکاست» اشاره می‌کرد، دوباره این سوال به ذهن مردم جهان خطور کرد که آیا واقعاً صهیونیست‌ها درست می‌گویند و ادعاهایشان مستند و حقیقی است؟ و اگر اینطور نیست چرا به دو سوال ساده رئیس جمهور ایران پاسخ نمی‌دهند که:
۱. اگر ادعاهای شما درست است و چنین کشتار سازمان یافته‌ای برای از بین بردن یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده؛ چرا اجازه نمی‌دهید که محققان مستقل جهان درباره این موضوع تحقیق کنند؟
۲. بر فرض قبول اینکه چنین کشتار سازمان یافته‌ای توسط نازی‌ها علیه یهودیان اتفاق افتاده باشد، چرا باید مردمان فلسطینی تاوان آن را پس بدهند و به گناه نکرده سرزمین و اموالشان اشغال و غارت شود؟
به این ترتیب دوباره صهیونیست‌ها با مردمانی در جای جای جهان مواجه شدند که می‌خواستند واقعیت را بدانند و دیگر دروغ‌های نوشتاری و تصویری آنها را درباره افسانه هولوکاست باور نمی‌کردند و این کابوس برایشان به معنای زیر سوال رفتن کل هویت سیاسی‌شان بود. کابوسی که همچنان ادامه دارد....

پی‌نوشت:
۱ . مسلمانانی که در جنگ جهانی دوم کشته شدند و تعدادشان بالای ۵۰۰ هزار نفر بود، بیشتر آفریقایی‌هایی بودند که کشورشان تحت استعمار کشورهای انگلیس و فرانسه و... بود و به اجبار به جبهه‌های جنگ فرستاده شده بودند.


منابع:
۱-اتاق‌های گاز در جنگ جهانی دوم، واقعیت یا افسانه؟، نوشته روبر فوریسون(با مقدمه نوام چامسکی)، ترجمه سید ابوالفرید ضیاالدینی، موسسه فرهنگی پژوهشی ضیا اندیشه
۲-هولوکاست و تجدید نظرطلبان، کاری از موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، انتشارات ندای زیتون
۳-مقاله شناخت غرب (پیدایش صهیونیسم)، محسن حلاج نیشابوری، روزنامه کیهان، شماره ۱۸۶۹۸


نویسنده: محدثه مرتضی

مقاله ها مرتبط