۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

نخستین مهرۀ سوختۀ عصر پهلوی

نخستین مهرۀ سوختۀ عصر پهلوی

نخستین مهرۀ سوختۀ عصر پهلوی

جزئیات

عبدالحسین تیمورتاش، از آغاز تا انجام/ به مناسبت ۹ مهر، سالروز درگذشت تیمور تاش وزیر دربار رضاخان در سال ۱۳۱۲

9 مهر 1401
اشاره: تیمورتاش متولد سال ۱۲۵۸ خورشیدی و متوفی در سال ۱۳۱۲ است. القاب وی «معززالملک» و «سردار معظم خراسانی» است. در این نوشته برآنیم تا عملکرد او را از عصر مشروطه تا دورۀ پهلوی اول بررسی کنیم.

تحصیلات
عبدالحسین در ۱۶ سالگی عازم عشق‌آباد شد و در آن‌جا زبان روسی را آموخت. پس از یک سال به پترزبورگ رفت. نامبرده دانش‌آموختۀ «مدرسۀ نظام نیکلا» مدرسۀ مختص شاهزادگان و فرزندان اشراف در پترزبورگ بود. او در ۱۲۸۴ با درجۀ ممتاز از مدرسۀ مذکور فارغ‌التحصیل شد.

سمت‌های تیمورتاش در عصر قاجار
تیمورتاش پس از به سلطنت رسیدن محمدعلی‌شاه، عضو هیئتی شد که پادشاهیِ او را به چند کشور اروپایی اعلام کردند. پس از بازگشت به وطن، به عنوان مترجم زبان روسی و فرانسه به استخدام وزارت امور خارجه درآمد، اما پس از اندک زمانی از کار کناره‌گیری کرد و به موطن خویش بجنورد، بازگشت. پدرش که حاکم بجنورد بود، پسر را نایب‌الحکومۀ بلوک جوین کرد. او دو سال آن ناحیه را اداره کرد.
پس از فتح تهران و خلع محمدعلی‌شاه از مقام سلطنت، در انتخابات دورۀ دوم مجلس شورای ملی در ۱۲۸۸ به عنوان نمایندۀ قوچان برگزیده و در انتخابات هیئت رئیسه به سمت منشی انتخاب شد. در سوم مرداد ۱۲۸۹ نیز که ذکاءالملک فروغی به مقام رياست دست یافت، نایب رئیس مجلس شد، اما پس از گذشت سه ماه از سمت نيابت استعفا کرد.
معززالملک در مجلس دوم با ایراد دو سخنرانی مهم جزو وکلای متنفذ مجلس قرار گرفت. يکی دفاع مقتدرانۀ وی از قوام‌السلطنه وزیرجنگ، در مورد خلع سلاح مجاهدان و ديگری زمان اعلام اولتیماتوم روسیه به ایران.
در فترت مجلس دوم و سوم-دی ۱۲۹۰ تا آذر ۱۲۹۳- از طرف نیرالدوله والی خراسان به فرماندهی قشون منصوب و به سردار معظم ملقب شد. در سال ۱۲۹۳ مجدداً از قوچان به وکالت مجلس سوم انتخاب شد. پس از تعطیلی قهری مجلس در آبان ۱۲۹۴ به علت جنگ جهانی اول، مدتی بیکار شد تا در دورۀ ریاست‌الوزرایی وثوق‌الدوله به حکمرانی گیلان رسید و حدود یک سال در این مقام ماند. وی در این دوره در حالت مستی، دستور اعدام دکتر حشمت و گروهی دهقان بی‌گناه را صادر کرد که از فجایع عمر اوست.
در کودتای ۱۲۹۹ به دستور سیدضیا رئیس‌الوزرای کودتا، بازداشت و مدتی در تهران زندانی و سپس به قم تبعید شد و پس از پايان دورۀ ۱۰ روزۀ سیدضیا به تهران بازگشت. او در انتخابات دورۀ چهارم مجلس شورای ملی در تیر ۱۳۰۰ به نمایندگی بیرجند انتخاب شد و در دورۀ چهارم مجلس در معيت سید حسن مدرس قرار گرفت. آن‌ها با همکاری یکدیگر، اعتبارنامه‌های طرفداران سیدضیا را رد کردند.
مشیرالدوله پس از استعفای قوام در بهمن ۱۳۰۰، با پشتیبانی تیمورتاش و مدرس به مقام ریاست‌الوزرایی دست یافت. تیمورتاش در کابینۀ مشیر به وزارت عدلیه منصوب شد. نامبرده در این مقام ماده واحده‌ای به مجلس تقدیم کرد که به موجب آن به وزیر عدلیه اختیار داده می‌شد عدلیه را منحل و عدلیۀ جدیدی بنیان کند. در این میان شیخ‌الاسلام نمایندۀ اصفهان با این موضوع مخالفت کرد، اما دفاع رئیس‌الوزرا و خود تیمورتاش باعث شد این لایحه به تصویب برسد. به دنبال آن تیمورتاش محاکم تهران و شهرستان‌ها را منحل و تعداد زیادی از قضات را برکنار کرد و سرگرم مطالعه پیرامون عدلیه‌ای مدرن شد، اما با سقوط کابینۀ مشیر این عمل به سرانجام نرسید.
قوام که جانشین مشیر شده بود، در ملاقاتی از تیمورتاش خواست که به جای نمایندگی در مجلس، سمتی اجرایی بپذیرد. تیمورتاش به والی‌گری خراسان تمایل داشت، اما قوام به جای آن در ۱۳۰۱/۴/۱۰ او را والی کرمان و بلوچستان کرد. تیمورتاش دو سال در این مقام بود تا در انتخابات دورۀ پنجم مجلس به عنوان نمایندۀ نیشابور انتخاب شد. در اواخر ۱۳۰۲ که مجلس مزبور افتتاح شد، ناصرالاسلام ندامانی نمايندۀ رشت به سبب اقدامات وی در حکومت گیلان ـ که پیش‌تر به آن اشاره شد ـ با اعتبارنامۀ تیمورتاش مخالفت کرد، اما دفاع تیمورتاش، تصویب اعتبارنامه‌اش را به همراه داشت!
اکثریت مجلس پنجم، ترکیبی از طرفداران رضاخان و بر این اندیشه بودند که پادشاهی او را تصویب کنند. تیمورتاش نیز در این جرگه قرار ‌گرفت. تیمورتاش در شهریور ۱۳۰۳ در کابینۀ سردارسپه به مقام وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت منصوب شد. شایان ذکر است که در تمامی اتفاقات سیاسی سال‌های ۱۳۰۴ - ۱۳۰۳ که برای خلع احمدشاه از مقام سلطنت رخ داد، تیمورتاش نیز دخالت داشت. به عنوان مثال در اين میان می‌توان به کوشش او نزد مدرس در واگذاری فرماندهی کل قوا به سردارسپه اشاره کرد.
تیمورتاش در ۱۳۰۴ از نیشابور به عضویت مجلس مؤسسان اول انتخاب شد.۱ سرانجام سردارسپه در ۱۳۰۴/۹/۲۲ به نام رضاشاه پهلوی بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد و تیمورتاش نیز به مقام مهم وزارت دربار دست یافت و سرگرم فراهم کردن مقدمات تاجگذاری شد. تاجگذاری رضاشاه سرانجام در اردیبهشت ۱۳۰۵ انجام شد. ذکاءالملک فروغی نیز از ریاست‌الوزرایی کناره‌‌گیری کرد و مستوفی‌الممالک جانشین او شد.

سمت‌های تیمورتاش در دورۀ پهلوی اول
در آن روزها روابط تجاری ایران و شوروی در منتهای تیرگی بود. سبب این بود که شوروی ورود کالاهای بازرگانی به ایران را تحریم کرده بود. حتی تجار قفقازی نیز مجاز نبودند بهای کالاهای تحویلی به ایران را پرداخت کنند. پیامد ماجرا این شد که تعداد زیادی از تجار گيلانی و آذربایجانی ورشکست شدند و بازار ایران شرایط بسيار نامناسبی پیدا کرد. به همین منظور رضاشاه، تیمورتاش را با سمت وزارت دربار با اختیارات کامل برای حل و فصل این مشکل به مسکو فرستاد. تیمورتاش پس از شش ماه توانست روابط تجاری دو کشور همسایه را به حالت عادی بازگرداند.
در خرداد ۱۳۰۶ مستوفی از رئیس‌الوزرایی کنار رفت. در جلسۀ خصوصی مجلس، اکثریت نمایندگان به رئیس‌الوزرایی تیمورتاش ابراز تمایل کردند. تیمورتاش، این مطلب را به آگاهی رضاشاه رساند. رضاشاه پس از اندکی سکوت پاسخ داد: «تیمور، تو را نخست‌وزیر نمی‌کنم ولی اختیار انتخاب نخست‌وزیر را به تو می‌دهم چون تو دست راست من هستی و رابط منی با دولت. برو و هر که را می‌خواهی پیشنهاد کن، می‌پذیرم.»۲ تیمورتاش نیز مخبرالسلطنه هدایت را پیشنهاد کرد.
فرمان ریاست‌الوزرایی هدایت در ۱۳۰۶/۳/۹ صادر شد. او به ظاهر به اين سمت انتخاب شد. در واقع او رئیس‌دفتر تیمورتاش بود و تمام امور کشور با موافقت وزارت دربار انجام می‌شد. تیمورتاش نیز به همین منظور مخبرالسلطنه را پیشنهاد داده بود تا خود صحنه‌گردان واقعی ایران باشد. تیمورتاش در ادوار ششم تا هشتم مجلس-۱۳۰۵تا۱۳۱۱- نیز به نمایندگی نیشابور انتخاب شد، اما به مجلس نرفت و در مقام وزارت دربار باقی ماند. او تا سال ۱۳۱۰ پس از شاه، شخص نخست ایران بود. «در جلسات هیئت وزیران شرکت می‌کرد، تعیین سفرا، وزرای مختار، مقامات حساس و استانداران تماماً از طرف او انجام می‌گرفت. تیمورتاش نمایندگان را نیز تحت سلطۀ خود قرار داده بود و با تشکیل جلسات منظم، عقاید خود را در تصویب قوانین و رویۀ مجلس به آن‌ها تفهیم می‌کرد»۳.
وزیر دربار، هر سال سفری دو ماهه به اروپا داشت و با مقامات بلندپایۀ اروپایی مذاکره می‌کرد. وی در شهریور ۱۳۱۰ با محمدرضا ولیعهد که برای ادامه تحصیل عازم اروپا بود، همراه شد و پس از انجام کارهای محمدرضا به انگلیس رفت و مذاکرات خویش را با کدمن رئيس شرکت نفت ایران و انگلیس و سایر مقامات سیاسی انگلیسی آغاز کرد.
رضاشاه از همان ابتدای سلطنت خود بر آن بود تا سهم ایران را از نفت افزایش دهد. مذاکرات تیمورتاش در این سفر بی‌نتیجه بود و قرار شد کدمن برای ادامۀ مذاکرات در رأس هیئتی به تهران بیاید. پس از شکست مذاکرات لندن، دولتمردان انگلیسی به این نتیجه رسیدند که در فشار ایران برای افزایش سهم نفت، نقش تیمورتاش پررنگ است و نامبرده در برابر رضاشاه شخص ذی‌نفوذی است به همین سبب قصد نابودی او را کردند. به همین منظور ابتدا در روزنامه‌های انگلیس و سپس جراید کشورهای زیر ‌نفوذ، مطالبی دربارۀ ایران انتشار دادند. آن‌ها به پیشرفت ایران اشاره می‌کردند و سپس از کهولت شاه و خردسالی ولیعهد سخن به میان می‌آوردند و این که اگر شاه فوت کند، چه سرنوشتی در انتظار ایران است و در پاسخ به این پرسش به وجود تیمورتاش اشاره می‌کردند که حضور او خلاء نبود شاه را پر می‌کند. به دیگر سخن، وزیر دربار را جانشین شاه معرفی می‌کردند.
تیمورتاش در ۱۳۱۰ در مسکو، مذاکراتی با روس‌ها پیرامون نفت انجام داد و با ورشیلف وزیر جنگ شوروی چند دیدار سری کرد. پس از بازگشت به وطن نتیجۀ این مذاکرات را به آگاهی شاه رساند، اما روزنامه‌های اروپایی به دنبال دسایسی که پیش‌تر اشاره شد بیان کردند که کیف حاوی اسناد وزیر دربار ایران در راه مسکو مفقود شده. انگلیسی‌ها از نبود تیمورتاش استفاده کردند و این روزنامه‌ها را به عنوان سند در اختيار سرلشکر آیرم؛ رئیس شهربانی گذاشتند. آیرم این اخبار را به آگاهی شاه رساند. پیامد ماجرا نیز این بود که شاه به وزیر دربار ظنین شد.
تیمورتاش پس از بازگشت به ایران، متوجه شد شاه عنایت سابق را به او ندارد و اغلب در جلسات هیئت دولت با او به خشونت سخن می‌گوید. در همین هنگام، موضوع اختلاس رئیس آلمانی بانک ملی هویدا شد که در آن ردپای تیمورتاش مشهود بود و حسینقلی نواب رئیس هیئت نظارت، گزارش آن را به شاه داد.
تیمورتاش که اوضاع را نامساعد می‌دید، در تابستان ۱۳۱۱ تقاضای مرخصی کرد. شاه با درخواست وی موافقت کرد و به او ۴۰ روز مرخصی داد. وزیر دربار در معیت همراهان، دو هفته در بندر چمخاله به سر برد. پس از آن رئیس‌دفتر شاه طی تلگرافی او را به تهران فراخواند. شاه پس از دلجويی از او، به وی گفت کارش را در دربار ادامه دهد. در پاییز همان سال شاه، وکیل‌الملک دیبا رئیس حسابداری دربار و دوست نزدیک تیمورتاش را برکنار کرد و پرونده‌ای برای نامبرده در دادگستری به جریان افتاد. پس از چند روز تیمورتاش نیز به رشوه‌گیری و جاسوسی برای شوروی متهم و از وزارت دربار عزل شد. شهربانی نیز او را زیر نظر گرفت و دو پرونده برای او تشکیل داد.

سرانجام تیمورتاش
نتیجۀ دادرسی چنین بود: تیمورتاش از حیث ارتشا به سه سال حبس انفرادی که مستلزم محرومیت از تمامی حقوق اجتماعی و استرداد مال حاصل از ارتشا و پرداخت ۳۸۵ هزار و ۹۲۰ ریال و ۱۷۱۲ لیرۀ انگلیسی بود، محکوم شد. دیگربار در ۱۳۱۲/۴/۳ ادعانامۀ دیگری از طرف دادستان دیوان کیفری علیه تیمورتاش در مورد گرفتن رشوه از حاج میرزا حبیب‌الله امین‌التجار، برای مداخله در واگذاری انحصار صدور تریاک ایران برای سه سال به او، تنظیم شد. پس از تشکیل جلسه که دو روز به طول انجامید، بار دیگر تیمورتاش محکوم شد. این بار به پنج سال حبس انفرادی و پرداخت ۲۰۰ هزار ریال و ۹۰۰۰ لیره به خزانۀ دولت.
وزیردربار مخلوع در این دادگاه، ناتوان ظاهر شد. بسیار گریست و از قضات درخواست تخفیف در مجازات کرد که نتیجه‌ای در بر نداشت. تیمورتاش در زندان نیز نامه‌های تضرع‌آمیزی به شاه نوشت که هیچ کدام اثر نکرد. تیمورتاش در ۱۳۱۱ در نهمین دورۀ مجلس شورای ملی به نمایندگی نیشابور انتخاب شد ولی چون زندانی بود اعتبارنامه‌اش رد شد.
در ۱۳۱۲/۷/۸ كاراخان قائم‌مقام کميسر امور خارجۀ شوروی، به ظاهر برای حسن تفاهم و ارتباط حسنه بین دو کشور و امور تجاری و اقتصادی ولی در واقع برای درخواست آزادی تیمورتاش به ایران آمد. او بخشایش تیمورتاش را در هنگام ملاقات با شاه مطرح کرد، اما شاه در پاسخ گفت: حال تیمورتاش چندان مساعد نیست و گویا مرده باشد. اگر زنده باشد در این باب فکری می‌کنم.
باید اذعان کرد که پیش از این گفت‌وگو، تیمورتاش به قتل رسیده بود. وقتی كاراخان برای بازدید به زندان قصر رفت و حال تیمورتاش را جویا شد، زندانبانان به او گفتند چند روز است که او وفات کرده.
گفته می‌شود پیش‌تر، شاه به زندان رفته و فرمان داده بود که اندک وسایل آسایش تیمورتاش را بیرون بریزند. سرانجام تیمورتاش در ۱۳۱۲/۷/۹ در زندان قصر به قتل رسید و جنازه‌اش بدون هیچ تشریفاتی در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد.
تیمورتاش که در روی کار آمدن رضاشاه و ادارۀ حکومت وی نقش بسزایی داشت، نخستین فردی بود که قربانی مطامع دیکتاتور شد و جان خویش را در این قمار بر باد داد.

فرزندان تیمورتاش
ایران تیمورتاش در کنار اشرف پهلوی و مریم فیروز دختر عبدالحسین فرمانفرما و خواهر نصرت‌الدوله فیروز، مثلث ذی‌نفوذی را در دورۀ پهلوی اول تشكيل می‌دادند.
منوچهر تیمورتاش در فرانسه در رشتۀ نظام تحصیل کرد. منوچهر زمان پهلوی اول اغلب در تبعید به سر می‌برد، اما در دورۀ پهلوی دوم به مجلس شورای ملی راه یافت. در مجلس چهاردهم به عنوان نمایندۀ کاشمر، در مجلس شانزدهم به عنوان نمایندۀ قوچان و در ادوار هجدهم و نوزدهم دوباره به عنوان نمایندۀ کاشمر، انتخاب شد. منوچهر در ادوار شانزدهم، هجدهم و نوزدهم مجلس، اکثریت آرا را کسب کرد. او مدتی نیز معاون وزارت دارایی بود. وی در ظاهر به پدرش شباهت زیادی داشت، اما در هوش، ذکاوت، استعداد و سخنوری میراثی از پدر نداشت. بعدها املاکی که در زمان رضاشاه از این خانواده گرفته بودند به آنان پس داده شد، اما منوچهر نتوانست آن‌ها را حفظ کند.

پی‌نوشت:
۱. مجلس مؤسسان، احمدشاه قاجار را از پادشاهی برکنار و سلطنت را از خاندان قاجار به رضاخان سردارسپه منتقل کرد و پادشاهی خاندان پهلوی را به رسمیت شناخت.
۲. منوچهر نظری، رجال پارلمانی ایران(از مشروطه تا انقلاب اسلامی)، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰، ص ۲۷۷.
۳. همان، ص ۲۷۸ - ۲۷۷.
منابع
۱. اعتبارنامۀ نمایندگان مجلس شورای ملی در ۲۴ دورۀ قانون‌گذاری(۱۳۵۴ ـ ۱۲۸۵).
۲. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۵، تهران: زوار، ۱۳۷۸.
۳. بی نام ، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، جلد ۱، تهران: نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰. ۱۳۷۲.
۴. طلوعی، محمود، بازيگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، جلد ۱، تهران: نشر علم،
۵. عاقلی، باقر، تیمورتاش در صحنۀ سیاست ایران، جلد ۳، تهران: انتشارات جاویدان، ۱۳۷۸.
۶. مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران(۱۳۲۰ ـ ۱۲۹۹)، جلد ۱. تهران: الهام، ۱۳۷۵.
۷. نظری، منوچهر، رجال پارلمانی ایران(از مشروطه تا انقلاب اسلامی)، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۰.

نویسنده: سعیده مرادخانی

مقاله ها مرتبط