۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com
مادر شهید
مادر شهید

مادر شهید

جزئیات

به‌مناسبت سالروز شهادت حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها و تکریم مادران شهدا

13 آذر 1404
مادر را در لغت اصل، ریشه، باعث و منشاء معنی کرده‌اند و مادرشهید بودن یعنی منشاء و ریشه شهادت‌طلبی. یعنی اصل و ستون عالی‌ترین مقام انسانی، مقامی که حتی فرشتگان الهی به آن غبطه می‌خورند.
نام مادرشهید از قلب و بطن عاشورا برآمده است. از جان ام البنین(س) و قلب ام وهب که حق در این مسیر الگوهایی منحصر به فردند. زنانی که در برابر تقدیم عزیزترین دارایی‌شان در راه اباعبدالله(ع) دریغ نکردند و عشق شیرین فرزند را در طبق اخلاص نهادند تا دین خدا بلاناصر نماند. شرح رشادت و صبر و عزم این مادران برای یاری دین خدا، سینه‌به‌سینه روایت شد و هزار و چهارصد سال بعد در عصر امام روح الله در وجود مادران این مرز و بوم حلول کرد.
مادرانی که از آغاز نهضت حضرت امام خمینی(ره) در خرداد‌42 گهواره سربازان امام را تکان می‌دادند و برای فرزندان‌شان لالایی شجاعت و مقاومت می‌خواندند، جگر‌گوشه‌های‌شان را براساس تعالیم دینی تربیت کردند و سر بزنگاه مهر و عاطفه و دلبستگی به فرزند را فدای نهضت امام کردند. چرا که می‌دانستند به حق است و پیش‌زمینه نهضت موعود.
شهادت همان‌قدر که برای شهدا نقطه عطف است برای مادران‌شان نقطه اوج است. اوجی که در جنگ جوانه زد. جنگ که آمد اول پای مادرها به آن باز شد. مادران بی‌خیال بغض‌های چنگ انداخته در گلو و دلشوره‌های مادرانه صورت پسران‌شان را بوسیدند و آنان را بدرقه کردند. مادرانی که فرزندان‌شان لباس رزم بر تن، سلاح‌شان را محکم در آغوش فشردند و با تن و جان؛ سر به خدا سپردند و خودشان با نگاهی برگرفته از مادر سقای کربلا دل به رضایت خدا راضی کردند . چرا که ‌مادر شهید بودن یعنی ایستادگی و صبر و رضا در میدان ابتلا. میدانی که رنگ و بوی الهی دارند و مادرانی جدای از مادرانه‌های‌شان، با عنوان و مقام مادر شهید، قهرمانان آن هستند. میدانی که جهاد در آن فقط با صبر میسر است و مادران شهدا اسوه‌های حی و حاضر آن هستند.
اگر جهاد برای مردان ایستادن سینه‌به‌سینه در برابر دشمن و دفاع از دین و آب و خاک و ناموس است برای مادران شهدا که خودشان لباس رزم بر تن فرزندان‌شان پوشانده‌اند، از زیر قرآن رد‌شان کرده‌اند و قلب‌شان را در کاسه‌ای آب پشت سرشان ریخته‌اند، صبر و فخر به شهادت است و نهضتی که دلداگان آن به شهادت عزیزان‌شان مباهات می‌کنند بدون این‌که خم به ابرو بیاوردند از جان و مال و فرزند گذشته‌اند.
مادران شهدا زنانی هستند که در عرصه خطر و بستر جنگ به جای این‌که فرزندان‌شان را زیر بال و پر بگیرند، به پسران و دختراشان بال و پر دادند تا پروانگی کنند و خودشان قلب و روح‌شان را به عشق خدا و پیر جماران قرص کردند. آن‌قدر قرص که وقتی پیکر پاره‌پاره جوانان‌شان را از خاکریزهای گلگون فکه و شلمچه و بازی‌دراز از جبهه‌های جنوب و غرب پیچیده در پرچم سه رنگ برای‌شان آوردند رجز خواندند و روی پیکرهای غرق به خون جگر‌گوشه‌های‌شان گل پاشیدند و با تاسی از عقیله بنی‌هاشم گفتند که جز زیبایی ندیده‌اند. نه گریستند نه اجازه دادند دیگران در شهادت فرزندان‌شان بگریند.
روزها آمد و رفت؛ جنگی که قرار بود زود تمام شود به درازا کشید. استکبار جهانی و منافقین و همه آن‌هایی که موجودیت نظام جمهوری اسلامی موجودیت پوشالی آن‌ها را به خطر می‌انداخت در مقابل ایران قد علم کردند. همه داشته‌های‌شان را به میدان آوردند، آمریکا با کمک‌های اطلاعاتی، فرانسه با میراژهایش، آلمان با بمب‌های شیمیایی و کشورهای عرب منطقه با زر و تزویر. همه آمدند تا نهال غرس شده به دست امام روح الله(ره) را قد نکشیده، بخشکانند. اما مادران ایستادند، محکم و مقتدر و پشت سرشان پسرانی که در شجاعت و جان‌فشانی به مادران‌شان اقتدا کردند. کم‌کم پیکر پسرها روی دست مردم به خانه و آغوش مادران‌شان برگشت، عکس‌های‌شان قاب شد و روی دیوار نشست و کوچه‌ها و خیابان‌ها مزین به نام‌شان شد. جنگ تمام شد اما میدان برای مادران شهدا باقی ماند. میدانی برای روایت فرزند. همه دل دادند به خاطرات مادرانه مادران شهدا از بچه‌هایی که بهترین زمان خودشان بودند.
جنگ دوباره؛ بیست و اندی سال بعد با معرکه شام آغاز شد. جنگ در سوریه با هشت سال دفاع مقدس تفاوت‌های زیادی داشت اما باز هم مادران صحنه‌گردانان اصلی آن بودند. این بار سربازان ده شصتی انقلاب که از جنگ فقط وصفش را شنیده بودند و صدای آژیر خطرش را شنیده بودند مدافعان وطنی شدند که حاج‌قاسم سلیمانی آن را حرم می‌دانست. بیشتر این مدافعان فرزند مادرانی بودند که دوران جنگ را با گوشت و پوست‌شان حس کرده بودند وعشق به خاک آبا و اجدادی‌شان با وجودشان عجین بود. جنگ از روزی که شروع شد تا روزی که وعده به حق حاج‌قاسم به حقیقت پیوست و داعش را از منطقه بیرون کردیم دیر تمام شد. باز هم مثل سال‌های جنگ سربازان مدافع‌حرم را بی‌سر‌و‌جان پیچیده در پرچم آوردند. این‌بار مادرانی که از پای درس صبرمادران شهدا راه و رسم سربازی آموخته بودند قد راست کردند. این مادران گل‌های پرپرشان را هدیه‌ای به درگاه بانوی شام نامیدند و خدا را شاکر بودند که در وادی محشر سرشان از شرم پایین نیست. بلکه سربلند هستند که جان عزیزان‌شان را فدای راهی کردند که به آن ایمان و یقین دارند. راهی که زمینه ساز ظهور مهدی(عج) است.
مادران شهدا اسطوره‌هایی هستند تاریخ‌ساز که ثابت کردند در دنیای آغشته به روزمرگی‌های بی‌ارزش هستند آدم‌هایی که هستی و دارایی‌شان را فدای امنیت یک نظام و ملت می‌کنند. حالا فرقی نمی‌کند این عرصه زندان‌های مخوف رژیم شاهنشاهی باشد یا خیابان های تبریز و قم و تهران. فرقی نمی‌کند جبهه غرب باشد یا خطه جنوب، عراق باشد یا سوریه، توی نقطه صفر مرزی باشد یا خیابان‌های عریض و طویل تهران. مادرانی که امتحان‌شان را پس داده‌اند خودشان پای کارند و هر جا که شیپور جنگ نواخته می‌شود خودشان؛ فرزندان‌شان را رهسپار میدان دفاع می‌کنند.

نویسنده: زینب‌سادات سیداحمدی

مقاله ها مرتبط