۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

شهادت تصادفی نیست

شهادت تصادفی نیست

شهادت تصادفی نیست

جزئیات

زندگی‌نامه شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی/ به مناسبت ۲۹ دی، سالروز شهادت شهید بیضایی

29 دی 1400
شهید محمودرضا بیضایی در ۱۸ آذر سال ۶۰ در خانواده‌ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلاتش را در تبریز گذراند و در دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی مسجد چهارده معصوم شهرک پرواز درآمد. حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه‌های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در وجودش روشن کرد. در همین ایام با هنرمند بسیجی حاج بهزاد پروین‌قدس آشنا شد. این آشنایی بعدها زمینه‌ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده‌های شهدا و جمع‌آوری کتاب‌ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی محمودرضا با آقای پروین به همراه داشت.
محمودرضا ورزشکار بود و از ده سالگی کاراته كار می‌كرد. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجان شرقی در مسابقات چهارجانبه بین‌المللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی، در ۱۸ شهریور سال ۱۳۸۰ عازم خدمت سربازی شد. دوره آموزش را در اردکان یزد سپری کرد و ادامه خدمت را در نیروی هوایی سپاه در پادگان شهید باکری و پادگان الزهرای تبریز به پایان رساند. آشنایی نزدیک محمودرضا با نهاد سپاه پاسداران در دوره سربازی، نقطه عطف زندگی او محسوب می‌شود. بعد از اتمام سربازی با وجود تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار و اطمینان کامل به عضویت سپاه پاسداران درآمد. ورود او به دانشکده افسری، ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود. این هجرت، ادامه زندگی‌اش را در جهاد فی سبیل‌الله رقم زد. او نام مستعار «حسین نصرتی» را که به گفته خودش برگرفته از ندای هل من ناصر ینصرنی مولایش حسین‌بن‌علی و کنایه از لبیک به این ندا بود، برای خود برگزید.
محمودرضا در شهریور سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او هیچ تزلزلی در پیمودن این راه در او مشاهده نشد. پرکاری و ساعات انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگی‌های بارز او بود. به طوری که کار در روز جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهدی بر این اعتقاد معرفی می‌کرد. اسفند ماه سال ۸۷، مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) در تهران با دختری فاضل از خانواده‌ای ولایت‌مدار ازدواج کرد. ثمره این ازدواج، دخترش کوثر بود که اسفند سال ۹۰ به دنیا آمد.
علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی نهضت جهانی اسلام و تشکیل بسیج بزرگ سربازان اسلام، روحیه خاصی را در او به وجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه در جهت تحقق آن، تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به تمام اخبار و وقایع داخلی و خارجی به‌خصوص تحولات جهان اسلام اشراف کامل داشت. تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸ آرام و قرار نداشت و در معرکة دفاع سخت از انقلاب، بارها جانش به خطر افتاد. صاحب موضع بود و در بحث‌ها به خوبی استدلال می‌کرد. می‌گفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفان عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، می‌تواند جبهه علاقه‌مندان به انقلاب را در دنیا سست کند. محمودرضا به واسطه تسلط کاملش به زبان عربی با لهجه‌های عراقی و سوری، با رزمندگان نهضت جهانی اسلام ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان، رزمندگان حزب‌الله و هم‌چنین شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و همواره آنان را می‌ستود. از آغاز جنگ در سوریه در سال ۹۰ برای دفاع از حرم‌های آل‌الله و یاری جبهه مقاومت، عازم سوریه شد. اعزام داوطلبانه و مکرر به جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و دو سال آخر حیات ظاهری‌اش به معنای واقعی کلمه، زندگی یک رزمنده را داشت.
به خاطر علاقه‌ای که از نوجوانی به ثبت اسناد و میراث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به جمع‌آوری اسناد جنگ همت گماشت و در هر بازگشت به ایران، تصاویری که با دوربین خود ثبت می‌کرد و آثاری را که از تکفیری‌ها در صحنه درگیری به جا مانده بود، به همراه می‌آورد. اوج توفیقات خود در جبهه سوریه را حضور در عملیاتی می‌دانست كه در تاسوعای سال ۹۲ در منطقه «مجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب(ع) صورت گرفت و موجب پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری‌ها شد.
در آخرین اعزام خود در دی ماه سال ۹۲ به یکی از نزدیکان خود اعلام کرده بود که این سفر بی‌بازگشت است. از دو ماه قبل از اعزام هم به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. محمودرضا بیضایی سرانجام بعد از دو ماه حضور مداوم در جبهه سوریه، در ۲۹ دی ماه سال ۹۲، هم‌زمان با روز میلاد پیامبر اعظم(ص) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی قاسمیه در جنوب شرقی دمشق را به عهده داشت بر اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه به فیض شهادت نایل آمد.

نویسنده: زینب‌سادات سیداحمدی

مقاله ها مرتبط