۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

نبرد بادیه

نبرد بادیه

نبرد بادیه

جزئیات

چگونگی عملیاتی که ارتباط نیروهای مقاومت در سوریه و عراق را محقق ساخت/ به مناسبت سالروز آغاز عملیات بادیه در سوریه، اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۶

15 اردیبهشت 1402
اواخر سال ۱۳۹۵ حاکمیت سوریه به کمک نیروهای مقاومت، توانست تا حدی از بحران عبور کند و کم‌کم به دوران اقتدار خود بازگردد. آن روزها ارتش تقریبا به بیش‌تر شهرهای مهم غیر از ادلب، دیرالزور، رقه و بوکمال مسلط شده بود و تلاش می‌کرد تا با توسعه مناطق آزادشده، کمربند امنیتی پایتخت را گسترش دهد. برای این مهم لازم بود سرزمین مرکزی سوریه یعنی بادیه را که از اوایل بحران می‌شد توسط داعش و دیگر مسلحین ناامن شده بود، باز پس گیرد.
آزادسازی حلب در اواخر سال ۹۵ و توسعه سرزمین‌های شرقی آن از یک‌سو و اختلافات بین گروه‌های معارض از سوی دیگر باعث شد ارتش به ‌همراه نیروهای مقاومت، شیرینی پیروزی‌های پی‌درپی را بچشد. در چنین شرایطی روح خودباوری در ارتش سوریه، بیش از پیش دمیده می‌شد و همین موضوع، عامل موثری بود تا برنامه‌ریزی عملیات بعدی به‌سرعت از سر گرفته شود.
بعد از نشست‌های متعدد بین فرماندهان سوری، سردار سلیمانی و فرماندهان روس، اولویت بعدی، آزادسازی مناطق نوار مرزی سوریه و عراق و استقرار نیروها در آن‌جا در نظر گرفته ‌شد. این امر مهم، باعث سقوط حتمی داعش می‌شد و اهداف آمریکا را در منطقه به چالش می‌کشید.

آمریکا چه اهدافی داشت؟
آمریکا از آغاز درگیری‌ها در سوریه و حتی قبل ‌از آن، رویای تجزیه سوریه را با اولویت گرایش‌های قومی در سر می‌پروراند. همین موضوع باعث شده بود آمریکا در حسکه که منطقه کردنشین سوریه به شمار می‌آید، اقدام به تاسیس یک ائتلاف کردی به نام قوای سوریه دمکراتیک با محوریت کردها کند تا بتواند به خیال خودش بحران‌های منطقه را مدیریت کند. از طرفی، آمریکا به ‌دنبال قطع ارتباط جغرافیایی ایران و سوریه بود و چون این ارتباط از طریق عراق میسر بود، آمریکا می‌کوشید بر سر دو جاده‌ای که دمشق را به عراق می‌رساند مانع ایجاد کند.
جاده اصلی، مسیر کوتاهی است که از دمشق شروع می‌شود و بعد از سه‌راهی ظاظا به تنف می‌رسد. تنف یک گمرک مرزی در جنوب سوریه و نزدیک مرز مشترک سوریه با عراق و اردن است که با استان الانبار در عراق مرز مشترک دارد. آمریکا با شروع درگیری‌ها بر تنف مسلط شد تا هم اهداف اسرائیل را از طریق خاک اردن سهولت بخشد و هم سر راه عبور نیروهای مقاومت بین سوریه و عراق ممانعت ایجاد کند. آمریکا در تنف برای خودش منطقه ممنوعه‌ای به شعاع ۵۵ کیلومتر ایجاد کرده بود و به کسی اجازه تردد هوایی و زمینی نمی‌داد.
مسیر دوم برای اتصال دمشق به عراق از بیابان بی‌آب ‌و علفی عبور می‌کرد که از تدمر به سمت بوکمال جاده داشت. مسیری که جاده مواصلاتی به‌دردبخوری نداشت و توسط داعش به‌شدت ناامن شده بود و احتمال عبور و مرور را برای نیروهای نظامی به صفر نزدیک می‌کرد. البته مسیر دیگری هم به بوکمال از طریق تدمر-دیرالزور-میادین به بوکمال بود که جاده نسبتا مناسبی داشت و بخشی از آن از کناره رود فرات عبور می‌کرد اما راه بسیار طولانی بود. نیروهای مقاومت باید از بیابانی صعب‌العبور با شرایط سخت جغرافیایی عبور می‌کردند تا به بوکمال، شهر مرزی سوریه می‌رسیدند که با شهرک قائم در عراق مرز مشترک داشت.
آمریکا در نظر داشت مدار ۵۵ درجه دیگری در بوکمال و به کمک کردهای مخالف منطقه ایجاد کند. به‌ همین خاطر، نیروهای کرد مخالف را در پایگاهش در مرز سوریه و اردن آموزش نظامی می‌داد، هرچند که این آرزو با تدابیر حاج‌قاسم هیچ ‌وقت به واقعیت تبدیل نشد.

نقشه نبرد بادیه اردیبهشت ۱۳۹۶ سوریهگستردگی منطقه عملیاتی و تقسیم نیروهای عمل‌کننده
زمانی‌ که نشست‌های پیاپی در لاذقیه بین ارتش سوریه، فرماندهان ایرانی و نیروهای حزب‌الله برگزار می‌شد، هیچ‌ کس فکر نمی‌کرد قرار است این عملیات چهار ماه به طول انجامد. اردیبهشت ۹۶ برای عملیات بعدی انتخاب ‌شده بود تا قبل ‌از شروع فصل گرم در صحرای سوزان نتیجه حاصل شود، اما کارشکنی آمریکا کار را طولانی کرد. طوری که نیروهای مقاومت روزهای سختی را در گرمای بسیار شدید ماه‌های تیر و مرداد در بادیه گذراندند.
تصمیم بر این شد که نیروها دو قسمت شوند؛ یکی ارتش سوریه و دیگری نیروهای مقاومت. مقرر شد ارتش سوریه با حمایت روس‌ها از «کُویروس» منطقه‌ای در شمال‌غربی سوریه از شمال به جنوب حرکت کند و بعد از آزادی شهر سخنه از فرات عبور کند و خود را به شرق رودخانه برساند و بعد از آن در محطه‌الثانیه یا تی۲ با نیروهای مقاومت الحاق شود. بعد از آن باید نیروهای مقاومت به سمت بوکمال پیشروی می‌کردند. از این‌سو نیروهای مقاومت باید از حاشیه دمشق به سمت تدمر و تنف به داعش هجوم می‌بردند و با عبور از محطه‌الثالثه یا تی3، خود را به تی۲ می‌رساندند و با ارتش الحاق می‌شدند و سپس به سمت بوکمال حرکت می‌کردند. قرار بود نیروهای مقاومت تا کبد که در نزدیکی تنف بود پیش روند ولی به‌خاطر حضور آمریکایی‌ها به تنف نزدیک نشوند. هم‌چنین مقرر شد فرماندهان روس موافقت آمریکا را بابت این ‌موضوع جلب کنند.
عملیات در پانزدهم اردیبهشت‌ در منطقه‌ای به وسعت ۱۱ درصد خاک سوریه آغاز شد. نیروهای مقاومت در جنوب دو قرارگاه تشکیل دادند و منطقه را به دو محور شمالی و جنوبی تقسیم کردند. قرارگاه حزب‌الله در محور شمال و در منطقه عمومی تدمر و قرارگاه نصر با حضور سپاه قدس ایران و نیروهای فاطمیون و زینبیون در محور جنوب عمل می‌کردند.

آمریکایی که نتوانست مانع پیشروی نیروهای مقاومت شود
طی عملیات بادیه، سه‌بار درگیری بین آمریکا و نیروهای مقاومت به وجود آمد. اولین و مهم‌ترین آن بعد از رسیدن نیروهای مقاومت به سه‌راه ظاظا در ۱۷ اردیبهشت بود. نیروهای فاطمیون به فرماندهی یکی از رزمنده‌های قدیمی دفاع مقدس، توانست طی دو سه روز حدود ۴۰ کیلومتر از پایگاه نظامی سین پیشروی کند و خود را به سه‌راه ظاظا برساند.
حاج‌قاسم بعد از رسیدن نیروها به ظاظا به آن‌جا رفت و با نیروها جلسه گرفت. نظر سردار سلیمانی این بود که این پیشروی مثل یک نردبان چوبی بلند است که هر لحظه امکان فروپاشی دارد. به ‌همین خاطر به نیروها دستور داده شد در همان نقطه بماند و سعی کند منطقه آزادشده را از دو پهلو گسترش دهد.
۱۰ روز بعد یعنی در ۲۷ اردیبهشت به حیدریون یا همان نیروهای عراقی ماموریت داده شد که از سه‌راه ظاظا حرکت کنند به سمت کبد و از آن‌جا بدون نزدیک شدن به تنف به سمت مرز عراق پیش روند. بعد از رسیدن نیروها به سه‌راه ملحم در ساعت ۱۴ بعد از ظهر و با توجه به این ‌که نیروها وارد مدار ۵۵ درجه شده بودند، سه جنگنده آمریکایی بالای سر نیروهای حیدریون بمب فسفری زدند و یک تانک و یک بولدوزر از نیروهای مقاومت را منفجر کردند و با شلیک موشک جاده‌ آسفالت را بریدند، به این معنی که اجازه نمی‌دهند نیروها از آن منطقه جلوتر بیایند. فرمانده حیدریون نیروها را در سه‌راه ملحم ثابت نگه‌داشت تا با عقبه ارتباط برقرار کرده و کسب تکلیف کند.
نماینده حاج قاسم در قرارگاه سین به فرمانده روس فشار وارد کرد تا با آمریکایی‌ها هماهنگ کنند که به نیرو‌های مقاومت کاری نداشته باشند، اما روس‌ها که از قبل در جریان هشدارهای آمریکا مبنی بر این بودند که هر نیرویی وارد مدار شود توسط جنگنده‌های آمریکایی منهدم خواهد شد، زیر بار نمی‌رفتند. از طرف دیگر، نیروهای مقاومت حاضر به عقب‌نشینی از سه‌راه ملحم نشدند. هرچند که آن منطقه نیز داخل مدار ۵۵ درجه بود. آمریکا نهایتا تسلیم شد و با روس‌ها توافق کرد که در سه‌راه ملحم فقط نیروهای مرزبانی سوریه یا عراقی حق حضور داشته باشند و هیچ تجهیزات سنگین نظامی هم به آن‌ها اضافه نشود.
سه روز بعد، نماینده حاج قاسم در قرارگاه سین با معاون وزیر دفاع روس دیدار کرد تا روس‌ها را متقاعد کند که با آمریکایی‌ها جلسه بگذارند تا آن‌ها موافقت کنند نیروهای مقاومت تا کبد جلو بروند. فرمانده روس هیچ‌جور زیر بار نرفت، به‌‌طوری ‌که نماینده حاج قاسم ناراحت شد و با عصبانیت گفت «شما هم‌پیمان ما هستید یا آمریکا؟!» و ادامه داد «شما در این موضوع کوتاهی کردید.» در برابر اعتراضات او، فرمانده روس گفت «روسیه و آمریکا دو ابرقدرت هستند. تعامل ابرقدرت‌ها با هم، با چیزی که در ذهن شماست متفاوت است و شما ‌چیزی از آن نمی‌دانید!»
به هر ترتیب و با مدیریت و تصمیم درست سردار سلیمانی محور تک در صحرا تغییر کرد، چرا که اگر برای ورود به کبد اصرار می‌شد، نیروهای مقاومت همکاری کامل هم‌پیمان خود یعنی روسیه را از دست می‌دادند. آن‌ها چندین‌بار و به‌وضوح اعلام کرده بودند که حاضر به مقابله با آمریکا نیستند!
با تغییر محور عملیات به سمت العلیانیه، آمریکا خیال کرد توانسته جلوی پیشروی نیروهای مقاومت را بگیرد و خطر را از سر نیروهای داعش دور کند؛ چرا که به ‌نظر می‌رسید با طولانی شدن راه رسیدن به مرز و از دست دادن جاده اصلی، پیشروی نیروها محال است. پیشروی که با صبر و مقاومت نیروها و پیشروی از دل بادیه به واقعیت تبدیل شد. حدود ۱۷ روز بعد، وقتی آمریکا دید نیروها از شمال‌شرق مدار شروع به پیشروی کرده‌اند، بار دیگر در منطقه السجری موشکی را در نزدیکی نیروهای حیدریون منفجر کرد.
محل دقیق منطقه مدار ۵۵ درجه در نبرد بادیه اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ سوریهاز قرارگاه به فرمانده حیدریون دستور داده شد بدون توجه به حمله آمریکا به مسیر خود ادامه دهد، اما او حاضر به پیشروی و جلو بردن نیروها نشد و به فرمانده عملیات گفت حاضر است به همراه کادر خودش تا هرجا برود ولی نیروهایش را تکان نمی‌دهد. فرمانده عملیات برای حل مشکل پیش‌آمده به پهپادی که در منطقه حضور داشت دستور داد به سمت آمریکایی‌ها یک موشک شلیک کند. موشک شلیک شد و ترس زیادی را بر جان آن‌ها انداخت. آمریکایی‌ها خیلی زود اعلام ترک مخاصمه کردند و به داخل مدار ۵۵ درجه برگشتند. از طرف دیگر و در همان روز، جنگنده‌های آمریکایی یک تانک و دو وزلیکای ارتش سوریه را که در سه‌راه ملحم وارد شده بودند منفجر کردند که طی آن یک سوری شهید و شش نفر زخمی ‌شدند.
آمریکایی که با ادعای نابودی داعش وارد خاک سوریه شده بود، حالا به هر بهانه‌ای جلوی پیشروی نیروهای مقاومت را می‌گرفت. نیروهایی که هر روز با داعش می‌جنگیدند و آن‌ها را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کردند.
با تلاش نیروهای مقاومت، فردای آن روز نیروهای شهید اصغر پاشاپور به مرز رسیدند و آن‌جا را تصرف کردند. از آن‌طرف در عراق نیز نیروهای حشدالشعبی به فرماندهی یک ایرانی به نام حیدر در حال پیشروی به سمت مرز بودند تا با نیروهای مقاومت در داخل خاک سوریه دست دهند. تدبیر حاج‌قاسم این بود که تنها حیدریون در مرز باقی بمانند و باقی نیروها وارد مرحله بعدی عملیات شوند. حیدریون می‌توانستند تعامل بهتری با نیروهای حشدالشعبی عراقی داشته باشند.
۱۰ روز بعد درست در روز ۲۸ خرداد سال ۹۶، نیروهای حشدالشعبی به مرز رسیدند و با حیدریون دست دادند. اتفاق مبارکی که راه مواصلاتی سوریه به عراق را هموار کرد و از شر داعش نجات داد. حاج‌قاسم خود را به مرز ‌رساند و در آن‌جا سجده شکر به‌جا آورد و در کنار نیروهای مقاومت جشن پیروزی گرفت.
در مرحله بعدی، برای الحاق گروه اول و دوم باید تی۳ آزاد می‌شد که این مهم توسط حزب‌الله در ۲۴ خرداد انجام شد تا نیروهای قرارگاه نصر بتوانند با نیروهای ارتشی الحاق شوند. بعد از الحاق باید حُمیمه آزاد می‌شد.
در ۳۰ خرداد، نیروهای ارتش از سمت صحرا عمل کردند و فاطمیون از جنوب و حزب‌الله از غرب فشار آوردند و توانستند در حدود پنج‌ کیلومتری حمیمه مستقر شوند، اما حمیمه دو ماه بعد در ۲۹ مرداد به‌‌طور کامل آزاد ‌شد، زیرا بعد از محاصره حمیمه، کار در آن منطقه متوقف شد تا غربِ مدار نیز پاکسازی شود. در این مدت، مقداری از حاشیه مرز مشترک سوریه و اردن آزاد شد. این عملیات‌ها تا ۲۴ تیر به طول انجامید.

نوع حملات داعش چگونه بود؟
بعد از امن شدن غرب و شرق مدار ۵۵ درجه، وقت آن بود که به مناطق آزاد شده عمق داده شود. به ‌همین خاطر و برای حرکت به سمت بوکمال لازم بود تی2 آزاد شود. عملیاتی که در ۱۳ مرداد توسط فاطمیون و حیدریون انجام شد.
شهید حسین قمی(مرتضی حسین‌پور) که مسئول عملیات حیدریون بود، همان‌جا به شهادت ‌رسید. هم‌چنین، واقعه‌ اسارت شهید محسن حججی در همان منطقه رخ داد. پیشروی‌هایی که در این عملیات انجام شد، به‌ علت تک داعش در دو روز بعد و نبود استحکامات و خاکریز قوی در ۱۷ مرداد از دست رفت و نیروها عقب‌نشینی ‌کردند.
داعش در بیش‌تر عملیات‌ها قبل ‌از سپیده صبح عمل می‌کرد و قبل ‌از آن، اقدامات اطلاعاتی و شناسایی خود را انجام می‌داد. هم‌چنین از بدوها(بیابان‌نشین‌ها) در جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کرد و گاهی در پوشش آن‌ها در منطقه تردد داشت. در هربار هجوم معمولا بیست تا سی نیرو را وارد عمل می‌کرد و از تیربارهای محمول(ماشین‌هایی که به ضدزره مجهز هستند) استفاده می‌کرد. در هنگام حمله به هر منطقه، ارتباط رادیویی را توسط تجهیزاتی که داشت مختل می‌کرد و با نوع کشتار اختصاصی‌اش هم‌چون سر بریدن اهالی، رعب و وحشت زیادی در منطقه ایجاد می‌کرد. از طرفی، به‌‌سرعت و کم‌تر از دو ساعت بعد از درگیری، منطقه را تخلیه و عقب‌نشینی می‌کرد و مسیر بازگشت خود را مین‌گذاری می‌کرد و با مهندسی عملیات روانی و تهیه فیلم و عکس و انعکاس آن در فضای رسانه‌ای قوی‌ که داشت، اقدام به خراب کردن روحیه بعضی از نیروهای مقاومت می‌کرد.
با این که بارها به نیروهای مقاومت هشدار داده ‌شده بود که صبح‌های زود هوشیار باشند و آمادگی هر حمله‌ای را از جانب داعش داشته باشند، اما متاسفانه با توجه به عدم هوشیاری نیروهای مقاومت، آن‌ها چندین‌بار در معرض تک داعش در صبح زود قرار گرفتند.

مرحله پایانی عملیات بادیه
در ۲۰ مرداد دو لشکر از سوریه به ‌همراه یک تیپ از فاطمیون به ارتفاعات صابون در محور سخنه حمل ‌کردند و تا دوم شهریور آن‌جا را آزاد کردند. با آزاد شدن سخنه، عملیات به مراحل پایانی خود نزدیک می‌شد. همان روزها بود که حاج‌قاسم در ایران طی یک سخنرانی از نابودی کامل داعش تا دو ماه آینده خبر داد.
در ششم شهریور، مرحله پایانی عملیات بادیه در دو سوی مرز و به کمک حشدالشعبی عراق، حزب‌الله و حیدریون شروع شد و تا ۱۵ شهریور با دست دادن نیروها در مرز و آزادی کامل شهر و منطقه بوکمال به پایان ‌رسید.


برخی شرایط پیچیده و سخت منطقه عملیاتی بادیه عبارت بودند از:
۱- منطقه عملیات گسترده بود و عرض و عمق منطقه مشخص و محدود نبود.
۲- شبکه جاده‌ای محدود بود و تنها دو جاده سخنه-حمیمه در شمال و محور تنف در جنوب وجود داشت.
۳- زیرساخت‌های لازم مثل جاده‌های مواصلاتی، پوشش ارتباطات رادیویی و مخابراتی، مخازن سوخت و بنزین، مراکز عرضه مواد غذایی، خدمات خودرو و کارخانه یخ‌سازی در منطقه وجود نداشت.
۴- منابع آب شرب به‌شدت در بادیه کم بود و آب تهیه شده، به‌ علت گرمای هوا، داغ می‌شد.
۵- داعش مردم را تا جایی‌که توانسته بود از منطقه تخلیه کرده بود و مناطق مسکونی به دلیل شرایط جغرافیایی پراکنده و از هم دور بودند.
۶- منطقه، طبیعتی خشن داشت. حرارت بسیار زیاد هوا نفس ‌کشیدن را در ماه‌های تابستان تقریبا مختل می‌کرد. زمین خشک و لم‌یزرع و فاقد هرگونه پوشش گیاهی بود. شکل بیابانی منطقه، انسان را به ‌اشتباه می‌انداخت و همین موضوع باعث شد نیروها بارها راه را گم کنند. حتی یک‌بار یکی از نیروها به اشتباه وارد مدار ۵۵ درجه شد و دیگر برنگشت. هم‌چنین بادهای سوزان و خاک فراوان مشکلات زیادی ایجاد می‌کرد و تردد را برای رساندن غذا و امکانات مشکل می‌کرد.
۷- نیروهای احتیاط در فاصله زیادی از پایگاه‌ها مستقر بودند و همین مسئله باعث می‌شد در هنگام حمله داعش، نیروهای کمکی به‌موقع به منطقه نرسند.
۸- پوشش سنگلاخی منطقه حرکت ماشین‌ها را با مشکل مواجهه کرده بود. طوری که هر ماشین در حین حرکت، لاستیک‌هایش بارها پنچر می‌شد و مجبور بود مدت زیادی را صرف عوض کردن لاستیک کند. این موضوع مشکلات زیادی را در حمل مجروحان و انتقال آب و غذا و نیرو ایجاد می‌کرد.
۹- به دلیل عمق زیاد منطقه، امکان کنترل ترددها وجود نداشت. خیلی وقت‌ها داعشی‌ها در پوشش بدوها به نیروها نزدیک می‌شدند و عملیات انتحاری اجرا می‌کردند.

نویسنده: زهرا عابدی

مقاله ها مرتبط